اروپا گویا نمیخواهد از بحران تشکیل دولتها خارج شود چنانکه انتخابات ایتالیا درپی انحلال پارلمان، در چهارم مارس ۲۰۱۸ (۱۳ اسفند ۱۳۹۶) برگزار و بار دیگر وارد دوره و چالش جدیدی کردند به گونهای که هنوز احزاب و اشخاص پیروز نتواسته اند راهی پیدا کنند تا دولت تشکیل شود.
براساس آمار و ارقام ائتلاف راست که حزب میانه لگا نورد به رهبری ماتئو سالوینی در راس آن قرار دارد بیشترین کرسیها را در هر دو مجلس به دست آورد. در همین حال حزب پنج ستاره که به عنوان ساختار شکن در عرصه سیاسی ایتالیا معروف است، به رهبری لوئیجی دیماریو بیشترین آراء را از آن خودش کرد. همچنین ائتلاف چپ میانه به رهبری ماتئو رنتسی، نخستوزیرکنونی، سوم شد.
این ترکیب گویای آن است که هیچیک از احزاب نتوانستند اکثریت مطلق را به دست آورند. به این معنا که ایتالیا بار دیگر به سمت پارلمان معلق پیش خواهد رفت. مسئلهای که آلمان به اشکالی با آن مواجه است و با اینکه انتخابات پارلمانی آن در شهریورماه (سپتامبر) برگزار شده، هنوز نتوانسته کابینه را تشکیل دهد.
اما مسئله بنیادیتر در این باره ائتلاف و احزابی هستند که پیروز انتخابات شدهاند. طی سالهای گذشته به خصوص از زمانی که بحران غرب آسیا موسوم به خاورمیانه عمق پیدا کرده و همین مسئله جریان پناهجویان را ایجاد کرده، احزاب و گروههای ضد مهاجر، ضد اتحادیه گرایی، ضد اسلامی و همچنین قوم گرا و نژادپرست به شدت رشد یافته اند.
البته این مسئلهای جدی در غرب است که دامن آمریکا را نیز گرفته است و نشان میدهد که تنها به دلیل بحران حاضر در خاورمیانه و بحث پناهجویان نیست، بلکه جامعه غرب به لحاظ فکری از شرایط کنونی سرخورده شده و خواهان انتخاب مسیر دیگری است که این مسیر در حال حاضر به سمت رادیکالیسم و نژادپرستی گرایش پیدا کرده است.
این موضوع وقتی به بحران سرمایه داری گره میخورد، مشکلات غرب را پیچیده تر میکند بویژه که چنین فضایی بیش از این نیز به وجود آمده است. دنیای غرب در دهه ۱۹۲۰ به بعد، هم با چالش بحران مالی مواجه شد و هم اینکه به سمت نازیسم و فاشیسم پیش رفت.
در انتخابات اخیر آلمان نیز مشخص شد که نئونازیها توانستند برای اولینبار بعد از جنگ جهانی دوم وارد پارلمان این کشور شوند. ایتالیا نیز به عنوان کشوری که فاشیسم در آن شکل گرفت و رشد کرد، در انتخابات ماه مارس احزاب و گروه هایی را به عنوان پیشتاز میبیند که نه تنها ایتالیا بلکه اتحادیه اروپا و غرب را تهدید میکند.
در چنین شرایطی یکی از مهمترین دغدغههای متفکران و سیاست مداران غربی این است که چگونه رفتار کنند که فاشیسم و نازیسم و یا هر گونه رادیکالیسمی، با وجود بحران مالی و اقتصادی پیش آمده، به سمتی پیش نرود که شرایط و فضایی دهه ۱۹۳۰ و عواقب بعد از آن بار دیگر تکرار شود.
نویسنده: فرامرز اصغری