آیا میتوان در مقابل تحریمهای غیرمعقولی که هر لحظه احتمال وضع از سوی کشورهای متفاوت را دارد مقاومت کرد و باج نداد؟! آیا عاقبت مقاومت در مقابل رژیم تحریمهای ناجوانمردانه را میتوان به جز جنگ و قحطی و درگیری و فشار اقتصادی برای مردم ترسیم کرد؟! چطور میتوان تحریمها را نادیده گرفت و مسیر انقلاب را پیگیری کرد؟ در پروندهای که امروز برایتان برگزیدهایم قصد داریم برشی از رفتارهای متفاوت کشورها را در مقابله با تحریمها بررسی کنیم تا به مدل معقول و البته بومی خودمان در جهت تلاش برای نادیدهگرفتن تحریمهای ناجوانمردانه برسیم.
مطالعه اتفاقات رخ داده در نظام بینالمللی این خاصیت عجیب را دارد که مجابمان کند مسیری را انتخاب کنیم که عاقبتی خوش دارد، چراکه خیلی ساده میتوانیم با بررسی اتفاقات رخ داده در دنیا مدلی را پیدا کنیم که عاقبتش قابل مشاهده است. بر همین اساس باید دانست که انتخاب استراتژی روابط بین کشورها کمتر جای تجربه کردن و بیشتر جایی برای استفاده از تجربیات کشورهاست تا تاریخ تکرار نشود.
سکانس یک: فروپاشی عراق بعثی
با وجود اینکه حمله صدام حسین به ایران در سال ۱۳۵۹ با حمایت کشورهای غربی مواجه شد و آمریکا و سایر کشورهای اروپایی از ارسال سلاح گرفته تا کمکهای مادی، هیچگاه او را در مقابل ایران تنها نگذاشتند، آغاز جنگ اول خلیجفارس و حمله عراق به کویت که در آن زمان محل استقرار نیروهای نظامی آمریکا و یکی از مراکز استراتژیک آمریکا در خلیجفارس بود، باعث تیره شدن روابط آمریکا با عراق و تحریمهای سازمان ملل علیه این کشور شد. البته تا قبل از این، به کار بردن سلاحهای شیمیایی علیه ایران هیچگاه مورد انتقاد کشورهای غربی و بهخصوص آمریکا قرار نگرفته بود و از زمانی که عراق به منافع آمریکا در خلیجفارس چشم دوخت، تهدیدها و تحریمهای بینالمللی وارد عمل شدند.
از سال ۱۹۹۱ یعنی زمان حمله عراق به کویت، ماجرای سلاحهای شیمیایی عراق و تلاش آمریکا برای بازرسی از این کشور نیز آغاز شد. صدام در سال ۱۹۹۸ شروع به همراهی با آمریکا کرد و اجازه داد در برخی از مراکز حساس نامی این کشور دوربین نظارتی گذاشته شود، اجازه بازدید از ۸ سایت نظامی متعلق به ریاستجمهوری را صادر کرد و قانون آزادی عراق را برای تغییر رژیم در این کشور به اجرا گذاشت.
با وجود تمام این اقدامات، بازرسان سازمان ملل اعلام کردند "عراق با آنها همکاری لازم را ندارد". بر همین اساس بود که در آخرین روزهای سال ۱۹۹۸ حمله آمریکا به عراق و جنگ دوم خلیجفارس بعد از مدتی تحریم آغاز شد. در سال ۲۰۰۲ باز هم صدام به بازرسان اجازه داد به عراق بازگردند اما در سازمان ملل قطعنامهها علیه عراق تصویب شد. این در حالی بود که صدام، قطعنامه سازمان ملل درباره خلع سلاح خود را پذیرفته بود. علیرغم همکاریهای حکومت عراق، بوش به این کشور در سال ۲۰۰۳ حمله کرد ورژیم بعث را از بین برد! تحریمهای ناجوانمردانه برابر عراق صورت گرفت که این کشور به دلیل چشم داشت همیشگی به غرب نتوانست از عهده آن بر آمده و در نهایت شکست و مردم را به کشتن داد.
هماکنون نیز در عراق همچنان کشتار و خونریزیها ادامه دارد. آمریکا پیشتر گفته بود برای به ارمغان بردن صلح و امنیت به افغانستان و عراق حمله کرده است، اما تاکنون هیچگاه امنیت بهطور کامل به این دو کشور بازنگشته است.
