این لیوان نیمهخالی ندارد بلکه عیب از انکسار نور در چشمانی است که علاقهمند به دیدن واقعیات نیستند. حالا علم و صنعت ITT که اتفاقاً ساخته همینهاست جهانی را بدون سانسور با حقایق آشنا میسازد. بارقههای امید و آرزوهای شیرین که در دل میلیونها عاشق فرهنگ و هنر ناب سراسر دنیا تجلی پیدا میکند نشان از آن دارد که خواستار دیدار مشتاقانه از ایرانزمین هستند تا تمدن هفتهزارساله را با دیدگان بصیرت مشاهده نمایند و عمق تمدن را دریابند.
هفتادوپنج سال پیش و درست زمانی که ایران در میان آتش نخوت و حسادت سه ابرقدرت زمان یعنی، آمریکا، شوروی و بریتانیا میسوخت تا آنها بتوانند کنفرانس تهران را برای گشودن راه استیلا بر خاورمیانه برگزار کنند و بدینوسیله به تأیید پهلوی دوم بهعنوان عامل خود در منطقه که بعدها ژاندارم خلیج و دیده بان جزیره ثبات لقب گرفت، بپردازند کتابی در آن تحت عنوان «دیدنیها و شنیدنیهای ایران» منتشر و بلافاصله جمعآوری گردید زیرا در این نشر مستند، نویسنده حاصل دو سال گشتوگذار در اقصی نقاط کشور آن را به تحریر درآورده بود تا به هممیهنان خود ثابت کند سرزمینی یگانه وبی همتا با تواناییهای بالا ازنظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را دارند که یکی از دلایل جمعآوری آن همین بود. تا قبل از کودتای میرپنج در تهران که به قدرت رسیدن رضاخان ختم شد و پسازآن فرزندش محمدرضا سکان این کشتی بهگلنشسته را در دست گرفت. میزان سفر به دیگر کشورهای جهان بسیار محدود بود درحالیکه تعداد سیاحان خارجی بهمنظور مشاهده آثار و بقایای یک تمدن دیرینه روزبهروز افزایش مییافت که دوران حکومت صفویه رکورددار این تحول بزرگ در تاریخ کشور است تا گروه قابلاعتنایی از این گردشگران پس از ورود به ایران دیگر حاضر به خروج از آن نشده و وصیت کنند در هرکجای جهان دار فانی را وداع گفتند جسد آنها در خاک پاک سرزمین ایران و بخصوص اصفهان دفن شود.
امروز جایجای ایران شاهد اینگونه قبرستانهایی است که عکس آن اتفاق نادر در دیگر کشورها صدق نمیکند. اگر مدفن پرفسور پوپ را در کنار زایندهرود و زیر سایه پل خواجو مشت بهحساب آوریم آنوقت میشود قبرستانهای بزرگ و اختصاصی در سرتاسر کشور که مدفن خارجیان است ازجمله آنها گورستان ارامنه اصفهان در دامنه صفه را نمونه خروار نامید که صدها چهره شناختهشده جهانی بنا به وصیت خودشان و یا به دلیل فوت در این شهر، به خاک پاک اصفهان سپرده شدهاند، اگرچه آوازه داشتههای فرهنگ و تمدن ایران جهانی را مشتاق به دیدار کرده است اما هنوز نتوانسته گروه معدودی از هویتهای این سرزمین که خود زاده این آبوخاک هستند را متقاعد نماید «یار در خانه ما گرد جهان میگردیم» که توانایی، دانش و سرمایه شخصی را از پراکندگی دنیا برداشته و به آن انتقال دهند تا دین خود را ادا نموده و نگرانی از جلای وطن را از روح بزدایند و کسانی که تحت تأثیر القائات و تبلیغات توخالی رسانههای بیگانه قرار گرفتهاند تا بگریزند از این مهاجرت معکوس درس عبرت بگیرند که هیچ مکانی برای یک ایرانی بهتر از وطن نمیشود.
در کجای دنیا و چه کسی میتواند باور کند و بپذیرد که سرزمینی بعد از تحمل ۴۲ سال فشارهای مضاعف سیاسی، تحریمی، اقتصادی و حتی علمی امروز توانسته است میزان ابتلا به یک ویروس خطرناک ناشناخته را نسبت به جمعیت خود بهشدت تقلیل دهد و علیرغم همه مشکلات ۱۴ واکسن را برای آن در نوبت تست داشته باشد که سه تای آنها به مرحله تأیید انسانی برسد و انتخاب اول نیز سه دوره را با موفقیت طی نماید درحالیکه هیچیک از ساختهها در غرب و شرق قادر به جلب اعتماد اهالی همان کشورها نبوده است تا جایی که معاون ویر عامل شرکت دارویی عرضهکننده انسانی یکی از آنها حاضر نیست این واکسن را شخصاً استفاده نماید! اما در ایران عزیزترین موجود یعنی فرزند متولی ساخت «ایران برکت» اولین متقاضی و دریافتکننده آن بوده است! فراموش نکنیم اگرچه کووید ۱۹ یک فاجعه است اما میزان خسارات آن برای کسانی که نان ظلم را خوردهاند شدیدتر بوده تا نتوانند دراینباره حرفی برای گفتن داشته باشند و تستهای انسانی آنها شکست بخورد! و از اینسو تعجب ندارد اگر در چنین بحران بیسابقه جهانی صادرات کشور بخصوص درزمینه نفت بتواند رکوردشکنی کند و کشورهای مختلف را متقاعد نماید تا با روشن کردن چراغهای سبز متقاضی تجدید ارتباط اقتصادی و فرهنگی و سیاسی باشند و وزیر دارایی ارمنستان به بهانه شرکت در نشست اقتصادی تهران بهصراحت ادعا کند: مگر میتوانم به ایران سفر کنم و اصفهان را نبینم تا به این بهانه با متولیان اقتصاد این استان وارد مذاکره و معامله شود؟
نویسنده: حسن روانشید