وانفسای غریبی است. افق پیشروی جامعه به رغم قدرت فزاینده و غیرقابل ایران اسلامی هستهای در تعاملات منطقهای و جهانی، از منظر داخلی نگرانکننده به نظر میرسد.
از یکسو آقای رئیسجمهور با گذشت هفتهها و ماهها از انتخابات ۹۶ در حال و هوای انتخاباتی قدم میزند و اگرچه از سرعت عمل در سفرهای استانی و افتتاح طرحها و پروژههای بعضاً تکراری نیز خبری نیست، اما همچنان به زبان طعنه و کنایه با جبهه منتقدان عملکرد خود، سخن میگوید. از دیگر سو برخی از دولتمردان نیز با استراتژی « ناز و کرشمه» برای خدمت به صاحبان آرای عمومی شرط تعیین میکنند و تضمین میخواهند تا همه در برابر رفتار و گفتار آنان سکوت اختیار کنند!
اینگونه رفتارها و گفتارها با توجه به شرایط پیشروی داخلی و خارجی نگرانکننده است. جامعه امروز ایران نیازمند برنامه و مدیران معتقد به برنامه، کارآمد، خلاق و ایدهپرداز است اما افکار عمومی و صاحبان آرای تعیین کننده،کمتر از طراحیها، برنامهریزیها و سازوکار متناسب با «صدای مردم در شور و حال انتخابات» میشنوند و میخوانند.
به راستی سیاست آینده دولت از یکسو و شیوه پایش، رصد و پیگیری مطالبات مردم و وعدههای انتخاباتی از سوی جریانهای فعال سیاسی از دیگر سو چگونه خواهد بود؟
رفتار و گفتار دولت و دولتمردان – که خود را جریان اعتدال معرفی میکنند- و جریانهای اصلاحطلب و اصولگرا را میتوان به اجمال در سه ضلع اینگونه توصیف کرد:
در ضلع نخست، دولتمردان کنونی قرار دارند. آنان در آستانه انتخابات ۹۶ و دوران پسا انتخابات با رفتار و گفتار خود از آنچه « اعتدالیون» مینامیدند، فاصله گرفتهاند. آنان اکنون برای « مصادره به مطلوب» اقتدار و توانمندیها و تواناییهای بالقوه و بالفعل جامعه و ارکان قدرتساز جامعه تقلا میکنند و همچنان به سند زدن موفقیتهای ماههای اخیر به نام خود اصرار دارند و طبعا در این حالت تنها به انجام برخی امور جاری مانند سرکشی به برخی از طرحها و پروژهها و شرکت در همایشها و نشستها، بسنده کردهاند.
اعتدالیون در پساانتخابات در مواجهه با سهمطلبیها و سهمخواهیهای اصلاحطلبان انحصارطلب مجادله سختی در پیش دارند که بخشی از اندیشه و توان آنان را تحتالشعاع قرار داده و میدهد.
ضلع دیگر را اصلاحطلبان سرمست از پیروزی – تردیدآمیز- در انتخابات به خود اختصاص میدهند. اینان – که افکارعمومی از انحصارطلبیها و سهمخواهیهای از انقلاب و نظام خاطراتی تلخ بر ذهن دارد- با سؤاستفاده از فضای موجود برای کسب قدرت با یکدیگر مجادله میکنند. سروصدای این مجادلات به گونهای است که برخی از عوامل نشان دار اصلاحات نیز با نگران از شکلگیری و تقویت روحیه دیکتاتوری صدای اعتراض خود را بلند کرده و میکنند و البته بخشی از این قیل و قالها ناخواسته در فضای رسانهای بازتاب مییابد و خاطره تلخ دوره اول و دوم شورای شهر تهران را در اذهان عمومی تداعی میکند! آینده شهر تهران چگونه خواهد شد؟! قیل وقالها گواه این واقعیت است که پرداختن به نیازهای مردم در اولویتهای دستچندم این جریان قرار دارد!
اصولگرایان ضلع سوم را تشکیل میدهند. رفتار و گفتار جریان اصولگرایی نیز قابل نقد جدی است. رفتار و گفتار بعضاً ناهماهنگ برخی از عناصر فعال و شناخته شده این جریان این شبهه را به ذهن متبادر میسازد که با گذشت هفتهها و ماهها از برگزاری انتخابات ۹۶ همچنان در شوک ناشی از شکست انتخاباتی قرار دارند که این تصویر زیبنده اصولگرایان نیست. بازسازی تشکیلاتی و احیای اتاقهای فکر و اندیشه متناسب به نیازهای امروز و فردای جامعه از منظر داخلی و خارجی باید در اولویت نخست این جریان ریشه دار و اصیل قرار گیرد.
اکنون با تصویر پیشروی، درباره آینده تحلیلی نزدیکتر به واقعیت میتوان ارائه داد.
رفتار و گفتار ماههای اخیر آقای رئیسجمهور و بعضاً دولتمردان واقعیتی را آشکار میسازد که دولت آینده بیش و پیش از آن که به تحقق وعدهها و پیگیری مطالبات مردمی بیندیشد به چگونگی مجادلات سیاسی با جریان منتقد خود میاندیشد و در این حالت کمتر فرصت اندیشهکرد درباره تحرکات و شیطنتها و توطئههای جدید نظام سلطه علیه قدرت و قدرتمندی ایران هستهای اسلامی، پدید میآید.
دولت آینده روحانی در مقایسه با دولت اول، بهانههای کمتحرکی و ناتوانی نسبت به تحقق وعدههای انتخاباتی را از دست میدهد. دولت آینده پیامد دولت قبلی است و دیگر نمیتوان دولت قبلی را مستمسکی برای عبور از دالان انتقادات قرار داد!
از منظر دیگر، خوشخیالی دولت، زمینه جسارت و زیادهخواهیهای نظام سلطه را نیز گسترش داده و آنگونه که امروز نیز شاهد آنیم، « تحریم» ایران و ایرانی همچنان ادامه دارد. گزینهای که آقای رئیسجمهور و دولتمردان کابینه وی در «پسابرجام» با قطعیت و صدای بلند از تریبونهای مختلف درباره حذف قطعی آن وعده داده بودند! آیا به راستی آنگونه که حجتالاسلام روحانی در پیامی پس از توافق برجام در روز ۲۷ دیماه ۹۴ تاکید کرد« طومار تحریم درهم پیچیده شد»! قطعا اینچنین نبوده و نیست. خوی استکباری نظام سلطه گواه این واقعیت است.
محمد کریمی