سکانس دو: مقاومت کوبا
این را نباید فراموش کرد که اولین دور تحریمها که در سال ۱۹۶۱ علیه کوبا اعمال شد ناشی از سیاست خارجی آمریکا نبود بلکه ناشی از سیاستهای کنگره و حس انتقامجویی بود. برای درک پاسخ آمریکا به کوبا در نیم قرن گذشته فهمیدن چالش ژئوپولیتیک کوبا برای آمریکا اهمیت زیادی دارد. بعد از خرید "لوئیزیانا" توسط آمریکا در قرن ۱۹ و گسترش سرزمین آمریکا تا خلیج مکزیک، در آمریکا اینگونه تصور میشده است که حضور یک نیروی خارجی بزرگ اروپایی در کوبا میتواند تهدیدی بالقوه برای آمریکا به حساب آید. لذا از آن زمان آمریکا همواره سعی کرده است تا سیاستهای داخلی و خارجی کوبا را شکل دهد.
هدف فیدل کاسترو هم پایان دادن به نفوذ آمریکا در کوبا بود اما وی فقط با قرار گرفتن در کنار اتحاد جماهیر شوروی که یک قدرت عمده بود، توانست این کار را انجام دهد بطوریکه استقلال کوبا از آمریکا منجر به وابستگی کوبا به شوروی شد.
در حال حاضر دیگر قدرت عمده ای که بتواند با استفاده از موقعیت ژئوپولیتیک کوبا برای منافع آمریکا تهدید ایجاد کند وجود ندارد مانند آنچه که شوروی در جریان بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲ انجام داد و با استقرار موشکهای میان برد هسته ای خود در کوبا تمامی خاک آمریکا را نشانه گرفت و آمریکا و شوروی را تا آستانه جنگ اتمی پیش برد.
در ۱۷ دسامبر امریکا و کوبا بعد از دههها جدی ترین قدم را برای عادیسازی روابط خود برداشتند که مهمترین آنها اعلام مذاکره برای از سرگیری روابط دیپلماتیک بود که از سال ۱۹۶۱ تاکنون قطع بوده است. کوبا و آمریکا نشستهایی در سطوح بالا با هدف بازگشایی سفارت در واشنگتن و هاوانا برگزار کردند.
باراک اوباما قدرت قانونی برای اجرای برخی اقداماتی که اعلام کرده است را دارد اما وی لغو رسمی تحریمهای تجاری علیه کوبا را منوط به تصمیم کنگره خواند. اما اعلام این مطلب خود بیانگر نزدیکی تدریجی امریکا و کوبا شد.
عدهای عقیده داشتند که تغییراتی که در ۵۰ سال اخیر بی سابقه بوده بر این اساس انجام شده که با تشویق پاپ فرانسیس صورت گرفته است. اما با این حال در مسیر لغو تحریمهای کوبا مشکلات جدی وجود دارند. امری که نیازمند مصوبه کنگره امریکا است. براساس مصوبه آزادی کوبا و همبستگی دموکراتیک کوبا که در سال ۱۹۹۶ به تصویب رسیده است لغو تحریمهای کوبا نیازمند آزادی فعالیتهای سیاسی در کوبا، برگزاری انتخابات آزاد و حذف نهادهای امنیتی این کشور است. با این حال تا قبل از درخواست از کنگره برای لغو تحریمها اقدامات اعلام شده از سوی باراک اوباما موجب تعمیق روابط با هاوانا خواهد شد و مذاکرات دو طرف تا زمان نشست سران سازمان کشورهای امریکا ادامه خواهد داشت که در آن زمان احتمال دیدار سران دو طرف در این نشست وجود دارد.
توافقات بین دو کشور متعادل ترین توافق ممکن است چون که روابط بین دو کشور به علت سیاستهای داخلی دو طرف دههها قطع بوده است و هیچ یک از طرفها برای مصالحه جدی حاضر نبوده است حتی برای برداشتن اولین قدم ها. کاستن از تحریمهای کوبا بعد از ۵۴ سال کار درستی است که با مقاومت کوبا به وقوع پیوسته است.
