وقتی به حیوانهای تنومندی چون فیل یا زرافه فکر میکنیم، احساسمان توأم با ترس و وحشت از نزدیک شدن به آنهاست اما از کنار بعضی خزندگان که ممکن است گزنده و سمی باشند بهراحتی میگذریم، درحالیکه فیل یا زرافه و حتی حیوانات دریایی تنومندی چون فکها نسبتا بیآزار هستند که تنها ظاهری ترسناک دارند.
طی سالهای اخیر با توجه به چالشهای متنوعی که در زیرمجموعه کشورداری به وجود آمده شاهد کلماتی تازه چون ترک فعل هستیم تا با شنیدن آن خودمان را جمعوجور کنیم که انگار با فک یا فیل و یا زرافه مواجه هستیم درحالیکه گروههایی بهراحتی از آن گذر میکنند و به این مبحث ادامه میدهند اما آب از آب تکان نمیخورد! همچنان که شاهد بودیم با حضور دردناک ویروسی به نام کووید 19 و بیماری فراگیر کرونا همراه با تغییر و تحولات نامربوطی که به همراه داشت، بدعتهای ناموزونی را هم بهجا گذاشت تا همچنان گریبان گیر مشکلات اقتصادی و اجتماعی جامعه باشد.
ایرلاین های متعدد که تا پیش از ورود این ویروس برای جذب مشتری از تبلیغات متعدد ازجمله واسطههای عرضه استفاده میکردند و درصدهای قابل توجهی هم به آنها میپرداختند اما پس از پایان قلعوقمع کرونا، ساز ناکوک نواخته و هرکدام بهانه برای به چالش کشیدن اقتصاد و حملونقل مسافر فراهم نمودند تا در ادامه، شرکتهای مسافرت زمینی ازجمله اتوبوس داران نیز به این جمع بپیوندند که شاید تا حدودی حق با گروه دوم بود تا قیمت بلیط ها همتراز با تورم شود درحالیکه ایرلاین ها از مزیتهای فراوانی طی چند دهه اخیر و همین امروز بهرهمند بوده و اگرچه درآمدشان به نظر کافی نیست اما هزینههای کلان درونسازمانی آنها ارتباط مستقیم دارد؛ زیرا در طی سال از 35 هزار میلیارد تومان یارانه سوخت استفاده میکنند که همه آنها باد هوا میشود چون هزینه یک لیتر سوخت جت از طریق یارانه تنها 600 تومان است اما خودروها سهمیه بنزین را با لیتری 1500 یارانهای و 3000 تومان آزاد خریداری میکنند و یک و نیم لیتر آبمعدنی هم نزدیک به ده هزار تومان قیمت دارد! باید پرسید این سود بادآورده به جیب چه کسانی میرود که تنها 3 درصد از آحاد جامعه برای مسافرت از هواپیما استفاده میکنند یعنی همان سه دهک بالای چارت معیشتی کشور که مرفه هستند؛ اما بازهم شاهدیم در این میان تهیه بلیط هواپیما کار هرکس نیست زیرا «گاو نر میخواهد و مرد کهن» که بهجای مراجعه به سایتهای فروش، سری به آژانسهای مسافرتی زده تا یک صندلی از پروازهای داخلی را به سه برابر قیمت مصوب خریداری کنند زیرا این ایرلاین ها هستند که همراه با مالکان اتوبوسهای بینشهری هرکدام به بهانهای پرواز هواپیما و تردد اتوبوسها را بهشدت کاهش دادهاند تا بلیط های آن به قیمت اختیاری توسط دلالانی به نام آژانس یا دفاتر فروش و به قیمت غیرواقعی فروخته شود که معتقدند رسیدن به این خواسته تنها با کاهش عرضه یعنی بلیط هواپیما و اتوبوس امکانپذیر است اما معلوم نیست تکلیف یک بیمار یا دانشجو و هر نیازمند به سفر در این سیاه بازار چیست و برای انتقال قلب، کلیه، کبد و یا دیگر اعضای بدن یک مرگ مغزی که باید به استانی دیگر منتقل شود از چه ابزاری استفاده گردد؟
امروز ترک فعل یکی از فراوانترین اقلامی است که میشود بهوفور شاهد آن بود ولی در این محدوده تنها میتوان مواردی از آنها را ازجمله بحران کمبود آب آشامیدنی را یادآور شد. درحالیکه چند سالی از تصویب قانون ممنوعیت نصب پمپ آبکش در پشت کنتور میگذرد اما هنوز هم درصد قابل توجهی از مشترکان آب شهری به این قانون پشت پا زدهاند و این شرکتهای آبفا هستند تا با بیتوجهی همچنان ترک فعل کنند و در مواردی به تذکر و اخطار و تهدید بسنده نمایند درحالیکه میدانند گوش شنوایی نیست زیرا دستشان در بستر بیتفاوتیها رو شده که اگر قرار بود اقدامی شود، قانون بهصراحت این اجازه را داده است تا حداقل شبکه آب اینگونه مشترکان توسط شرکتهای متولی آن برای مدتی قطع گردد. حال آیا این بیتفاوتی را نمیتوان به نوع ترک فعل دانست؟! و یا اگر در سازمانهای وابسته به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و ادارات تابعه آن ازجمله بیمه سلامت گروهی از پزشکان عمومی به جای خدمت در بیمارستانها و مطبها، پشت میزهای اداری نشستهاند و همچون یک کارمند چندساعتی از روز را به بطالت میگذرانند درحالیکه کمبود کادر درمان و حتی پزشک عمومی در جایجای کشور بهخوبی احساس میشود نمیتوان این بیتوجهی را بهنوعی ترک فعل بهحساب آورد؟ درحالیکه انجام امور اداری در اینگونه مؤسسات را نهتنها پزشکیاران بلکه کارمندان هم میتوانند انجام دهند بنابراین باید اذعان کرد ترک فعل در همه زمینهها همچنان شاخ و دم ندارد که هویدا باشد!
