برجام همچنان واژهای است که در صدر گفتمان محافل رسانهای و سیاسی و اقتصادی جهان قرار دارد. چنانکه هر روز اخباری در این عرصه منتشر و مقامات ارشد بسیاری از کشورها در قبال آن موضعگیری میکنند.
شاید بتوان اصلیترین موضع عملی را از سوی آمریکا مشاهده کرد که از یکسو ترامپ رئیسجمهور به اعمال آنچه تحریمهای جدید علیه ایران نامیدهاند اقدام کرده که در اصل تکرار تحریمهای گذشته در رنگ و لعابی جدید است.
از سوی دیگر مسئولان تحریم در آمریکا سفرهای دورهای را با محوریت تحریم ایران در پیش گرفتهاند که سفر هوک به امارات نمودی از آن است.
البته آمریکاییها درحوزه رسانهای نیز تحرکات گستردهای را برای القاء کارآمدی تحریمها در پیش گرفته و برآنند تا چنان القاء سازند که اقتصاد ایران با این تحریمها با بحرانهای بسیاری مواجه خواهد شد.
این نوع رفتارها در قبال ایران در حالی از سوی آمریکا صورت میگیرد که ماههاست کشورهای اروپایی موظف به تدوین چارچوبی برای حفظ برجام شدهاند.
البته باید توجه داشت که حفظ برجام به معنای حفظ نوشتاری به نام توافق برجام نیست بلکه اقدام عملی در جهت تحقق تعهدات و مسئولیتهای گروه ۱+۵ در قبال ایران است و حال که آمریکا از آن خارج شده سایه اعضا باید در کنار انجام تعهدات خود، یا آمریکا را وادار به انجام تعهداتش نمایند و یا در برابر اقدامات ضد ایرانی آن قرار گیرند.
این وظیفه در حالی برعهده اروپاست که نوع واکنش آنها به اقدامات آمریکا جای تامل دارد. سفیر فرانسه در ایران میگوید به حمایت از برجام ادامه میدهیم و از تصمیم آمریکا عمیقا ابراز تاسف میکنیم. سخنگوی اتحادیه اروپا نیز از تلاشها برای حفظ برجام گفته و تاکید دارد اروپا برای حفظ برجام تلاش میکند.
مقامات انگلیسی نظیر سفیر انگلیس در آمریکا از رفتار آمریکا ابراز ناامیدی کرده و در اقدامی قابل تامل ادعا میکند تا زمانی که ایران پایبند برجام باشد انگلیس نیز پایبند خواهد بود.
بررسی رفتار اروپاییها نشان میدهد که تمام اقدام آنها در قبال برجام در چند کلید واژه ختم میشود که از آن جمله امیدواریم، ابراز تاسف میکنیم، نگرانیم، تلاش میکنیم و نگرانیم و... است.
البته در ادبیات گفتاری آنها یک کلیدواژه مشترکی نیز دارند و آن اینکه ایران به برجام پایبند باشد. این نوع رفتارها نشان میدهد که غرب یا انگیزهای برای اقدام عملی در اجرای تعهدات برجامی ندارد و یا توان مقابله با رفتارهای آمریکا را درخود میبیند.
هر کدام از این دو سناریو که مطرح باشد یک نتیجه را دارد و آن اینکه ایران نمیتواند امیدی به رفتار مثبت از سوی غرب داشته باشد. بر همین اساس اقدام جمهوری اسلامی مبنی بر عدم پذیرش سی.اف.تی که مفاد آن مغایر با قوانین جمهوری اسلامی و شرع است، اقدامی کاملا درست و به جاست.
اینکه غرب هیچ اقدام عملی برای اجرای تعهدات خود ندارد و صرفا به دنبال تحمیل خواستههای خود به ایران است و اجرای تعهدات را مشروط به پیش زمینههایی میکند عملا رفتاری مغایر با منافع و امنیت ملی ایران است چنانکه غرب پیش از این نیز این بازی را در خلال برجام و پس از آن اجرا کرده که نتیجه آن اجرای تمام تعهدات برجامی ایران و عدم اجرای تعهدات آنان است.
نکته قابل توجه آنکه رویکرد عدم دلبستن به وعدهها از سوی بسیاری از کشورها اجرا میشود چنانکه کشورهای اروپایی در برابر تهدیدات آمریکا مبنی بر لزوم افزایش سهمیه مالی در ناتو، بر اجرای طرح جایگزینی به نام ارتش واحد اروپایی به جای ناتو تاکید کرده اند.
در مدلی دیگر کره شمالی نیز که ماهها طرح مذاکره آن با آمریکا مطرح بوده و حتی دیداری میان سران این کشور و آمریکا نیز برگزار شده رسما از لغو مذاکرات سخن گفته و ادامه آن را مشروط به تغییر رفتار عملی آمریکا و لغو تحریمها عنوان کرده است.
کره شمالی که در ماههای اخیر به عنوان الگوسازی با آمریکا مطرح و حتی برخی آن را الگویی برای مذاکره با آمریکا معرفی میکردند اکنون به جای تسلیم شدن در برابر خواستههای آمریکا، از لغو مذاکره گفته و خواستار حرکت پیش دستانه آمریکا در لغو تحریمها شده است.
با توجه به این شرایط میتوان گفت که راهکار ایران در برابر رفتارهای اروپا که از همان واژگان گفته شده در سطور بالاست نه رویکرد به سکوت در برابر وقت کشیهای طرف غربی و یا اجرای خواستههای آنها نظیر پیوستن به سی.اف.تی و اف.ای.تی.اف است بلکه راهکار در پیش گرفتن اقتصاد درونی در کنار پایان دادن به فرصتسوزیها برای اقدام عملی غرب است.
این امر برای آنان باید آشکار شود که ایران دلبسته وعدههای ظاهری و غیرعملی نبوده و غرب باید هر چه زودتر اقدام عملی در اجرای تعهدات خود و آمریکا صورت دهد و به سیاست ابراز تاسف، نگرانیم، امیدواریم، تلاش میکنیم که هیچ دستاوردی برای ایران جز اتلاف وقت به همراه ندارد، پایان دهد.
نویسنده: قاسم غفوری