این روزها شاهد تندتر شدن ریتم سازناکوک فشارها و تحریمهای ضد ایرانی آمریکا هستیم که به نظر میرسد در برابر این هجمه از فشار و تقلا در برای اعمال تحریمهای بیشتر علیه ملت ایران، اتحاد و انسجام ملی است.
آمریکا تلاش دارد با اعمال فشار آن هم با حربه اقتصادی به نوعی سیاستهای خود را به جمهوری اسلامی تحمیل کند و به زعم و توهم خود استراتژی مهار ایران را پیش برد. در این میان اروپاییها به ظاهر تلاش میکنند ضمن حفظ برجام مانع از خروج ایران از این توافق نامه بینالمللی شوند تا با ادامه یافتن این توافق نامه امتیازات بیشترشان را از تهران بگیرند اما، اینکه اروپا چقدر در برابر سیاست آمریکا دوام میآورد و بتواند تضمینهای لازم را به تهران بدهد و سوالاتی در همین رابطه، موجب شد تا سیاست روز با سیدمصطفی خوشچشم کارشناس سیاست خارجه و امور بینالملل به گفتوگوی تفصیلی بپردازد که بخش اول این مصاحبه را در ادامه بخوانید.
با توجه به خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریمهای ضد ایرانی، جمهوری اسلامی چه استراتژی در مقابله با این تحریمها باید اتخاذ کند؟
اصولا آمریکاییها بعد از تحقیق و آزمون بسیاری از ابزارها و سناریوها علیه جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیدند تنها ابزاری که میتواند تا اندازهای در قبال ایران کارکرد داشته باشد تحریمهاست به ویژه اقتصادی و فراگیر و همهجانبه، البته تاثیر گذاری این تحریمها صد در صدی نیست بلکه تا اندازهای تاثیرگذار است.
از طریق اعمال تحریم و فشار بیش از حد و همزمان پیشنهاد مذاکره، آمریکاییها سعی کردند استراتژی مهار جمهوری اسلامی را پیش ببرند تا آن زمان همه استراژیهای دیگر از جمله انقلاب مخملی، براندازی، کودتا و جنگ و همه چیز را امتحان کردند و جواب نگرفتند، تنها استراتژی که در بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ اشتراک نظر پیدا کردند استراتژی مهار بود که با استفاده از تحریم و فشارهای بینالمللی و همه جانبه آمریکا و پیشنهاد مذاکره سعی کردند مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی را متوقف کنند و بعد در حقیقت این مؤلفهها را تضعیف کنند.
این مؤلفهها چیست ؟
اولین مؤلفه قدرت، فناوری هستهای است، دومین مؤلفه قدرت منطقهای، سومین مؤلفه قدرت موشکی و اگر درقبال در حقیقت کنترل مؤلفه اول که همان هستهای است. اگر به نتیجه دلخواهشان برسند قطعاً به سراغ بقیه مؤلفهها هم خواهند رفت پس تحریمها مهمترین ابزار آمریکاییها برای حصول اهدافشان در قبال ایران است.
راهکار مقابله با آن چیست؟
برای مقابله با آن قطعاً بایستی اقتصاد درونی کشور مستحکم شود؛ در عین حال رویکردها و سیاستها و اقداماتی که در دوران قبلی در دوران آقای اوباما در سالهای ۲۰۱۱و ۲۰۱۲ و در اوج تحریمها، تحریمهای یکجانبه و سازمانملل از سوی ایران اتخاذ شد مبنی بر دور زدن تحریمها و همچنین تقویت و شروع یک سری اقدامات توسط خود کشور از جمله ارائه بیمههای پی.ان.آی
یعنی آلودگی و غرامت و همینطور حملونقل محمولههای نفتی توسط شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران اینها کارهایی بود که پیش از این توسط شرکتهای خارجی صورت میگرفت و فقط در مورد ایران بیشتر کشورهای دنیا مثلا بیمه پی.ان.آی را به شرکتهای لندن میدهند.
۹۵ درصد بیمههای پی.ان.آی را در لندن صادر میکنند اما وقتی ایران تحریم شد کشور اقدام به انجام این کار کرد چندین بیمه با هم جمع شدند و ارائه خدمات دادند و بسیار موفق بودند، آنچه متاسفانه بعد از برجام شاهد بودیم اینکه این برنامهها یا متوقف شد ویا بسیار ضعیف شد.
یکی از کارهای اصلی این است که این برنامهها از جمله ارائه محمولههای نفتی و بیمههای نفتی حتما به صورت مداوم و مستمر و به صورت همیشگی از سوی خود جمهوری اسلامی ایران انجام شود تا به اهرم فشاری برای طرف مقابل تبدیل نشود، اقدامات بسیاری نیز باید انجام گیرد.
یکی از کارهای مهم این است کشورهای دوست آمریکا یا تحت نفوذ آن مانند کره و ژاپن بایستی هشدارهایی نسبت به این که اگر تحت نفوذ آمریکا بازار جمهوری اسلامی ایران را ترک کنند در بازگشت بسیار دچار مشکل خواهند بود؛ چراکه سهم آنها از سوی شرکتهای رقیب چینی و... جایگزین خواهد شد و آن وقت بسیار دشوار است بعد از چند سال و ایجاد تمایلات جدید در بازار آنها بتوانند مجددا سهم خودشان را از بازار پس بگیرند.
