نمیتوان به منافع ملی معتقد بود، ایرانی بودن را برجسته کرد، مسلمان بودن و شیعه بودن را فریاد زد و در مقابل گزافهگویی اروپاییها و امریکاییها برای مذاکرات موشکی سکوت کرد. نمیتوان همه اینها را داشت و در مقابل ظلم و ستم سکوت کرده و حتی گاهی آنها را همراهی کرد. برای همین است که وقتی صحبتهایی از حق دادن به تجزیه طلبی در عراق، حق دادن به مزدوران برای مهار پیشرفت نظامی ایران و امثالهم را میخوانیم باورمان نمیشود این سخنان را یک ایرانی، مسلمان و یک شیعه بیان کرده باشد. برای همین است که لازم میبینیم از سخنان برخی مسئولان و حتی برخی خواص رمزگشایی شده و هدفشان را بپرسیم که بر چه منطق و استدلال و حتی دیدن خواست مردم چنین اظهاراتی را دارند. شاید در خوشبینانهترین حالت بتوانیم به این موضوع برسیم که آنها سادهلوح هستند از همان جنس سادهلوحهایی که حتی ابتدای انقلاب نیز وجود داشت. چیزی حدود آیتالله منتظری که در نامه امام از سادگی ایشان نقل شده است. اما اگر بخواهیم این اظهارات را بدبینانه ببینیم چه؟!
این کاملا مشهود است که ایرانی بودن، مسلمان بودن و شیعه بودن ویژگی هایی دارد که باعث شناخته شدن فرد با این ویژگیها بر اساس همان اصالت ایرانی بودن، مسلمان بودن و شیعه بودن میشود.
شاید باید از برخی خواص که اظهاراتی اینچنینی دارند و ابایی از بیانشان نداشته و حتی آنها را روشنفکری مینامند پرسید که یک ایرانی با اصالت و یک مسلمان و شیعه برای کشور خود چه چیزی میخواهد؟ آیا غیر از این است که برای کشور خود سربلندی، قدرت و اقتدار، استقلال و آزادی، مقابله و مبارزه با ظلم و زور، پیشرفت و اعتلا مطالبه کند؟ پس چطور و با چه استدال ایرانی، اسلامی، انسانی، مسلمان و... میشنویم که از تجزیه کشور همسایه، از محدودیت برد موشکی و تسلیحاتی کشور ابراز رضایت میکنید؟!
اگر غیر از این باشد و تنها یکی از آن مواردی که گفته شد، از سوی یک یا چند نفر، گروه یا جریان سیاسی نفی گردد و خواهان کنار گذاشتن آن شود، نباید به اصالت ایرانی بودن، مسلمان بودن و شیعه بودن آن شک کرد؟ آیا با این اظهارات حق نداریم یاد سخنان رهبری درباره نفوذ بیافتیم؟!
چنین فرد یا گروه و جریان سیاسی را چه میتوان نامید؟ آیا آنها خائن به کشور نیستند؟ در حالی که کشورهای دنیا به ویژه آنهایی که خود را ابر قدرت میدانند به تقویت نظامی خود میپردازند و از تسلیحات و تجهیزات نظامی هر آنچه که بتوان تصور کرد در اختیار دارند، برخی در داخل همسو با صداهای دشمنان خواهان کنار گذاشتن اقتدار و توانمندی موشکی ایران اسلامی هستند.
نباید اینطور تجزیه و تحلیل کرد که چنین افراد و گروه هایی خواهان به حراج گذاشتن قابلیت و توانمندی موشکی ایران که عاملی بازدارنده مقابل تهدیدات دشمن است، هستند؟
چنین افرادی، یا نفوذی هستند، یا اصالت ایرانی اسلامی ندارند، به همین خاطر است که به راحتی مسائلی را مطرح میکنند که باعث تضعیف جایگاه جمهوری اسلامی ایران میشود. زمانی که همصدایی میان برخی در داخل با خارج دیده شد، باید به این رفتار شک کرد. حال اگر چنین همصدایی در میان برخی مسئولین هم دیده شود، تأسفبارتر و البته فاجعهبارتر هم خواهد بود.
نباید اینطور دید که اگر حتی چنین افراد و گروه هایی که اعلام موجودیت هم میکنند و برای رسیدن به اهداف به فعالیت میپردازند، غیر از براندازی و تسلیم کشور به بیگانه هدف دیگری ندارند؟! آیا حق نداریم در قبال این همه اظهاراتی که حتی منافع ملی را علنی تهدید میکند کمی عینک بدبینی بزنیم و پاسخ بخواهیم؟!
با همه اینها باز هم نمیخواهیم برچسب زده و اتهامی را وارد کنیم خواستمان این است که چنین خواصی برایمان توضیح دهند که اظهاراتشان با کدامیک از منافع ملی همراستا است؟! میخواهیم سوال کنیم و امیدواریم که پاسخ هم بشنویم، پاسخی منطقی، بدون حزبگرایی و با درنظر گرفتن منافع ملی و خواست ملت.
با همه این تفاسیر اما به این نکته مهم هم باید توجه داشت که همه این سیاستهای وادادگی و سرسپردگی که از سوی این قشر پیگیری میشود، در شرایطی است که کشورهای منطقه غرب آسیا در وضعیت جنگ و ناامنی قرار دارند. شرایطی که حتی یک نمونه از آن در ۱۷ خرداد امسال برای مردم به صورت ملموس احساس شد و نمیتوان پذیرفت که در چنین شرایطی عدهای دم از نابودی و محدودیت تسلیحات کشور زده و خوئد را دوستدار ملت معرفی کنند. حداقل منطقشان را نمیفهمیم و میخواهیم توضیحاتی را در این زمینه ارائه دهند شاید متقاعد شدیم.
عدهای انگار هنوز با وجود همان حادثه غمبار ۱۷ خرداد امسال باور نکردند که تسری این جنگ، ناامنی و خونریزی به خاک جمهوری اسلامی ایران از آرزوهای دشمنان است، حال با این شرایط چگونه میتوان گفت که بر سر توانمندیهای موشکی جمهوری اسلامی ایران که عامل بازدارنده مقابل تهدیدات دشمنان است به مذاکره نشست و برای تعطیل این بخش مهم از قدرت ایران به توافق رسید؟!
اشکال از خودشان است که باعث میشود آنها را خواص بیبصیرت و یا نفوذی دیده و با این چشم به آنها نگاه شود. چراکه هیچ عقل سلیمی و هیچ انقلابیای نمیتواند پیشنهاد دهد که در مقابل گرگ صفاتان منطقه و احراز دشمنی آنها دستمان را بسته و دعا کنیم که آتششان دامن ما را نگیرد!!
اینجاست که شاید لازم میشود کمیتند تر بپرسیم که پس به چنین افراد و گروه هایی چه میتوان گفت؟! آیا جز این که آنها یا اصالت ایرانی ندارند، یا مسلمانی را در اسلام آمریکایی یافتهاند و یا از تشیع را با شیعه انگلیسی برگزیدهاند و برای خدمت به اربابان خود در ایران اسلامی به تفرقهاندازی و اختلافافکنی مشغول هستند؟! اگر غیر از این است شما پیشنهاد بدهید که به چنین تفکراتی چه میتوان گفت؟ لطفا یا پاسخ منطقی بدهید یا اجازه بدهید با همان عینک شما را سادهلوح یا نفوذی و ضد منافع ملی بخوانیم.