این همه که دل برخی برای نخبگان فراری، خائن و جاسوس میسوزد، به حال نخبگان درون کشور میسوخت، اکنون وضعیت علمی و فناوری ایران به مراتب بهتر بود.
یک بازی تازه با جمهوری اسلامی ایران آغاز شده و برخی نیز بازی خوردند و با آن همراهی کردند. سازمان محیطزیست کشور، محل جولان افرادی شد که پس از مدتی کاشف به عمل آمد آنها وابستگی شدیدی به بیگانگان دارند و این بیگانگان همان دشمنان انقلاب اسلامی هستند.
به نام فعال محیطزیست وارد شدند، گرچه ایرانی هستند، اما اندکی احساس ایران دوستی در وجود آنها دیده نمیشد، چراکه به جای ایراندوستی، وطنفروشی کردند. اکثر این افراد دانشآموختگان دانشگاههای خارج از کشور هستند، قطعاً با شرایط و فضای آن دیار رشد پیدا کردهاند و تحت تأثیر همان فرهنگ قرار گرفتهاند، ادعا نمیکنیم همه آنهایی که در خارج درس میخوانند تأثیرپذیر میشوند، اما اکثر آنها بی تاثیر باز نمیگردند.
نمونههای دیگری هم در نهادها و ارگانهای کشور وجود داشته است که، نفوذیهای خائن، خرابکاریهایی انجام دادند، جاسوسی کردند و حتی زمینه ترور را فراهم ساختند و چه بسا خود عامل ترورها هم بودند.
همه اینها برای سرنگون کردن نظام جمهوری اسلامی ایران است و چنین ادعایی توهم توطئه نیست، چراکه مقامات کشورهایی همچون آمریکا و رژیم اسرائیل برای این هدف تدارکات زیادی را دیدهاند و در پی این تدارک عملیات هم انجام دادهاند.
ترور دانشمندان هستهای کشورمان به دست تروریستهای دست آموز آمریکا و اسرائیل برای توقف فعالیتها و پیشرفتهای هستهای انجام شد، اما نخبگان علمی هستهای کشورمان بدون وقفه به فعالیتهای علمی هستهای ادامه دادند و توانستند با پیشرفتهای سریع در این زمینه دشمنان را ناکام بگذارند. نخبگان هستهای ایران آن چند دانشمند شهید هستهای نبوده و نیستند، بلکه اکنون علوم هستهای با وجود همه تحریمهای اقتصادی و تهدیدات نظامی در دستان دانشمندان هستهای ایران اسلامی قرار گرفت.
نخبهای که دل در گرو وطن داشته باشد همه سختیها، ناملایمتیها و کمبودها را تحمل میکند و پای کار میماند، تعهد او به میهن، مردم و انقلاب اجازه بیراهه رفتن را نمیدهد، آن نخبهای که میگریزد و تن به ذلت بیگانه میدهد، نخبه در جاسوسی، وطنفروشی و خودفروشی است.
جمهوری اسلامی ایران به خاطر شرایطی که از سوی دشمنان ایجاد شده حساسیتهای زیادی را باید در نظر داشته باشد، به همین خاطر است که نمیتوان هر فردی که دارای مدارج علمی است بدون گزینش و سنجش شایستگی، صلاحیت و تعهد به مسئولیت گمارد، بودند افرادی که حتی گزینشی شده بودند اما پس از مدتی چهره واقعی و منافقانه خود را نشان دادند و به کشور زیان وارد کردند.
هم اکنون در کشور فارغالتحصیلان زیادی هستند که مدارج علمی را با موفقیت بالا طی کردهاند و از آن سوی مرزها پیشنهاد هم دریافت میکنند، بسیاری از آنها تن به دعوت بیگانگان نمیدهند، برخی میروند، اما مهم این است که مسئولین در سازمانها و نهادهای گوناگون از وجود نخبگان علمی موجود در کشور بهره ببرند و به آنها اهمیت دهند.
نخبهها سرمایههای کشور هستند که هزینه زیادی برای آن صرف شده و نباید آنها را به حال خود رها کرد، توقع و انتظار آنها از دولت به جا است، چراکه قصد خدمت به کشور را دارند و میخواهند از دانستههای خود برای اعتلای کشور بهره ببرند و مثمرثمر واقع شوند. فردی همچون کاوه مدنی که نخبه علمی نامیده میشود و مدتی را در سازمان حفاظت از محیطزیست در پست معاون مشغول به کار بوده، اقدام به فرار میکند و در آن سوی مرزها با استقبال روبهرو میشود،. آیا او نمیتوانسته اطلاعات مهم و حتی محرمانهای را که قطعاً به آنها دسترسی داشته با فرار خود در اختیار دشمنان قرار دهد؟! کارکرد او در مدت زمانی که معاون سازمان محیطزیست در مقام یک نخبه علمی بود، چیست؟ آیا او در این مدت طرح و برنامهای کاربردی ارائه داده است؟
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار سال گذشته جمعی از نخبگان علمی کشور درباره نخبگان فرمودهاند؛ «... نخبگان عزیز خودشان از خودشان مراقبت کنند، از خودتان مراقبت کنید. یکی از عزیزان اشاره کردند که جنگ است و در جنگ، هم شهید داریم، هم جانباز داریم. راست میگویند؛ جنگ است. از ترور جسمی خطرناک تر، ترور مغزی و فکری است. گاهی دانشمندان ما را ترور کردند، شهید کردند، دیدید دیگر، اما از آن بدتر و تلخ تر این است که دانشمند ما را اسیر کنند. دانشمند ما نباید اسیر بشود. این هم در درجه اول به عهده خود نخبه است و خود نخبه باید مراقبت کند از خودش» کاوه مدنی را اگر جاسوس ندانیم، اسیر بیگانه که میتوان نامید.
حال و هوای سازمان محیطزیست با وجود افرادی که اسیر شدهاند نیازمند هوای تازه و پاک است، ادامه روندی که در این سازمان و حتی دیگر سازمان وجود دارد، خطری است که کشور را تهدید میکند و جای تأسف است که برای نخبگانی همچون کاوه مدنی دلسوزی میشود!
نویسنده: سیاوش کاویانی