ملت بزرگ ایران همواره این یک اصل را مورد تاکید داشته و دارد و آن اینکه نارضایتیاش از وضع موجود به منزله دوری از نظام و انقلابشان نیست بلکه بیان مطالبات به حقی است که براساس قانون و نظام اسلامی برای بیان دغدغهها و نارضایتیهایشان از شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... است.
بر همین اساس نیز طی هفتههای اخیر اعتراضهای مردمی به وضعیت اقتصادی و معیشتی در مناطق مختلف کشور برگزار شده است و نظام نیز بر حق بودن این اعتراضها و لزوم توجه به آنها و رفع مشکلات مردم تاکید کرده است. آنچه در این میان قابل توجه است نوع واکنشهای خارجی است که نوعی ذوقزدگی را در واکنشهای آنها میتوان مشاهده کرد.
اکثر مقامات آمریکایی از ترامپ گرفته تا معاون و مشاوران و سناتورها و حتی مقامات سابق آمریکا نظیر هیلاری کلینتون در کنار مقامات انگلیس نظیر جانسون وزیر امور خارجه این کشور در کنار برخی از سران کشورهای عربی به موضعگیری در قبال تحولات ایران پرداختهاند. جالب توجه آنکه در جملات آنها چند کلید واژه مشاهده میشود و آن اینکه تلاش دارند تا محور مطالبات مردم را سیاسی و منطقهای عنوان کنند چنانکه ادعا دارند مردم ایران خواستار پایان اقدامات منطقهای و دست کشیدن ایران از توان دفاعیاش هستند.
نوع مواضع این جماعت نشان میدهد که آنها به دنبال چشم بستن روی حقیقت مطالبات مردم یعنی خواستههای اقتصادی و معیشتی و سوق دادن آن به حاشیههایی است که هیچ دستاوردی برای ملت ایران ندارد و صرفا در قالب ایجاد فضای آشوب و ناامنی اجرا میشود.
در این میان نوع مواضع مطرح شده چند علامت سوال را در اذهان ایجاد میکند که جای تامل بسیار دارد؟ نخستین سوال این است که اگر سران کشورهای غربی و شرکای منطقهای آنها به دنبال آزادیخواهی و به ادعای خودشان احقاق حقوق ملت ایران هستند چرا همین مواضع را در قبال اعتراضهای مردمی در اروپا و آمریکا و کشورهای عربی و حتی در رژیم صهیونیستی ندارند. در آمریکا از ابتدای پیروزی ترامپ تقریبا هر روز اعتراض مردمی به ساختار حاکم بر کشورشان بر گزار میشود و واکنش به آن صرفا سرکوب است چنانکه آمارها نشان میدهد در سال ۲۰۱۷ پلیس آمریکا فقط ۱۷ روز را بدون کشتن مردم آن هم مردمان غیر مسلح در کارنامه اش داشته است. در کشورهای اروپایی نظیر فرانسه و انگلیس و... تظاهرات ضد ساختار برگزار و حتی خواستار برکناری مقامات ارشد شدهاند اما دولتمردان جز سرکوب و بازداشت اقدامی نداشتهاند.
علامت سوالهای جدید ادامه از صفحه اول
جهان فراموش نکرده است حرکتهای دانشجویی در انگلیس برای اعتراض به افزایش شهریه را که با سرکوب و حتی محرومیت خانوادههای دانشجویان از خدمات اجتماعی نظیر جمعآوری زبالههای در منازلشان مواجه شد. یا در همین کشورهای عربی نظیر بحرین و عربستان هر روز سرکوب مردم با سلاح سنگین در حال اجراست و عفو بینالملل از وجود ۳۰ هزار زندانی سیاسی در زندانهای عربستان خبر دادهاند و هیچ واکنشی به آنها نشده است. اگر آزادیخواهی مدنظر آمریکا و شرکایش است چرا در برابر کشتار یمن سکوت کردهاند. یا در سرزمینهای اشغالی فلسطین هفتههاست که تظاهرات علیه نتانیاهو نخستوزیر صهیونیستها برگزار و سرکوب می شود اما واکنشی به آن داده نمیشود؟ آمریکا و شرکایش هنوز به این سوالات پاسخ ندادهاند که چرا چنین است؟
نکته دیگر این است که کشورهای غربی که ادعا داشتند که به دنبال سرنگونی نظام و انقلاب ملت ایران نیستند و با این ادعا خواستار رویکرد ایران به مذاکره با اروپا شده و حتی ادعای لزوم بازگشایی دوباره مذاکرات برجامی را سر میدهند چگونه است که مردم را به سمت مطالبات غیراصولی و آشوبگرایانه سوق میدهند؟ آیا این رفتار نشانگر این نیست که آنها همچنان به دنبال نابودسازی جمهوری اسلامی هستند و می خواهند آزادی و استقلال ملت ایران را حذف و دوباره پایههای غارتگری خود را بر ایران مستقر کنند؟ رفتارهای غرب نشان میدهد که اعتماد به غرب و رویکرد به مذاکره با آنها توهمی است که هیچ دستاوردی ندارد و آنها همانهایی هستند که ۴ دهه است به دنبال به زیر کشیدن استقلال و آزادی ملت ایران و تبدیل آن به کشوری وابسته هستند.
نویسنده: قاسم غفوری