وقتي برخي مسئولان حتي آب و هوا را سياسي ميكنند. وقتي برخي تا پشت ميزشان جلوس كردند، براي آنكه جاي خود را محكم كنند، شروع كردند به نقد و تخريب نفر قبليشان.
وقتي برخيها براي آنكه خودشان را اثبات كنند، گذشتگان را نفي كردند. وقتي منافع ملي را يادشان رفت و بدون سند و مدرك و تنها براي كسب شندرغاز سرمايه بيشتر، انگِ آلودگي به بنزين توليد داخل زدند و در عوض از مزاياي بنزين وارداتي گفتند و از محسنات آن خبر دادند.
وقتي در روزهاي بهار و تابستان بادي به غبغب انداختند و گفتند: «ديديد ما هوا را خوب كرديم!» وقتي يادشان نبود، آلودگي و وارونگي سهم فصل سرماست. وقتي ترجيح دادند در روزهاي آلودگي هوا از درِ اتاقشان بيرون نيايند و آفتابي نشوند، وقتي براي تخطئه تصميمات مسئولان قبلي حتي در شرايطي كه آلودگي نفس مردم را گرفته بود و روزانه افرادي را راهي بيمارستان ميكرد، راي به تعطيلي مدارس هم ندادند تا بگويند كار قبليها در تعطيلي درس و مدرسه غلط بود.
وقتي اوضاع هوا خراب بود، اما تابلوهاي كنترل كيفيت به يادمان ميآورد كه «همه چي آرومه». وقتي غبار سياسيكاري روي آسمان كلانشهرها نشست.
وقتي همه اين اتفاقات ميافتاد و ميافتد و برخي فقط به فكر منافع خودشان بودند و هستند، وقتي در روزهاي زمستاني خبري از برف و باران هم نبود. وقتي مسئولان كه تا پيش از اين در مقام پاسخگويي بودند، به ناگاه روزه سكوت گرفتند و معلوم نشد اسناد و مداركشان را چه كردند، ناگهان دست خدا به داد مردم رسيد. «باد» وسيلهاي شد تا آنقدر سياهيها و آلودگيها را با خود ببرد كه ما جرات كنيم يك نفسِ عميق بكشيم.
خدايا شكرت كه هواي ما را داشتي. شكر كه اجازه دادي ما بعد از مدتها يك نفسِ عميق بكشيم. معجزهات را فراموش نميكنيم.