عبور از هر بحران، بس مشکل و طاقتفرسا است. حال اگر این چالشها و تنشها چهل سال هم طول کشیده و قرار باشد با پشتوانه ستیزهجویی و خصومتهای دستهجمعی همچنان پابرجا بماند برای رفع و دفع آنها نیازمند بهنوعی تعامل واقعی و نه ظاهری خواهد بود که طی این دوران بهوفور دیده شده!
اگر چه این خصلت پسندیده و قابل احترام در تمام این سالها الگوی مشترکی برای همه انشعابات اصلی و فرعی اصلاحات بوده است، اما در مواردی مشاهده شده که همچنان شعارگونه باقی مانده تا در مقابل یک نسیم خم گردد و در نهایت لب به اعتراض باز کند.
شنیدن و تحمل نقد باید در مرام اصلاحات به نوعی تقدس تبدیل گردد که رویشها نیز به آن وفادار باشند و بدانند منظور از منتقد مخالف نیست بلکه نقد به نوعی برای هر مرامی راهنما و چراغ راه است.
حالا اگر از جانب رقیب هم باشد میتوان در لابهلای محتوای آن به خطوطی تازه برای طی کردن این مسیر پر فراز و نشیب دست یافت بنابراین بر عهده لیدرهاست تا این واقعیت را برای داوطلبان و حتی اعضای قدیمی نیز توجیه نمایند تا آگاه باشند که میتوانند از چالش انتقادات و بخصوص از نوع شدید و از سوی رقبا فرصت ایجاد نمود نه اینکه در مقام واکنش و نقد برآمده و آن را با نقدی دیگر پاسخ گویند تا این مسابقه طناب کشی به نفع دشمنان مشترک همچنان ادامه یابد.
تعریف تعامل یعنی همین که حتی اهانتها و تهمتها را نیز در قالب نقد شنید و ضمن تحمل به پاسخگویی منطقی، منصفانه، مؤدبانه و عاقلانه آنها پرداخت تا شنونده و خواننده در هر دو سو بتوانند از میان این دو واقعیتها را جدا کنند و التفات یابند حق با کدامین سو میباشد.
تشخیص قطعی و مسلم موضع منتقد خود یکی از پارامترهایی است که میتواند نوع تعامل را برای نقد شده مشخص کند. بنابراین میطلبد که با سلاح نرم تعامل به این سو رفت نه اینکه جبههگیریهای نامربوط نمود و طرف مقابل را نیز در اینباره مصممتر کرد تا شمشیر را از رو بسته و در مواردی یکی از طرفین زنگی مست شوند که قطعاً این روش ناپسند به سود هیچ یک از آنها نخواهد بود.
اما زمانی که منتقد یک فرد یا گروهی بیطرف و فاقد خطوط مشخص شده باشند مسئله فرق میکند زیرا انتقاد ابراز شده به نوعی با واقعیتها نزدیک است بنابراین نقد شده را موظف مینماید تا تعامل را در این زمینه مضاعف کرده، زبان را الکن و دل و دیده را به منتقد بسپارد تا هر آنچه میخواهد ابراز نموده و تخلیه شود.
یکی از همین ناقدان محدود دراینباره که حقیقتاً مستقل بوده و هیچگونه وابستگی سیاسی به دو جناح مطرح را ندارد و بالطبع روزی به این و روزی به آن میپردازد، شکوه دارد از اینکه مفهوم منتقد هنوز برای بسیاری از مدعیان سیاستمداری جا نیفتاده که معدودی از این متعاملین پس از خواندن نقد بلافاصله جبههگیریهای شدید خود را آغاز مینمایند که از جمله آخرین آنها میتوان به مشاور رسانهای یکی از مدیران ارشد آموزش و پرورش اشاره نمود که نقدی مستند را در فاصله چهل و پنج دقیقه با بیش از پانزده پیامک تند و خارج از نزاکت پاسخ میگوید درحالیکه خود را عصاره تعامل فرض میکند که البته شنیدن و خواندن و در نهایت تحمل نقد که خود به نوعی تعامل شباهت دارد از عهده همهکس برنمیآید بلکه نیازمند مرحلهای فراتر یعنی خودسازی کامل است که همان اجرا بوده و «به عمل کار برآید به سخنرانی نیست»! که این روزها شاهد تکرار پرخاشگریهای پیامکی و همچنین اهانتهای اینترنتی به همان کسی هستیم که بیطرفانه نقطه نظرهای خود را پیرامون «پیامدهای خارجی و داخلی استعفای ظریف» به نقد کشیده است!
نویسنده: حسن روانشید - روزنامهنگار پیشکسوت