باید برای آنها مشخص شود این بار مانند دفعه قبل نیست که رنو و پژو رفتند و به راحتی برگشتند، بایستی برای آنها مشخص شود ایران با توجه به رشد روز افزون قدرتش در منطقه یکی از وزنهای اصلی منطقه خواهد بود و شرکتها و کشورهایی که در منطقه میخواهند سرمایهگذاری کنند قطعا بایستی از هرگونه ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران برحذر باشند.
برخی اعتقاد داشته و اخیرا در نامهای این اعتقاد را علنی کردند که مذاکره با آمریکا میتواند از تحریمهای جدید ممانعت کند نظر شما در این زمینه چیست؟
نه! به هیچ عنوان، سابقه آمریکا مشخص میکند آنها به دنبال توافق نیستند بلکه به دنبال مهار جمهوری اسلامی هستند، یکی از معضلاتی که شاید ظرف چند سال گذشته قبل از توافقات ژنو هم در بین مردم و برخی سیاستمداران ایجاد شده بود این توهم بود که میشود از طریق گفتوگو رفع اختلاف کرد؛ یعنی از طرف ایران این نگاه در حقیقت در حال گسترش بود که حل اختلاف با غرب به رهبری امریکا انجام شود در صورتی که از سمت آمریکاییها هیچ وقت مسئله حل اختلاف با ایران نبوده بلکه مهار جمهوری اسلامی مد نظر است.
به عبارتی وقتی آمریکاییها متوجه شدند نمیتوانند جمهوری اسلامی را براندازی کنند، سعی کردند قدرتش را مهار و یا رشد قدرتش را مهار کنند. پس با دو دیدگاه کاملا متفاوت مذاکرات هستهای هم انجام شد.
آمریکاییها کماکان به دنبال همان نگاه هستند حتی اروپاییها هم همانطور که خودشان اظهار میکنند به دنبال این هستند که مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی را مهار و تضعیف کنند.
به همین جهت آمریکاییها نقض عهد میکنند به عهدشان وفادار نمیمانند تا تحریمها را در دست داشته باشند به عنوان اصلیترین ابزار و دوباره از آنها بتوانند استفاده کنند برای اینکه مؤلفه دیگری از قدرت جمهوری اسلامی را بتوانند مهار کنند و یا تضعیف کنند.
لذا آمریکا چه در دوران آقای اوباما و چه در دوران ترامپ و دیگر روسای جمهور نشان دهنده این است آمریکاییها به توافقاتشان به هیچ عنوان پایبند نیستند اگر قرار بود آنها به توافقشان با هر رویکردی پایبند باشند بایستی در قبال برجام مسئولیتپذیری نشان میدادند که ندادند.
به نظرم برجام بهترین معیار است که آمریکا محک زده شد و حتی کرهایها، کره شمالی در مذاکراتشان پیوسته در مورد برجام از آمریکا میپرسند به جهت اینکه میدانند آنها وفادار به عهد نبوده و نخواهند بود، آنچه اهمیت دارد اینکه بسیاری این حرکات را از سوی آقای ترامپ میبیینید در صورتی که نقض عهد توسط اوباما شروع شد.
تحریمهای ایران را در حقیقت در دوران اوباما بود که مجددا قانون ایسا تحریم ایران مجددا وضع شد. در دوران وی بود که تغییر قوانین مربوط به صدور ویزا صورت گرفت بارها اوباما و دولتش به نقض عهد پرداختند علیرغم اینکه میدانستند مصوبات کنگره نقض عهد مفاد برجام است اما، به هیچ عنوان اقدامی انجام نمیدادند.
این رویکر مربوط به ترامپ یا اوباما نیست اصولا سیاست خارجه آمریکا یک سیاست خارجه ماکسیمومیستی است؛ یعنی حداکثر تمامیت خواه به عبارتی اگر شما ۱۰۰ امتیاز دهید و یک امتیاز طلب کنید باز هم آمریکاییها سعی میکنند همان یک امتیاز را ندهند. آنها در حقیقت فرقی نمیکند آقای بوش، اوباما، ترامپ باشد همیشه استراتژی آمریکا به دنبال تحمیل هژمونی خودش چه در روابط و چه در توافقات است یعنی آمریکاییها به دنبال حداکثر خواهی هستند. چه در روابطشان با همه کشورهای دوست و غیردوست، همانطور که در روابطشان با اروپا این روزها میبینید. چه انبوهی از توافقات را میبینید که آمریکاییها نه گفتند اما، آنچه خطرناک است فرض کنید که در حقیقت خواست دولت ترامپ است که اصلا اینگونه نیست نه فقط ترامپ و اوباما و نه فقط آمریکا بلکه وقتی مسئله ایران باشد و مهار جمهوری اسلامی، غرب در چارچوب یک سناریو پیش میرود.
نویسنده: هدی دهقان بذرافشان