روز چهارشنبه هفته گذشته، مجمع نویسندگان و منتقدان سینمای انقلاب، با برگزاری نشست خبری جایزه خود اعلام موجودیت کرد.
پيش و بيش از آنكه اعلام جايزه يك جريان فرهنگي مهم باشد، شكلگيري و تولد مجمعي كه اين روزها و شايد بهتر باشد بگوييم هميشه جاي خالياش احساس ميشده، حال آدم را خوب ميكند
متاسفانه جو غالب فضاي سينماي ايران و البته منتقدان اين حوزه را افرادي در اختيار دارند كه خود را «روشنفكر» ميدانند.
از همين روست كه فيلمهايي در سينماي (تقريبا) كاملا دولتي ايران، فيلمهايي ساخته ميشود كه بوي سيگار و آروقهاي منورالفكرانه ميدهند. فيلمهايي كه اغلب آنها دقيقا بر خلاف جهت سينماي انقلاب حركت ميكنند.
بدتر آنكه مهمترين مواردي كه منتقدان از همين قشرِ سينماي ايران به آن ميپردازند اين است كه مثلا چرا كارگردان دوربين را روي دست گرفته، چرا رنگ فيلم اينطور شده است، شخصيتها در نيامده، چرا لنز دوربين فلان است، چرا ديالوگها خام است و...
اما آيا پس از گذشت نزديك به چهار دهه از انقلاب اسلامي، نيازي نيست كه يك هواي تازه يا يك فضاي بهتري را پيش روي سينمايمان ببينيم؟ آيا لازم نيست چشمهايمان را بشوييم و جور ديگري به فيلمهايي كه بر پرده سينماها نقش ميبندند، نگاه كنيم؟ آيا لازم نيست، دقت كنيم كه چه خوراك فرهنگي را به مخاطب سينما تحويل ميدهيم؟
دبير جايزه مجمع نویسندگان و منتقدان سینمای انقلاب در نشست خبري خود به نكته مهمي اشاره داشت: «اکنون در دورهای هستیم که در سینما به فرم توجه میشود و کمتر به محتوا توجه میشود. البته در این میان دوستان رسانهای زیادی هستند که علاوه بر توجه به محتوا به فرم نیز دقت دارند چرا که باید ظرف مناسبی برای ارائه پیام وجود داشته باشد. اما در مقابل دوستانی هستند که اصرار دارند نقدهای عنوان شده را به شکل دیگری تعبیر کنند ممکن است عدهای از آنها به دلیل سوءتفاهمات و بیاطلاعیشان باشد اما عدهای هستند که هر نقدی به یک فیلم را به سیاسی بودن و افراطگرایی منتقد متهم میکنند.»
مشكل همينجاست. منتقداني كه براي يك فيلم كاملا سياه كف ميزنند و فقط به اين توجه دارند كه فيلمساز به خوبي فيلم ساخته و برايشان مهم نيست كه «فيلمِ خوب» نساخته مسير سينماي ما را به كجا ميبرند؟
آنهايي كه براي تحقير انقلاب اسلامي «قصهها» سرِ هم كردهاند و عليرغم اينكه شعار «عصباني نيستم» سر ميدهند اما لجاجتشان به وضوح مشخص است، آنها كه براي خوشآمدِ جشنوارههاي خارجي، فيلمهايشان را با كراوات آنسوي آبيها سِت ميكنند، آنها كه افتخارشان حضور روي فرشهاي قرمز عريض و طويل است و... را چه كساني رصد ميكنند؟
عجيب آنكه اغلب سينماگران دستشان توي جيب دولت است و آنوقت برخيها از همين پول بيتالمال براي تخطئه انقلاب اسلامي استفاده ميكنند. عجيبتر آنكه مديران سينمايي ما حضور هر فيلمي، با هركيفيت و نگاهي در جشنوارههاي خارجي را براي خود افتخار ميدانند. گويي فحش دادن به ايران و جمهوري اسلامي را برگ زريني در رزومه خود ميبينند.
در اين ميان چه كسي بايد باشد تا به مديران اغلب كمدانش ما در حوزه سينما و محتواي آن گوشزد كند كه حواس حضرات به دفاعيهها و تشويقهاي بيمورد و بيربطشان باشد؟ آنها كه بزرگترين دغدغهشان قرارگيري سهپايه در محل مناسب است يا آنها كه فقط معني و مفهوم «لانگشات» و «كلوزآپ» را ميدانند؟
اينجا همان جايي است كه بايد جماعتي از اهالي سينما كه دل در گرو انقلاب دارند، پا پيش بگذارند و جاخالي دادنهاي برخي ديگر را جبران كنند.
تولد «مجمع نویسندگان و منتقدین سینمای انقلاب» در چنين روزهاي بيخاصيتي برخي منتقدان و نويسندگان شايد اسباب اين شود كه حال سينماي ما بهتر شود. شايد روشن كردن لايههاي تاريك در سينماي ما، اتفاقي باشد كه رخ دهد. اين نهال نوپايي كه دارد قد ميشكد، نياز به حمايت و البته دقت دارد. دقت در تعيين برنامهها و راهبردها. كاري كه چنين مجمعي انجام ميدهد، شنا در مسير خلاف جرياني است كه منورالفكرها سالهاست در آن پارو ميزنند.
كار سختي است، اما نشدني نيست. همت ميخواهد و دقت كه كمك كنيم، هواي تازه در اتمسفر سينما و نقاديها راه خودش را بيابد و ورود كند.
قدمهاي اول سخت است، اما ادامه طي طريق در مسير صحيح سختتر است. كاري كه بچههايي كه انقلابي هستند بايد به پيش ببرند و وظيفه دشوار و مسئوليت مهمشان را فراموش نكنند.
يادمان نرود كه رهبر انقلاب چه مسئوليت خطيري را به ما يادآوري كردند: «ما مواجهیم با یک حملهی همهجانبهی فرهنگی و اعتقادی و سیاسیِ اعلام نشده؛ یعنی شما حالا که من دارم میگویم، قاعدتاً از من قبول میکنید لکن اطّلاع ندارید از آنچه دارد اتّفاق میافتد؛ بنده اطّلاع دارم از آنچه دارد اتّفاق میافتد؛ من دارم میبینم چه دارد اتّفاق میافتد؛ لشکر فرهنگی دشمن و لشکر سیاسی دشمن با همهی ابزارهایی که برایشان ممکن بوده، حمله کردهاند به ما برای سست کردن اعتقادات دینی ما، سست کردن اعتقادات سیاسی ما، تقویت نارضاییها در داخل کشور، جذب جوانها بخصوص جوانهای فعّال و اثرگذار در سطوح مختلف برای مقاصد خودشان؛ دارند کار میکنند. خب، در مقابل اینها کارهایی دارد انجام میگیرد؛ بچّههای حزباللّهی، مردمان مؤمن، مسئولان باتعهّد کارهای خوبی دارند انجام میدهند لکن بیش از اینها باید در کشور کار بشود.»
بايد تلاش را بيشتر كنيم و البته محكم و مطمئن گام برداريم. بايد كاري كنيم كه سينماي ما جاي بهتري باشد. انشاءالله.