رئیسجمهور اخیرا در جمع اساتید دانشگاه گفته است: «مبنای ولایت و حکومت از دیدگاه علی(ع) نیز انتخاب و نظر مردم بود.» بر مبنای گفته وی و تاریخ صدر اسلام و سیره امام علی(ع) چند مسأله متناقض و تحریفگونه به نظر می رسد.
رئیسجمهور اخیرا در جمع اساتید دانشگاه گفته است: «مبنای ولایت و حکومت از دیدگاه علی (ع) نیز انتخاب و نظر مردم بود. انتخاباتی که ما امروز در کشور انجام میدهیم و همچنین موضوع آرای مردم، پیروی از تفکر غرب نیست و به دنبال رأی مردم به عنوان هدیه دنیای غرب پس از رنسانس نیستیم، بلکه ما دارای مذهب، مرام و دینی هستیم که امیرالمؤمنین علی(ع) مبنای حکومت را در آن، نظر، خواست و آرای مردم میداند.»
اما بر مبنای این گفته رئیسجمهور چند سوال مطرح میشود:
۱- اگر مبنای ولایت و حکومت امام علی(ع) از نظر ایشان خواست و آرای مردم بود چرا امیرالمومنین(ع) با توجه به رای مردم در سقیفه حاضر به بیعت نشدند و آن گونه که در تاریخ آمده است با جبر وارد خانه ایشان شده و همسر گرامی ایشان را مجروح کردند و با دست بسته و به جبر ایشان را به مسجد برای بیعت بردند؟ چرا ایشان رای مردم را مبنا قرار ندادند؟
۲- چرا ایشان در مدینه در خطبه معروف به طالوتیه میفرمایند: «به خداوند سوگند! اگر به اندازه اصحاب طالوت یا به شماره اهل بدر یاور داشتم، هر آینه شما را با شمشیر میزدم تا به سوی حق بازگردید و به راستی رو آورید و این کار برای جلوگیری در رخنهای که در دین ایجاد شده است، بهتر بود» و سپس هنگامی که گلهای گوسفند که تعدادشان ۳۰ عدد بود را میبینند ادامه میدهند: اگر به اندازه این گوسفندان مردانی داشتم قیام میکردم؛ برمبنای گفته رئیسجمهور اگر امام علی(ع) مبنای حکومت را رای مردم میدیدند دلیل ایشان برای قیام در مقابل رای مردم چیست؟
چگونه ایشان به در خانه مردم میرفتند و بیعت میگرفتند و میگفتند که با سر تراشیده حاضر شوند (به علامت قیام)؟ آنگونه که آمده است وقتی ۳۶۰ نفر با حضرت بیعت کردند حضرت فرمود: فردا در فلان مکان با سر تراشیده حاضر شوید. جز ۵ نفر ابوذر، حذیفة، مقداد، عمار و سلمان حاضر نشدند.
۳- از همه مهمتر خطبه معروف به شقشقیه حضرت علی(ع) که میفرمایند: «اما از خلافت چشم پوشیدم، و روى از آن برتافتم، و عمیقاً اندیشه کردم که بادست بریده و بدون یاور بجنگم، یا آن عرصه گاه ظلمت کور را تحمل نمایم، فضایى که پیران در آن فرسوده، و کمسالان پیر، و مؤمن تا دیدار حق دچار مشقت مىشود! دیدم خویشتندارى در این امر عاقلانهتر است، پس صبر کردم در حالى که گویى در دیدهام خاشاک بود، و غصه راه گلویم را بسته بود! مىدیدم که میراثم به غارت میرود.»
اگر رای مردم مبنا بود پس چرا ایشان خلافت و حکومت را "میراث به غارت برده خود" مینامند و عنوان میکنند که قصد جنگ برای احقاق حق خود را داشتهاند؟
۴- چگونه ایشان مدتی پس از رسیدن به خلافت میفرمایند: «اَلاْنَ اِذْ رَجَعَ الْحَقُّ اِلى اَهْلِهِ، وَ نُقِلَ اِلى مُنْتَقَلِهِ. اکنون حق به حقدار رسـیده، و خلافت به جایگاه خودش بازگشته است».
اگر رای قبلی مردم درست و حق بوده دلیل فرمایش ایشان چیست؟ آنچه از روایات آمده مبرهن و واضح است این است که حضرت، رای مردم را برای جانشینی پیامبر(ص) نه حق و نه صحیح می دانستند بلکه در مقابل آن به سبب آنکه غصب خلافت ایشان و مقبولیت خلفا توسط مردم عاری از مشروعیت بوده است قیام را واجب میدانستند؛ اما از آنجا که یاری نداشتند برای مصالح اسلام، صبر اختیار کردهاند تا زمانی که مردم به اشتباه خود پی ببرند و باز خلافت به منزلگه اصلی خود برسد. لذا نمیتوان گفت مبنای ولایت و حکومت از دیدگاه امام علی(ع) انتخاب و نظر مردم بوده است بلکه ایشان باتوجه به واقعه غدیر تعیین حق ولایت و حکومت را تنها از جانب خدا و از آن خود میدانستهاند اما غفلت مردم از این حق، راه را به بیراهه کشاند و ایشان را مجبور به صبری سخت همانطور که فرمودهاند، "خار در چشم و استخوان در گلو" کرد و عنوان اینکه امام علی(ع) از این مساله رضایت داشتهاند یا آن را قبول کردهاند تحریف یکی از اصلیترین وقایع تاریخ شیعه است.
هادی شریفی - تسنیم