بسیاری از کارشناسان مسائل آمریکای لاتین بارها گفتهاند که تحریم اقدامی است که بیشتر موجب شکست خود آمریکا میشود تا اینکه موجب پایان حکمرانی کاستروها شود. تحریمها موجب قدرتمندتر شدن آنها شده و باعث شده تا کوبا ازنهادهای جهانی مثل سازمان کشورهای آمریکایی دور نگهداشته شود. در حالیکه میشد در این سازمان توسط دیگر کشورهای عضو، کوبا را به اتخاذ سیاستهای آزادتر ترغیب کرد.
همچنین اعمال تحریمها از سوی آمریکا علیه کوبا موجب اختلاف آمریکا با متحدان خود و تقریباً با تمامی کشورهای نیمکره غربی شده بود. علت تلاش برای عادیسازی روابط این است که دولت آمریکا آنچه را که مدتهای طولانی برای دیگران شفاف بوده است درک کرد و به رسمیت شناخت. آنچه درک کرد این است که تحریمهایی که با هدف سرنگونی نظام کمونیست کاستروها اعمال شده بودند با شکست مواجه شدهاند و از سوی دیگر هم در زمان حکومت رائول کاسترو تغییراتی تدریجی از درون کوبا آغاز شده است . بر همین اساس خود اوباما هم با صدور بیانیه ای منطق تحریمها را زیر سوال برده و گفت: این ۵۰ سال نشان داده است که سیاست منزوی کردن کارآمد نبوده است و الان زمان آن است تا راهکار دیگری اتخاذ شود.
عادیسازی روابط با چین و حتی ویتنام که سالها آمریکا با آن جنگید و بیش از ۵۰ هزار کشته برای آمریکا بر جا گذاشت یکی از ناهنجاریهای سیاست خارجی آمریکا بوده است. اما روابط با کوبا که هیچگونه تهدیدی هم برای آمریکا ندارد مدتهاست که در دوران جنگ سرد باقی مانده است.
سکانس سوم: هضم لیبی
لیبی و برنامه هستهای قذافی برای کشورش نمونه بارزی از عهدشکنی و غیر قابل اعتماد بودن آمریکا بود. معمر قذافی بهدلیل دنبال کردن برنامههای هستهایاش بهشدت از لحاظ دیپلماتیک تحت فشار قرار گرفته و تحریمهای زیادی از طرف آمریکا و متحدان غربیاش علیه او اعمال شده بود. از یکسو تحریمها بود و از سوی دیگر فشارهای دیپلماتیک و قرار گرفتن نام این کشور در فهرست کشورهای حامی اقدامات تروریستی.
قذافی تصمیم گرفت ضمن پذیرفتن مسئولیت حمله به هواپیمای خطوط هواپیمایی پانآمریکن و یا بهقول رسانهها، «حادثه هوایی لاکربی» خسارت خانوادههای قربانیان را بپردازد و از سوی دیگر در مذاکرات با آمریکا برای برداشته شدن تحریمها از تمام حق این کشور در داشتن برنامه هستهای صلحآمیز نیز گذشت.
قذافی در آن زمان با کل مطالبات آمریکاییها موافقت کرد. آنها از لیبی خواسته بودند ضمن انهدام و انتقال تجهیزات هستهای این کشور به کشوری دیگر، دسترسی کامل و نامحدودی به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی بدهد و در عین حال از تمام فعالیتهای هستهای اعم از تحقیق و تولید دست بکشد.
لیبی که برای برنامه هستهایاش تحت فشار بود، در نهایت مجبور شد اطلاعات مربوط به چگونگی دستیابی به تجهیزات هستهای را نیز در اختیار طرف غربی قرار داده و در عین حال برای مبارزه با شبکه القاعده در این کشور همکاری کاملی با آمریکاییها داشته باشد.
در سال ۲۰۰۴ یعنی یک سال بعد از نزدیکی لیبی به آمریکا، این کشور معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای را امضا کرد و بازرسان آمریکایی و انگلیسی برای ازبین بردن سلاحها وارد این کشور شدند. براساس مطالبی که منابع لیبیایی در همان زمان منتشر ساختند، مشخص شد بسیاری از این ورود و خروجها که حجم زیادی از مراودات بینالمللی لیبی را نیز تشکیل میداد، با ورود و خروج اطلاعات محرمانه از لیبی و تشریح زیرساختها و نقاط استراتژیک و حساس این کشور نیز همراه بود. بهعوض انگلستان در سال ۲۰۰۶ معاهدهای نظامی با لیبی با نام «نامه مشترک صلح و امنیت» امضا کرد تا در صورتی که لیبی مورد حمله قرار گیرد، انگلستان ملزم به حمایت از این کشور باشد.
