لیبی از سال ۲۰۱۱ یعنی از زمان سرنگونی حاکمیت معمر قذافی تا به امروز رنگ آرامش ندیده است. از یک سو جنگ داخلی میان گروههای مدعی کسب قدرت با محوریت خلیفه حفتر و السراج و دخالتهای خارجی با ادعای حمایت از طرفین داخلی بحران لیبی، فضایی سراسر بحران و ناامنی را بر این کشور حاکم ساخته است. نکته قابل توجه در باب اتهاماتی است که طی روزهای اخیر میان ترکیه و فرانسه رد و بدل میشود. مولود چاووش اوغلو، وزیر خارجه ترکیه ضمن متهم کردن فرانسه به حمایت از خلیفه حفتر، فرمانده نیروهای موسوم به ارتش "ملی" لیبی، خاطرنشان کرد، در موضع فرانسه نسبت به لیبی تناقض وجود دارد.
از سوی دیگر ماکرون رئیس جمهور فرانسه نسبت به نقش ترکیه در لیبی هشدار داده و افزود که آنکارا به بازی خطرناکی در لیبی دست زده است. حال این سوال مطرح است که ریشه این اظهارات چیست و چرا طرفین یکدیگر را به دخالت در لیبی متهم میسازند؟ نگاهی به تحولات لیبی نشان میدهد که بازیگران خارجی در این کشور به دو طیف هوادارن السراج یا همان دولتی مرکزی لیبی و خلیفه حفتر مدعی حاکمیت بر این کشور تقسیم می شود. در این میان کشورهایی مانند ترکیه و قطر از السراج حمایت میکنند و کشورهایی همچون فرانسه، انگلیس، آمریکا، امارات، مصر و عربستان از حفتر. با توجه به این مسئله میتوان اتهامات فرانسه و ترکیه علیه یکدیگر را برگرفته از همین مناقشه دانست. نکته دیگر در اهداف دو کشور در حوزه انرژی قابل توجه است. از یک سو ترکیه به دنبال بهره گیری از منابع نفت و گاز در مدیترانه و از جمله در سواحل لیبی است و از سوی دیگر فرانسه نیز همین سودا را در سر دارد. این رفابت میان دو کشور از حوزه اقتصادی به عرصه سیاسی و نظامی نیز رسیده است و هر کدام از کشورها به دنبال آنند تا از اهرم نظامی و سیاسی برای خارج کردن رقیب از میدان بهره گیرند که لیبی بخشی از این میدان نبرد شده است. اقدامات ترکیه در آزاد گذاشتن آوارگان سوری برای رفتن به مرزهای اروپا و از سوی دیگر اقدامات فرانسه در متهم سازی ترکیه به مداخله در امور اروپا حلقه تکمیلی این روند را تشکیل میدهد.
به هر تقدیر میتوان گفت آنچه اکنون در لیبی میان ترکیه و فرانسه میگذرد نه برای خدمت به لیبی و برقراری آرامش در این کشور بلکه در چارچوب منافع سلطه طلبانه ترکیه و فرانسه است که نتیجه آن نیز تشدید بحران در لیبی خواهد بود.
نویسنده: فرامرز اصغری