سخنان روز گذشته رهبر انقلاب دربردارنده نکات کلیدی و واژههای مهمی بود که باید به آن بعنوان یک نسخه رهایی بخش برای ملتها و نیز نقشه راه برای برون رفت از چالشهای کنونی انقلابهای عربی نگریست. نسخهای که از آغاز انقلاب اسلامی ایران و پیش از آن در اندیشه امام خمینی(ره) وجود داشت و بارها نیز در برهههای تاریخی حساس بر آن تاکید شد.
آنچه که تعریف انقلاب ایران را با انقلابهای دیگر متفاوت کرد، پسوند اسلامی، ماهیت اعتقادی و ارزشی و نیز نگاه متفاوت و جدید آن به اسلام بود.
اسلامی که از آن تفسیرها و برداشتهای مختلفی وجود داشت و این تفسیرها بر اساس هیچ منبع علمی و اسلامی استوار نبود و همین تفسیر در درون جریانهای انقلابی آن دوران نفوذ کرد و بجای آنکه برای رهایی ملتها چارهساز باشد به ناامیدی و سرخوردگی آنان انجامید. البته پیش زمینههایی برای ایجاد چنین برداشتهای سطحی از اسلام در جهان اسلام وجود دارد. اما غرب همه تلاش خود را برای استفاده از این ظرفیت نادرست انجام داد و تلاش کرد تا مانع از موفقیت الگوی اسلام واقعی و اسلام انقلابی شود. از اینجا بود که طرح اسلام علیه اسلام از سوی انگلیسیها طراحی شد چراکه نظریهپردازان غربی براین باور بودند که تنها روش موفق برای مقابله با اسلام واقعی، جایگزین کردن آن با یک مدل ساختگی است و میتوان گفت که بسیاری از سیاستهای غرب برای نفوذ به غرب آسیا براساس همین نظریه طراحی و اجرا شد. البته برخی کشورهای عربی مانند سعودی که آبشخور تفکر انحرافی و ترویج دهنده آموزشهای وهابی بود، در پیشبرد این طرح بسیار تأثیرگذار بود. امروز نیز در کنار تلاش برای گسترش تفکر و اندیشه وهابیگری، حمایتهای نظامی و سیاسی نیز از جریانهای تکفیری زمینه نفوذ آنان را فراهم کرده است.
اهمیت " انقلاب اسلامی" و" اسلام انقلابی" از آنجاست که تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران همه چیز براساس طراحی آمریکاییها برای غرب آسیا و ملتهای اسلامی پیش میرفت. نبود یک الگوی مبارزه برای رهایی ملتها و نداشتن راهبرد سیاسی و اعتقادی یکسان و مشخص که امروز هم گریبان برخی از انقلابهای عربی را گرفته است در همان زمان زمینه را برای فرسودگی مبارزه در برابر غرب و نیز تقویت اردوگاه سازش فراهم کرد.
آنچه که روشن است مفهوم اسلام واقعی در برابر محتوای خودساخته سکولار، مدلهای اسلام بی تفاوت و میانه رو که مورد نظر غرب است مانع از شکوفا شدن آرمانهای امت اسلامی شد.
امروز غرب به دنبال جایگزین کردن مدلی است تا در برابر اسلام واقعی بایستد و از اهمیت آن بکاهد. مدلی که غرب با تکیه بر ترکیه تلاش کرد آن را تقویت کند. واقعیت این است که اسلامی که مفهوم سکولار داشته باشد تنها در فعالیتهای شخصی یا اجتماعی خلاصه میشود که نه از قدرت مقابله با غرب برخوردار است و نه تمایلی برای آن دارد. از اینرو میتوان همه تهدیدات و تحریم ها علیه ایران انقلابی را در همین تفاوت نگاه آن به اسلام دانست. به همین خاطر پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نگرانی بزرگی را در غرب در پی داشت و تا امروز نیز میتوان گفت همه طرحهای غرب و آمریکا برای حذف انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی از ادبیات سیاسی منطقه انجام میگیرد.
چه کسی میتواند این واقعیت را انکار کند که تا زمانی که ملتهای منطقه به اردوگاه سازش و آمریکا راضی بودند، جز سرخوردگی هیچ چیز به دست نیاوردند؟ آیا میتوان این موضوع را نادیده گرفت که همه دستاوردهای مقاومت در منطقه، عراق، سوریه و لبنان جز در سایه اعتماد به اسلام مقتدر و اسلام انقلابی رخ داده است؟ از تشکیلات خودگردان فلسطین بپرسید که آیا در سایه سه دهه گفتگو و سازش چه دستاوردی جز تحقیر و افزایش جسارت اسرائیل برای ملت فلسطین ارمغان آورده است؟
آیا توازن سیاسی و نظامی مقاومت در فلسطین، لبنان و عراق و سوریه در پرتو دل بستن به طرحهای صلح آمریکا و ائتلاف ها به دست آمده است یا در سایه ترویج اسلام بی خاصیت سکولار یا در خودباوری ملی و اعتماد به اسلام مقتدر و عملی.
بی تردید ادبیات سیاسی امروز منطقه و جهان در سایه چنین مفهوم ارزشمندی و نسخه رهایی بخش از رشد فزایندهای برخوردار شده است و همه این دستاوردها، تفسیر نگرانی غرب و وحشی گریهای سعودی و تکفیریهاست که تلاش میکنند جسد مرده اسلام سکولاری را زنده کنند که در لابلای برجهای عربی ساخت آمریکا در امیرنشین ها خاک میخورد.