خود انتقادی مقولهای که شاید در میان برخی مسئولین و گروههای سیاسی در ایران جایگاهی ندارد و هر آنچه که از سوی دیگران با نقد همراه میگردد، با بیشکیبایی به آن پاسخ داده میشود.
آستانه تحمل انتقاد در میان ما ایرانیان اندک است، حتی در میان مردم عادی کشور نیز چنین است، نمونههایی را میتوان یافت که انتقاد حتی سازنده و دلسوزانه با تندی پاسخ داده شد و باعث نزاع و درگیری شده است، حتی در بسیاری مواقع عواقب بدی را هم در پی داشته که جبرانناپذیر بوده است.
حال برای این که از چنین رفتارهای ناهنجاری بیرون بیاییم و سعی در کاهش تبعات آن داشته باشیم، چه باید کنیم که آستانه تحمل انتقاد خود را بالا ببریم؟!
نامه محمد باقر قالیباف شهردار کنونی تهران به جوانان انقلابی کشور باب این نوشته شد تا به موضوع خود انتقادی برای اصلاح و ایجاد فضای انتقاد سازنده و پذیرش مطلوب آن بپردازیم.
شهردار کنونی تهران که روزهای پایانی مسئولیت خود را در این عرصه سپری میکند در نامه خود نوشته است؛ «چارهای جز تکیه بر جوانان در انجام کارهای بزرگ و ماندگار نیست و یکی از کارهای بزرگ جسارت خود انتقادی و متحول کردن اصولگرایی، بدون تضعیف این جریان در مقابل رقیبی است که اصلیترین هنر آن تزریق ترس مصنوعی به جامعه، به قصد فراموش کردن وعدهها و ناکارآمدیهایش است.»
نامزد انتخابات ریاست جمهوری دوره دوازدهم از ترسیم ویژگیها و مبانی نواصولگرایی نیز سخن گفته است که البته، این مبحث نیازمند همان خود انتقادی برای اصلاح در ساختار این تفکر سیاسی است.
هر فرد و یا گروهی تا زمانی که انتقادناپذیر باشد و بر روی ضعفهای خود سرپوش بگذارد و تنها به حریف و رقیب خود بتازد، نمیتواند در میان افکار عمومی جایگاهی به دست آورد، حتی اگر مانند رقیب به سیاست فریب و دروغ تمایل داشته باشد، باز هم اقبالی حاصل نخواهد شد.
اگر رقیب سیاسی از هنر تزریق ترس مصنوعی به جامعه، از اقبال افکار عمومی برخوردار شود، این اقبال ماندگار و سازنده نخواهد بود و آنگاه است که همان اقشاری که آن تفکر را مقبول داشتهاند از دیدگاه خود پشیمان گشته و راه دیگری را جستوجو خواهند کرد.
به همین خاطر است که حضرت علی(ع) در حدیثی میفرمایند؛ «کسی که خود را محاسبه کرد سود برد و هر که از خود بیخبر ماند زیان دید.»
اصولگرایان که آقای قالیباف از نواصولگرایی برای آنها سخن گفته است، نیازمند بازنگری در روشها و منشهایی هستند که در این چند سال گذشته از آن غافل بودند. نه این که همچون رقیب و حریف سیاسی خود در عرصههای انتخاباتی با بداخلاقیهای تبلیغاتی وارد میدان شوند، بلکه اتفاقاً باید با دوری جستن از چنین رفتارهای ناهنجاری که باعث تشدید تنشهای سیاسی در کشور میشود، به اثبات وجودی خود براساس آموزههایی که از ائمه اطهار(ع) به ویژه مولای متقیان به یادگار مانده به بازسازی خود بپردازند و الگوی حکومتی را هم فرامین و دستورات ایشان به والیان منصوب خود همچون مالک اشتر قرار دهند.
ما به عنوان یک روزنامه سیاسی که گرایش آن اصولگرایی است، در مقاطعی به انتقاد از خودی که همان تفکر اصولگرایی است، پرداخته و شاید باعث رنجش برخی از اصولگرایان به خاطر آن انتقاد هم شده باشیم، که اگر چنین بوده، که بوده، آن جسارت خود انتقادی برای متحول کردن اصولگرایی را در خود داشته، اما در برخی مواقع با بیمهری همقطاران روبهرو گشته است.
خودانتقادی نیازمند خودشناسی است، تا هنگامی که افراد در یک جریان و گروه سیاسی به بازشناسی خود و سیاستهای رفتاری آن اقدام نکنند، نمیتوان امیدی به آینده سیاسی هر گروهی داشت.
امید است، نامه آقای قالیباف فتح بابی برای سیاست خود انتقادی شود، اصولگرایان باید ترس از خود انتقادی که میتوان به ترس از شکست تعبیر کرد، کنار بگذارند و از درون به نوسازی ساختارهای سیاسی خود بپردازند. از نظر نگارنده اصولگرایان نه تنها خود را از بدنه جامعه جدا کردهاند بلکه با بدنه خود نیز ارتباط خوبی ندارند، به همین خاطر باید ابتدا به بازسازی درونی و تحول در دیدگاهها و اندیشههای خود بپردازند تا بتوانند به اصلاح رفتاری خود با افکار عمومی برسند. البته بهتر است، خود انتقادی را به خود اصلاحی تغییر دهیم، چراکه خود انتقادی هم تبعات زیادی برای فرد یا گروه سیاسی خواهد داشت که یکی از آنها از بین رفتن خلاقیت و انرژی است.
یکی از اشکالات اصولگرایان بی توجهی به جوانان است، گریز از جوانگرایی و تنها تکیه زدن بر کهنهکاران این تفکر سیاسی درون آنها دیده نمیشود، نامه قالیباف هم بر همین امر استوار است، خطاب او جوانان است.
نوشته را با حدیثی دیگر از حضرت امیر(ع) به پایان میرسانیم که فرمودهاند؛ «آن که در عیب خود نظر کند از نظر در عیب دیگران بازماند.»
نویسنده: محمد صفری