طی سالهای اخیر با توجه به چالشهای متنوعی که در زیرمجموعه کشورداری به وجود آمده شاهد کلماتی تازه چون ترک فعل هستیم تا با شنیدن آن خودمان را جمعوجور کنیم که انگار با فک یا فیل و یا زرافه مواجه هستیم درحالیکه گروههایی بهراحتی از آن گذر میکنند و به این مبحث ادامه میدهند اما آب از آب تکان نمیخورد! همچنان که شاهد بودیم با حضور دردناک ویروسی به نام کووید 19 و بیماری فراگیر کرونا همراه با تغییر و تحولات نامربوطی که به همراه داشت، بدعتهای ناموزونی را هم بهجا گذاشت تا همچنان گریبان گیر مشکلات اقتصادی و اجتماعی جامعه باشد.
ایرلاین های متعدد که تا پیش از ورود این ویروس برای جذب مشتری از تبلیغات متعدد ازجمله واسطههای عرضه استفاده میکردند و درصدهای قابل توجهی هم به آنها میپرداختند اما پس از پایان قلعوقمع کرونا، ساز ناکوک نواخته و هرکدام بهانه برای به چالش کشیدن اقتصاد و حملونقل مسافر فراهم نمودند تا در ادامه، شرکتهای مسافرت زمینی ازجمله اتوبوس داران نیز به این جمع بپیوندند که شاید تا حدودی حق با گروه دوم بود تا قیمت بلیط ها همتراز با تورم شود درحالیکه ایرلاین ها از مزیتهای فراوانی طی چند دهه اخیر و همین امروز بهرهمند بوده و اگرچه درآمدشان به نظر کافی نیست اما هزینههای کلان درونسازمانی آنها ارتباط مستقیم دارد؛ زیرا در طی سال از 35 هزار میلیارد تومان یارانه سوخت استفاده میکنند که همه آنها باد هوا میشود چون هزینه یک لیتر سوخت جت از طریق یارانه تنها 600 تومان است اما خودروها سهمیه بنزین را با لیتری 1500 یارانهای و 3000 تومان آزاد خریداری میکنند و یک و نیم لیتر آبمعدنی هم نزدیک به ده هزار تومان قیمت دارد! باید پرسید این سود بادآورده به جیب چه کسانی میرود که تنها 3 درصد از آحاد جامعه برای مسافرت از هواپیما استفاده میکنند یعنی همان سه دهک بالای چارت معیشتی کشور که مرفه هستند؛ اما بازهم شاهدیم در این میان تهیه بلیط هواپیما کار هرکس نیست زیرا «گاو نر میخواهد و مرد کهن» که بهجای مراجعه به سایتهای فروش، سری به آژانسهای مسافرتی زده تا یک صندلی از پروازهای داخلی را به سه برابر قیمت مصوب خریداری کنند زیرا این ایرلاین ها هستند که همراه با مالکان اتوبوسهای بینشهری هرکدام به بهانهای پرواز هواپیما و تردد اتوبوسها را بهشدت کاهش دادهاند تا بلیط های آن به قیمت اختیاری توسط دلالانی به نام آژانس یا دفاتر فروش و به قیمت غیرواقعی فروخته شود که معتقدند رسیدن به این خواسته تنها با کاهش عرضه یعنی بلیط هواپیما و اتوبوس امکانپذیر است اما معلوم نیست تکلیف یک بیمار یا دانشجو و هر نیازمند به سفر در این سیاه بازار چیست و برای انتقال قلب، کلیه، کبد و یا دیگر اعضای بدن یک مرگ مغزی که باید به استانی دیگر منتقل شود از چه ابزاری استفاده گردد؟
امروز ترک فعل یکی از فراوانترین اقلامی است که میشود بهوفور شاهد آن بود ولی در این محدوده تنها میتوان مواردی از آنها را ازجمله بحران کمبود آب آشامیدنی را یادآور شد. درحالیکه چند سالی از تصویب قانون ممنوعیت نصب پمپ آبکش در پشت کنتور میگذرد اما هنوز هم درصد قابل توجهی از مشترکان آب شهری به این قانون پشت پا زدهاند و این شرکتهای آبفا هستند تا با بیتوجهی همچنان ترک فعل کنند و در مواردی به تذکر و اخطار و تهدید بسنده نمایند درحالیکه میدانند گوش شنوایی نیست زیرا دستشان در بستر بیتفاوتیها رو شده که اگر قرار بود اقدامی شود، قانون بهصراحت این اجازه را داده است تا حداقل شبکه آب اینگونه مشترکان توسط شرکتهای متولی آن برای مدتی قطع گردد. حال آیا این بیتفاوتی را نمیتوان به نوع ترک فعل دانست؟! و یا اگر در سازمانهای وابسته به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و ادارات تابعه آن ازجمله بیمه سلامت گروهی از پزشکان عمومی به جای خدمت در بیمارستانها و مطبها، پشت میزهای اداری نشستهاند و همچون یک کارمند چندساعتی از روز را به بطالت میگذرانند درحالیکه کمبود کادر درمان و حتی پزشک عمومی در جایجای کشور بهخوبی احساس میشود نمیتوان این بیتوجهی را بهنوعی ترک فعل بهحساب آورد؟ درحالیکه انجام امور اداری در اینگونه مؤسسات را نهتنها پزشکیاران بلکه کارمندان هم میتوانند انجام دهند بنابراین باید اذعان کرد ترک فعل در همه زمینهها همچنان شاخ و دم ندارد که هویدا باشد!
حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت