۱ـ بايد رفت و درنورديد جاي جاي سجدهگاه شهيداني را كه به هنگامه غرش طبل و شيپورهاي جنگ، بر ترس، رخت بيآبرويي پوشاندند و خويش بر قاموس شجاعت حيدري، عزم جهاد نمودند و هر يك در هشتسال دفاع جانانه از كيان ايران و مام ميهن، برگي از تاريخ حماسه و ايثار را قلمي نمودند. تاريخي كه همواره زراندود خواهد بود و آيندگاني كه هيچ يك از آن روزهاي سخت ايثار را نديدهاند، با گردني افراشته و سينهاي ستبر حكايت جهادگري نياكان خويش را سر خواهند داد كه «آي جهانيان، ماييم، فرزندان نسل شهيدان سر بر شرافت انسان موعود سوده، همت و نياكي، باكري و بابايي و هزاران هزاري كه شمارشان فراتر از خرد انساني است، چه كه شمارش ستارهها، تنها مجالي است براي حظ از بارقه اميد در ظلمات شب، ورنه خيالي است خام. ماييم كه در مرام نياكان ما حماسه و ايثار تجلي يافته و به عمل برآمده است.»
و هميشه تاريخ هر آدمي كه كلمات ايثار ، مقاومت و ميهندوستي در گوشش زنگ بزند، لاجرم پاي تاريخ ايراني مينشيند كه فرزندانش از آخرين روز شهريور ۱۳۵۹، بيتاب از خود، جان در طبق اخلاص نهادند تا هماره تاريخ رشكآفرين جهادگران باشند.
۲ـ اين خواهد شد؛ چه كه جبهههاي نور مهبط ملائكي است خجل از گفته خويش كه خرده گرفتند بر حضرت سبحان كه مباد آدمي زاده شود كه خون ريزد و گناه كند و امروزه روزگار غايت خلقت جهان را در اين سرزمينهاي سراسر نور ميبينند كه براي هميشه اعصار غريو لبيك ياحسينشان به گوش ميرسد و مگر نه اين است كه «غایت خلقت جهان پرورش انسانهایی است که در برابر شداید بر هر چه ترس ، شک ، تردید و تعلق است غلبه کنند و حسینی شوند.»
حال ما ماندهايم و همين كار كه نامشان را چگونه بر تارك تاريخ پايدار داريم. نام آنان را كه حسيني شدند در فكه، شلمچه، طلائيه و .... و بر اين باور بايد استوارقدم و پرهمت باشيم كه براي عزمت پايداري نامشان و راهشان بايد گوش جان بسپاريم به مقتدايمان بزرگ جانباز انقلاب، رهبر عظيمالشأنمان كه بيش و پيش از همه ما دغدغه رهيافتگان به وصال يار را دارند كه فرمودند: «فراموشی» و «تحریف» دو آسیب و خطر بزرگی است که در کمین هر حادثه بزرگ تاریخی قرار دارد و نخبگان، فرزانگان و دستاندرکاران عرصه دفاع مقدس، با شناساندن دقیق این ذخیره و گنجینه فرهنگی، اجازه ندهند این حماسه دستخوش فراموشی و تحریف شود.
۳ـ براي بسياري از كلمات ميتوان موافقي در تاريخ جست كه زايش آن كلمات و يا كثرت استفاده از آن كلمات در آن دوره محقق شده است. زايش و تسري استفاده عموميتر از كلمات «تساهل» و «تسامح» را هم ميتوان در دوره سكانداري دولت اصلاحات در ايران و مهتري عطاي مهاجراني در قالب سخنگو و وزير ارشاد اصلاحطلبان جستوجو كرد. البته اصلاحطلبان بيشتر علاقمند به تساهل و تسامح در متن مفاهيم، خاصه دينمداري و اخلاق، بودند و در فضاي عملگرايي و اجرا كمتر علاقه به اين واژهها داشتند؛ چه كه گويي آنها عزم خويش را جزم نموده بودند كه با تلاش بيشتر در اجرا، به ابزارهاي مورد نياز جهت سرعت بخشيدن به بروز و گسترش سهله و سمحه در كنش و رفتارمندي جامعه دست يابند. نگاه حسرتآلود آنها در دستيابي به شبكه تلويزيوني و حرص وافرشان براي راهاندازي روزنامههاي زنجيرهاي بخشي از تلاش مجدانه آنها در اين زمينه ميباشد.
حالا اما گويي اين تساهل و تسامح بيش از آنكه در مفاهيم و معنا باشد به حوزه اجرا راه يافته و اين روند شلحالي در اجرا موجب شده كه چرخ بخشهاي مختلف كشور به نحو مقتضي نچرخد و مسير به گونهاي طي شود كه رهبر انقلاب در بسياري از حوزهها دلسوزانه تلاش نمايند تا با رهنمودهاي داهيانه خويش گره از كارهاي كشور رفع شود و ....
شايد از همين روست كه ايشان در مواجهه با شوراي مركزي راهيان نور نيز از توجهات خويش در سالهاي اخير به مفاهيم معرفتي و فرهنگي گفتند و علاوه بر اينكه «ابتکار بازدید از مناطق عملیاتی دوران دفاع مقدس را یک ابتکار الهی و انقلابیِ بسیار شایسته در جهت شناساندن اجزاي برجسته حادثه بزرگ و تاریخی دفاع مقدس به مردم و نسل جوان کشور خواندند، تأکید کردند: «فراموشی» و «تحریف» دو آسیب و خطر بزرگی است که در کمین هر حادثه بزرگ تاریخی قرار دارد و نخبگان، فرزانگان و دستاندرکاران عرصه دفاع مقدس، با شناساندن دقیق این ذخیره و گنجینه فرهنگی، اجازه ندهند این حماسه دستخوش فراموشی و تحریف شود.»
اميد است مديران و برنامهريزان اردوهاي راهيان نور سخنان رهبر معظم انقلاب را بيش از ديگران به عرصه اجرا ورود دهند و با برنامهريزي دقيق و اجرايي تلاش نمايند تا مسافران جبهههاي حق «زیارت با معرفت» نصيبشان شود و آنچنان شود كه در اعصار آينده نسلهاي بعدي ايران اسلامي سينه ستبر از تاريخ پر ارج و شان ايران اسلامي و جهادگران هميشه جاويدش بگويند و از غفلت پيشينيان خويش ننالند.