غرب آسیا در حالی همچنان کانون اصلی تحولات جهانی است که مسئله فلسطین را باید اولین اولیت در این تحولات دانست هر چند که مسائلی همچون بحران سوریه و یمن که ساخته و پرداخته دشمنان جهان اسلام است در کنار ایران هراسی سوال برانگیز آن را در حاشیه قرار داده است. در باب مسئله فلسطین در کنار تجاوزات اخیر ارتش صهیونیستی به غزه و البته پاسخهای موشکی مقاومت که این رژیم را وادار به تن دادن به آتش بس کرده و نیز مسئله استعفا برخی اعضا کابینه نتانیاهو نظیر لیبرمن وزیر جنگ این رژیم یک نکته قابل توجه مطرح است و آن اعلام طرحهای راه آهن از سوی صهیونیستهاست. در همین چارچوب کاتص وزیر حمل و نقل اسراییل اعلام کرده است تل آویو در حال پیشبرد طرح صلح با کشورهای جنوب خلیج فارس از طریق ایجاد خط راهآهن از اسرائیل و دریای مدیترانه تا خلیج فارس است. پیش از این نیز مقامات این رژیم از طرح خط آهن به اردن و حتی به امارات و عربستان و عمان خبر داده بودند. آنها بر این ادعایند که این اقدام در چارچوب مسائل اقتصادی بوده و امیدوارند کشورهای عربی برای رسیدن به اقتصاد مشترک از این طرحها استقبال کنند.
حال این سوال مطرح میشود که این طرح چیست و چه اهدافی را در ورای آن دنبال میکنند؟ بررسی سابقه طرح راه آهن مطرح شده نشان میدهد که مطرح آن برگرفته از توافقاتی است که میان ابومازن رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین با اولمرت نخست وزیر وقت صهیونیستها در تولیو در سال ۲۰۰۸ صورت گرفت بر اساس این طرح خط آهنی از اراضی اشغالی آغاز به مناطق فلسطینی نشین آمده و از آنجا راهی کشورهای عربی خواهد شد. اکنون ۱۰ سال از آن زمان میگذرد و گزارشها نشان میدهد که بخشهای این طرح در اراضی اشغالی و فلسطینی تقریبا به مرحله نهایی شدن رسیده و اکنون صهیونیستها برآنند تا فاز جدید این طرح را اجرایی سازند. آنچه در ظاهر از سوی طراحان این طرح عنوان میشود کمک به اقتصاد فلسطین است حال آنکه در ورای آن اصلی مهمتر در جریان است و آن از یک سو وابسته سازی اقتصاد فلسطین به رژیم صهیونیستی و از سوی دیگر وارد سازی کشورهای عربی به ابعاد جدیدی از روابط با رژیم صهیونیستی است. این طرح تلاش دارد تا با گره زدن اقتصاد فلسطین به امنیت رژیم صهیونیستی مانع هرگونه اقدام مقاومتی از سوی فلسطینیها شود و از طرفی نیز کشورهای عربی با ادعای حمایت از فلسطین به سازش با رژیم صهیونیستی در حوزه اقتصادی بپردازند.
صهیونیستها بر این ادعایند که بحرانهای منطقه از جمله مقابله با جبهه مقاومت و ایران نزدیکی امنیتی کشورهای عربی به این رژیم را رقم زده و اکنون زمان اقدام برای سازش اقتصادی است تا در نهایت زمینه ساز سازش سیاسی کشورهای عربی با صهیونیستها شود. این امر را نیز باید در نظر داشت که برجسته شدن خط راه آهن مذکور ادامه طراحی نتانیاهو نخست وزیر صهیونیستها برای جلب نظر راستگرایان رادیکال و شهرک نشینان برای ادامه حضور در قدرت و مقابله با مخالفانی است که برآنند تا از شکست اخیر صهیونیستها به عنوان مولفهای برای سرنگون سازی وی بهره گیرند.
نویسنده: قاسم غفوری