علی اکبر رائفی پور محقق و پژوهشگر در نامهای سرگشاده به امیرحسین مقصودلو نوشت: «به خاطر این روزها به حالت غبطه میخورم. نه فقط از این جهت که مظلوم واقع شدهای! بلکه بیشتر برای این که معیار تشخیص حق از باطل گشتهای. نگران فحشها و بیاحترامیهایشان نباش! این روزها باید در تاریخ این مرز و بوم ثبت شود! کاری ندارم بزرگوارانی که این نوشته را میخوانند، به چه عزیزی رای میدهند، هر که رای بیاورد رئیسجمهور ایران و همه ایرانیان است. اما با این کار دارم، که عدهای که صبح و شب دم از آزادی میزنند و حتی از حق سگها میگویند چرا برای مخالفان سیاسیشان پر ارزنی احترام قائل نیستند! این دیکتاتورهای لیبرال هرکه برخلافشان فکر کند و حرفی بزند را قلع وقمع میکنند. اینها دم از مردم میزنند اما اساسا مرادشان از مردم، ساکنان اتوبان همت به بالا است! مگر ندیدی یکی از همینها اخیرا گفته است: رعیت دنبال یک گونی سیب زمینی و یک گونی برنج بیشتر است! دقت کن! او مردم را رعیت خطاب میکند همان مدلی که اربابها مردم را خطاب میکردند.دموکراسی در نگاه این جماعت یعنی تو حق داری فقط شبیه آنها فکر کنی وگرنه عقب افتاده هستی! مگر نشنیدهای که بزرگان سیاسی هم فکرشان هم مانندخودشان به مردم شهرستانها توهین میکنند و آنها را فاقد شعور سیاسی میدانند! چرا؟ چون در انتخابات به کاندیدای آنها رای نداده بودند! اصلا در نگاه اینها ساکنان شهرستانها، شهروند درجه دو به حساب میآیند و هیچ چیزشان شبیه آدمیزاد و انسانهای متمدن نیست. نه شوخی هایشان، نه لهجه شان و نه انتخابشان!»
رائفیپور اضافه کرده: «یادت میآید سال ۸۸ در دفاع از موسوی خواندی؟ چرا آن موقع به تو حملهای نشد؟ با استاد استاد گفتنهایشان برای شجریان هم کاری نداشته باش! او هم اگر مخالف اینها سخن بگوید روزگارش را سیاه میکنند! مگر ندیدی قبل از تو با شهاب حسینی، علیرضاافتخاری، لیلا اوتادی، الهام چرخنده، مهران مدیری، علی رام نورایی، امین حیایی و ... چه کردند؟ همین الان هم خیلی از هنرمندان، مخالف این جماعت میاندیشند منتها مانند تو شجاعت ابراز عقیدهشان را ندارند، بندگان خدا میترسند، تو هم به آنها حق بده و ترسشان را به رویشان نیار! پریروز یکی از خوانندهها با من تماس گرفت و گفت : به من میگویند اگر طی همین دو روز از آقای دکتر روحانی حمایت کنی مجوزت را خواهی گرفت و گرنه ... بههای و هویشان کاری نداشته باش اینها عدهای اندک اما پر سر و صدایند اما مهم این است که اندک هستند»
در بخش دیگری از این نامه آمده «بخوان برای همان کسانی که به یک کیسه برنج بیشتر میاندیشند. بخوان برای همه شهرستانیها و روستاییها بخوان برایترک و فارس و عرب و کرد و لر و بلوچ و گیلک و کرمانج. بخوان برای کارگرهای بیکار شدهی ارج و داروگر و قند ورامین و چرم خاورمیانه و کاشی و سرامیک و نساجی و آزمایش و فولادسهند و روغن نباتی قو و ایران چوب و ... راستی کارگرهای معدن یورت که ۴ ماه حقوق ماهی هفتصدوپنجاه هزار تومانیشان را نداده بودند هم یادت نرود. بخوان برای آن جوانی که در حلب ایستاد تا ناموس همین پرسروصداها در جلوی پای داعشیها نخوابد!»
در سطرهای انتهایی این نامه آمده «و شنیده ام همانها که به رئیسجمهور قبل اعتراض میکردند که چرا عکس پرسنلی زهرا رهنورد را در مناظرهها نشان داده، الان کارشان شده انتشار عکسهای سالهای پیشین تو!! عیبی ندارد! سرت را بالا بگیر و خدا را شکر کن که به واسطه تو این همه نفاق را آشکار کرد! دلت محکم باشد پهلوان ! تو فقط بخوان، بخوان برای مردم و دلت را بسپار به ضامن آهو!»