ستاد فرماندهی ناتو در افغانستان اعلام کرد یک سرباز افغان، سه نفر از نیروهای ناتو را در جنوب افغانستان به قتل رسانده است. البته ایساف، جزئیات بیشتری درباره این حادثه و ملیت کشتهشدگان اعلام نکرد اما در بیانیه خود اعلام کرد که فردی با لباس پلیس افغانستان به سه نفر از اعضای نیروهای ناتو در افغانستان حمله کرده و آنها را به قتل رسانده است. در جریان این حادثه مرد مهاجم زخمی شده و در بازداشت نیروهای ناتو قرار گرفته است.
البته این نخستین حمله از این دست حملات به نیروهای ناتو در افغانستان نیست و انتظار هم نمیرود که آخرین مورد آنها باشد. چراکه بر اساس گزارشهای موجود تنها در سال گذشته، بیش از ۲۰ نفر از اعضای ناتو به دست نیروهای پلیس افغانستان کشته شدند. در سال جاری میلادی نیز حوادث مشابهی در افغانستان واقع شده است. به عنوان مثال حدود دو هفته پیش از حمله روز یکشنبه به نیروهای ناتو در افغانستان، حملهای مشابه در جنوب این کشور رخ داده بود. در آن حمله نیز سه مرد با لباس مخصوص پلیسهای افغان توانسته بودند یک سرباز آمریکایی را به قتل برسانند. وقوع حوادثی از این دست سبب شده تا نیروهای ناتو در افغانستان با فشارهای روحی و روانی فراوانی مواجه شوند. به گونهای که ۱۳۰ هزار نیروی ناتو حاضر در افغانستان دیگر نمیتوانند به راحتی به ۳۵۰ هزار نیروی پلیس افغانستان که قرار بود نیروهای اشغالگر را در ایجاد آرامش در این کشور یاری کنند اعتماد کنند.
از سوی دیگر وضعیت فعلی افغانستان چشمانداز روشنی برای خروج اشغالگران تا سال ۲۰۱۴ میلادی را ترسیم نمیکند و این حضور میتواند برای ناتو بسیار پرهزینه تمام شود. واقعیت این است که نیروهای ناتو امروزه با یک بحران مثلثی مواجه شدهاند که هر روز اضلاع مختلف آن به هم نزدیکتر میشوند و نیروهای این سازمان نظامی را در مضیقه بیشتری قرار میدهند. آنها از یک سو میبایست با بنیادگرایان القاعده و طالبان در افغانستان و پاکستان بجنگند و از سوی دیگر خود را آماده انتقامگیری مردم تحقیرشده افغانستان در جریان اشغال این کشور کنند و در نهایت برای مردم کشور خود پاسخ قانعکنندهای از حضور در افغانستان نیابند.
و اینها در حالی است که مقامات غربی، سال جاری میلادی در افغانستان را سال صلح با طالبان نامیده بودند. زیرا هر سالی که بر تاریخ جنگ امریکا در افغانستان افزوده میشود آمار تلفات نیروهای ناتو در افغانستان نسبت به سال قبل بالاتر میرود به گونهای که در سال ۲۰۱۱ نیروهای ناتو بیشترین تلفات انسانی را متحمل شدند (۵۶۰ کشته) و انتظار میرود امسال نیز این مسئله تکرار شود.
اما به واقع ریشه این همه مشکلات ناتو در افغانستان در چیست؟ یا به عبارت دیگر چگونه ممکن است که ناتو علیرغم تقبل هزینههای سنگین مالی اشغال افغانستان، متحمل شدن هزینههای انسانی و سیاسی فراوان در این کشور و بر خلاف ادعای مسئولان غربی در خصوص بهبود وضعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی افغانستان نسبت به دوران طالبان، همچنان نیروهای این کشور از جانب جریانات مختلف سیاسی و فکری در افغانستان مورد تهاجم قرار گیرند.
به عبارت بهتر چرا امروز افراد عادی و حتی وابستگان به نظام سیاسی و نظامی حاکم در افغانستان حاضر میشوند به نیروهای اشغالگر حمله کنند؟
برای پاسخ به این تناقض ظاهری ضروریست نگاهی داشته باشیم به وضعیت روحی و روانی مردم افغانستان در دوران پس از اشغال این کشور جنگزده. مردم افغانستان که در دوران خفقان و تحجر طالبان هر چند طعم تلخ تحقیر و سانسور و تهدید را با تمام وجود احساس میکردند اما دست آخر دلگرم به حفظ استقلال کشور خود بودند و حضور و اعمال سیاستهای غیر انسانی طالبان آنها را به واکنش وا نمیداشت چه آنکه آن رفتار و نگرش را جزئی از فرهنگ خود میدانستند و میکوشیدند در جریان گذر زمان خود را با آن تطبیق دهند.
اما با آغاز تهاجم خارجی به افغانستان مردم این کشور با بحرانهای متعددی مواجه شدند. این بحرانها عبارتند از:
- احساس تحقیر هویت ملی افغانها بر اثر عوارض ناشی از اشغال ۱۱ ساله این کشور
- نگرانی نسبت به تغییر شتابان هنجارها و سنتهای اجتماعی بالاخص در حوزه مسائل مربوط به زنان
- افزایش فزاینده ناامنی و قربانی شدن مردم غیر نظامی در نزاع ناتو و طالبان
- افزایش تهدیدات خصمانه طالبان نسبت به مردم افغانستان
- افزایش عملیاتهای کور ناتو در مناطق مختلف افغانستان و افزایش آمار تلفات غیرنظامیان در این کشور
- رشد خشم عمومی از اشغالگران به دلیل توهین به مقدسات مسلمانان
بر این اساس مردم افغانستان در مواجه با این فشارهای روانی اقدام به عملیات انتحاری در قبال نیروهای اشغالگر میكنند. مردم افغانستان ریشه مشکلات خود را نه تنها در حضور اشغالگران بلکه از بدو اجرای پروژه اشغال افغانستان جستجو میکنند. آنان امروز جامعه خود را دچار گسست معرفتی میبینند و در قبال تغییرات وسیع و عمیق هنجاری، دچار احساس پوچی و بیهویتی میکنند. این مسئله علاوه بر زمینهسازی جلب افکار عمومی افغانستان به نفع گروهکهای تروریستی بنیادگرا، باعث شیوع اختلالات رفتاری در قالب خودآزاری و یا دگرآزاری در میان افراد عادی میشود. موضوعی که در جریان آزار و شکنجه زنان و دختران افغان به عنوان شاخصهای جامعه مدنی قابل مشاهده است و در حوزه سیاسی به حملات انتحاری شهروندان عادی و حتی کارکنان حکومتی علیه اشغالگران منجر میشود. شاهد این مدعا گزارش وبسایت انجمن مدافعان حقوق بشر از افزایش ۸ درصدی نیروهای اشغالگر در سال ۲۰۱۱ نسبت به ۱۰ سال پیش از آن است. امسال نیز تلفات ۱۸۰ نفره اشغالگران در ۵ ماهه نخست سال میتواند نشانگر تداوم و تکرار روند سال گذشته باشد.
از این رو میتوان گفت ریشه مشکلات ناتو در ناتوانی طالبان در جلب نیروهای عملیاتی نيست بلکه در نفس حضور اشغالگران در افغانستان است که منجر به شیوع فشارهای روانی بر مردم این کشور و افزایش تعداد حملات انتحاری بر ضد اشغالگران شده است.