اروپا برای ماندن در برجام گرو کشی میکند، به همین خاطر است که تا امروز مذاکرات را به درازا کشانده است.
برجامی که با خروج آمریکا از آن بخواهد ادامه پیدا کند، راه بجایی نمیبرد چرا که اروپاییها نمیتوانند از سیاستهای ایالات متحده چشمپوشی کنند.
اگر تاکنون هم خود را پایبند به توافق هستهای نشان دادهاند برای این است که شاید بتوانند ایران را وادار به تمکین کنند، تمکین به خواستههایی که جز تزریق ضعف به ایران دستاوردی نخواهد داشت.
گرچه مذاکرات با اروپا همچنان ادامه دارد،اما با گذشت بیش از ۶ ماه از خروج آمریکا از برجام هنوز راهکاری از سوی اتحادیه اروپا برای ادامه برجام ارائه نشده است.
هدف روشن است، اروپا با همکاری آمریکا چندین هدف را پیگیری میکنند، آنها ایران را یک کشور خنثی، ضعیف و بیتأثیر میخواهند.
اکنون که میبینند ایران در زمینه هستهای با برجام تضعیف شده و از این توافق نیز سودی نبرده است، سعی دارند معاملهای را با ایران جوش دهند.
مهمترین خواسته آنها برای این که در برجام بمانند خلع سلاح جمهوری اسلامی ایران است.
موضوع توانمندیهای موشکی ایران مهمترین خواستهای است که اروپا و آمریکا خواهان برچیده شدن آن هستند.
حتی اگر ایران توانمندیهای موشکی خود را واگذار کند و از آنها چشم پوشی نماید، باز هم هیچ تضمین و اعتمادی وجود ندارد که اروپا و آمریکا تعهدات خود را در زمینه برجام انجام دهند، در حالی که توافق هستهای تنها بر سر موضوع فعالیتهای هستهای ایران بوده است و ارتباطی با دیگر مسائل ندارد.
آمریکا بی محابا و بدون این که احساس کند شاید اقدام او تبعاتی داشته باشد از برجام خارج شد و با وقاحت تمام تحریمهای اقتصادی علیه ایران را وضع کرد، گرچه در این مدت تحریمی لغو یا تعلیق هم نشده بود که بخواهد دوباره اعمال شود.
تکلیف آمریکا با رفتارهای خصمانه و غیر قانونی روشن است، اما در این میان اروپا هنوز تکلیف خود را روشن نکرده است و بعدی به نظر میرسد که امیدی به آن باشد.
سیاستهای اروپا ایران را روی هوا نگه داشته و باعث شده تا جمهوری اسلامی همچنان تعهدات توافق هستهای را یکجانبه اجرا کند و طرف مقابل همچنان در حال وقت کشی است.
چنین وضعیتی مطلوب آمریکا و اروپا است، چرا که با کمترین هزینه ممکن فعالیتهای هستهای ایران تعطیل شد.
اروپا زمان میخرد، بدون این که کاری برای اجرای تعهدات خود در برجام انجام دهد، نفت مورد نیاز خود را از ایران خریداری میکند البته زیر سایه معافیتی که آمریکا فعلاً برای برخی در نظر گرفته است.
خواستههایی که اروپا مطرح میکند و آنها را برای معامله بر سر ماندن در توافق هستهای پیش میکشد، همان بازی کثیقی است که آمریکا و اروپا آغاز کردهاند.
جمهوری اسلامی ایران از سوی اروپا و آمریکا متهم به بی ثباتی منطقه میشود، پیشرفتهای موشکی که عامل بازدارنده مقابل تهدید دشمنان است، خطری برای بر هم خوردن صلح و امنیت منطقه معرفی میشود در حالی که منطقه با دخالتهای بیگانگان است که وضعیت نابسامانی را سپری میکند و اگر نبود حضور و نفوذ ایران وضعیت از شرایط کنوین بسیار وخیمتر میشد.
همه اینها بهانههایی است تا ایران را وادار به برچیدن توانمندی موشکی خود کنند و در کنار آن حمایتهای خود را از مردم مظلوم کشورهای درگیر دخالتهای غرب در منطقه قطع شود.
روشن است که اگر آمریکا و اروپا به این دو خواسته دیگر خود برسند، هیچ یک از وعدههای غرب عملیاتی نخواهد شد و قطعاً دست ما کوتاه و خرما بر نخیل!
تجربه برجام که تجربه تلخی برای همه بود به ویژه برای آنهایی که دلخوش به لغو تحریمهای اقتصادی بودند، این اجازه را نمی دهد که بر سر موضوعات دیگر با آمریکا و اروپا مذاکره و معاملهای انجام شود.
اروپا اکنون در حال چانه زدن با جمهوری اسلامی اسلامی ایران است، پیشنهادی که اروپا مطرح میکند این است که باقی ماند برجام و اجرای تعهدات اروپا، بدون آمریکا در قبال خلع سلاح موشکی، پایان حضور ایران در منطقه و قطع حمایت از سوریه، عراق، یمن و بحرین میسر خواهد بود.
البته در این میان پیاده نظام هم حضور دارد، آمریکا و اروپا فرماندهی میکنند، سربازان پیاده این فرماندهان رژیم هایی همچون سعودی، امارات، اسرائیل و چند رژیم دیگر هستند و در کنار آنها گروههایی همچون گروهک تروریستی منافقین و دیگر گروههای تروریستی تکفیری وهابی، در قالب اقدامات تروریستی سعی دارند تا فضای امن کشور را ناامن کنند. منطقه را نا امن کردهاند.
تحریمهای اقتصادی نیز برای ناامن کردن فضای اقتصادی کشور صورت میگیرد، تا شاید بتوانند با ایجاد نارضایتی فشار افکار عمومی را به نظام برای پذیرفتن شروط آمریکا باعث شوند. در این راه نباید نقش عوامل نفوذی فعال را در کشور نادیده گرفت.
پیوستن به سازمان اف.ای.تی.اف نیز یکی از برنامههایی است که غرب فشار وارد میکند تا ایران به این سازمان بپیوندد. اما مقابل جمهوری اسلامی ایران دو راه بیشتر دیده نمیشود، ایستادگی و مقاومت مقابل همه زورگوییها و زیاده خواهیهای آمریکا و اروپا که در این ۴۰ سال اینگونه بوده است، یا پذیرفتن خواستههای آنها که ذلت را در پی خواهد داشت.
چهل سال مقاومت ملت ایران در همراهی با انقلاب خود تاکنون دست دشمنان را از کشور کوتاه کرده است، اگر تن به شکست و ذلت بدهیم همه این ۴۰ سال مقاومت و دستاوردهای آن از بین میرود اما با ادامه ایستادگی میتوان به نتایج بزرگتری دست یافت.
همه میدانیم که با پذیرش شکست و تن دادن به خواستههای آمریکا، هیچ تغییر مثبتی اتفاق نخواهد افتاد. آیا میتوان ذلت و شکست را پذیرفت در حالی که دشمن در شرایط ضعف قرار دارد؟
نویسنده: سیاوش کاویانی