عالم سیاست در ایران همواره و همیشه تک بعدی بوده و سیاسیون ایرانی، تردد در مسیر یکطرفه را بیشتر دوست دارند تا تردد در یک «اتوبان» را!
در توضیح چرایی این ادعا باید به عملکرد آن ها پرداخت و در کالبد شکافی و رفتار شناسی آنان میتوان این تک بعدی بودن را بدست آورد. از بد حادثه فرقی نمیکند که این سیاسیون اصولگرا باشند یا اصلاح طلب هر دوی این جریانات بطور کلی دچار یک نوع دگماتیسم رفتاری در قبال اقشار مختلف جامعه هستند!
این روزها که در آستانه انتخابات سرنوشت ساز مجلس دوازدهم قرار داریم ،در میان قیل و قالهای سیاسی و انبوه لیستها و ائتلافها یک حلقه مفقوده و گمشده داریم بنام «نسل رأی اولیها ونسل زد»! فارغ از اینکه سامان نداشتن ساختاری و تشکیلاتی جماعتی که اقدام به تهیه لیستها کردهاند باعث شده است تا آنها هیچ برنامهای برای انتخابات پیش رو و اداره جامعه نداشته باشند، مواضع مبهم و گنگ آن ها در قبال برخی از اقشار مانند زنان، جوانان و نوجوانان نیز چشمگیر و در نهایت آسیبزاست.
اینکه چرا چنین تفکری در بین این سیاسیون حاکم است باید گفت؛ اینان چون خود را عمدتا «قیم» جامعه می دانند و در هیچ برهه ای هم برای خود ضرورت پاسخگویی به افکارعمومی نمی بینند، لذا بطور موردی هم وظیفهای برای خود در خصوص توجه به مطالبات بخشی و گروهی نیز نمیبینند. لذا اینک شاهد هستیم که هیچکدام از نامزدها برای نسل جوان و فرهیخته رأی اولی که به برخی از آنها هم «نسل زی یا زد» می گویند برنامه و طرحی ندارند.
این نسل در دورهای به دنيا آمدهاند كه ابزار ديجيتال نه به عنوان وسايلی فوقالعاده، بلكه جزیی از ضروريات عادی زندگی است و آنها طبيعتا كار با اين فضا و ابزار جديد را به خوبي آموختهاند و از اين نظر با نسل پيشين خود در تفكر و شيوه منطق متفاوت هستند.
موضوع بعدی اين است كه نسل رأی اولی ما، خیلی خوب میتواند بین مسائل متفاوت و گوناگون فرق بگذارد و در بزنگاهها نیز واکنشهای خود را نشان می دهد و اینجاست که وظایف مسئولین و سیاسیون دوصد چندان میشود تا نیازهای این نسل را شناسایی وآن ها را به مسیری هدفمند هدایت کنند نه اینکه آنها را رها کرده که بیهدف شوند. اینجاست که میگوییم سیاسیون ما در قیل و قالهای انتخاباتی این نسل را باز هم فراموش نمودند و به آنها بیاعتنایی کردند!
در توضیح چرایی این ادعا باید به عملکرد آن ها پرداخت و در کالبد شکافی و رفتار شناسی آنان میتوان این تک بعدی بودن را بدست آورد. از بد حادثه فرقی نمیکند که این سیاسیون اصولگرا باشند یا اصلاح طلب هر دوی این جریانات بطور کلی دچار یک نوع دگماتیسم رفتاری در قبال اقشار مختلف جامعه هستند!
این روزها که در آستانه انتخابات سرنوشت ساز مجلس دوازدهم قرار داریم ،در میان قیل و قالهای سیاسی و انبوه لیستها و ائتلافها یک حلقه مفقوده و گمشده داریم بنام «نسل رأی اولیها ونسل زد»! فارغ از اینکه سامان نداشتن ساختاری و تشکیلاتی جماعتی که اقدام به تهیه لیستها کردهاند باعث شده است تا آنها هیچ برنامهای برای انتخابات پیش رو و اداره جامعه نداشته باشند، مواضع مبهم و گنگ آن ها در قبال برخی از اقشار مانند زنان، جوانان و نوجوانان نیز چشمگیر و در نهایت آسیبزاست.
اینکه چرا چنین تفکری در بین این سیاسیون حاکم است باید گفت؛ اینان چون خود را عمدتا «قیم» جامعه می دانند و در هیچ برهه ای هم برای خود ضرورت پاسخگویی به افکارعمومی نمی بینند، لذا بطور موردی هم وظیفهای برای خود در خصوص توجه به مطالبات بخشی و گروهی نیز نمیبینند. لذا اینک شاهد هستیم که هیچکدام از نامزدها برای نسل جوان و فرهیخته رأی اولی که به برخی از آنها هم «نسل زی یا زد» می گویند برنامه و طرحی ندارند.
این نسل در دورهای به دنيا آمدهاند كه ابزار ديجيتال نه به عنوان وسايلی فوقالعاده، بلكه جزیی از ضروريات عادی زندگی است و آنها طبيعتا كار با اين فضا و ابزار جديد را به خوبي آموختهاند و از اين نظر با نسل پيشين خود در تفكر و شيوه منطق متفاوت هستند.
موضوع بعدی اين است كه نسل رأی اولی ما، خیلی خوب میتواند بین مسائل متفاوت و گوناگون فرق بگذارد و در بزنگاهها نیز واکنشهای خود را نشان می دهد و اینجاست که وظایف مسئولین و سیاسیون دوصد چندان میشود تا نیازهای این نسل را شناسایی وآن ها را به مسیری هدفمند هدایت کنند نه اینکه آنها را رها کرده که بیهدف شوند. اینجاست که میگوییم سیاسیون ما در قیل و قالهای انتخاباتی این نسل را باز هم فراموش نمودند و به آنها بیاعتنایی کردند!
فرهاد خادمی