آمریکاییها نیز برای اینکه حسننیت خود را اثبات کنند، پیمانهای همکاری اقتصادی و البته نفتی را با این کشور به امضا رساندند. با این حال این پیمانها هنوز به مرحله اجرای کامل درنیامده بود که عهدشکنیهای غرب آغاز شد. تنها پس از گذشت ۵ سال آمریکا با متحد همیشگی خود انگلستان، بهدلیل بالا گرفتن اعتراضات مردمی در لیبی بهصورت هوایی به این کشور حمله کرد! انگلستان که زمانی متعهد شده بود از لیبی در صورت حمله نظامی کشوری دیگر دفاع کند، خود در حمله به لیبی تحت عنوان نیروهای ائتلاف یا ناتو حضور داشت. مسئولان سیاست خارجی انگلیس در همان زمان پا را فراتر گذاشته اعلام کردند تا زمانیکه ناآرامیها در لیبی ادامه داشته باشد، در این کشور میمانند. اینگونه بود که قذافی همهچیز را نیز از دست داد.
سکانس چهارم: استقامت قطر
قطر هم که اخیرا در معادلات منافع ملی با عربستان سعودی در تعارض قرار گرفته بود به خوبی در مقابل تحریم کشورهای عربی مقاومت کرد و این مقاومت را به قدری ادامه داد تا در نهایت این عربستان بود که برای برقراری روابط پیش گام شده و اتهامات وارده و شروطی را که برای ادامه روند این روابط در نظر گرفته بود زیر پا نهاد.
سکانس پنجم: کم آوردن سودان
هر چند که اخیرا ایالات متحده تحریمهای اعمال شده علیه سودان را برداشته و علت اصلی این اقدام را پیشرفت سودان در زمینه مقابله با تروریسم و بهبود شرایط انسانی عنوان کرده است اما واقعیت این است که سودان در مقابل تحریمها کم آورده و به امریکا باج داده است. بر همین اساس آمریکا علاوه بر لغو تحریمهای سودان، از مقامهای این کشور تعهد گرفته است تا قراردادهای تسلیحاتی با کره شمالی را متوقف کنند.
این اقدام دولت ترامپ، مکمل روندی است که توسط باراک اوباما آغاز شده بود. لغو تحریمهای سودان از سوی واشنگتن با مخالفت گروههای حقوق بشری روبرو شده است. دولت ترامپ رسما تحریمهای تجاری و سایر مجازاتهایی که ارتباط سودان با سیستم مالی بینالمللی را قطع کرده بود، برداشته است.
تصمیم آمریکا یک پیروزی بزرگ برای دولت عمر حسن البشیر رئیسجمهور سودان به شمار میرود که زمانی محل زندگی اسامه بن لادن رهبر القاعده بوده است. رئیسجمهور سودان به اتهام کشتار و نسل کشی در دارفور از سوی دادگاه بینالمللی کیفری تحت تعقیب قرار دارد. البته سودان همچنان در فهرست کشورهای حامی تروریسم از سوی آمریکا حفظ شده است و با این حساب، سودان همچنان با ممنوعیت خرید سلاح و دریافت کمکهای مالی از آمریکا روبرو است.برداشتن تحریمها نشانگر این ارزیابی آمریکا است که سودان در تامین درخواستهای واشنگتن پیشرفت داشته است از جمله در زمینه مقابله با تروریسم.
هیتر نوئرت سخنگوی وزارت خارحه آمریکا در سخنانی تاکید کرد: برداشتن تحریمها نشانگر اقدامات مثبت پایدار سودان است ولی هنوز پیشرفتهای زیادی لازم است.
دولت ترامپ همچنین از سودان تعهد گرفته است تا قراردادهای تسلیحاتی با کره شمالی را دنبال نکند. البته تضمین سودان برای لغو قراردادهای تسلیحاتی با کره شمالی، پیش شرطی برای برداشتن تحریمهای آمریکا نبوده است. سودان برای مدت زمان زیادی است که مظنون به داشتن روابط نظامی با کره شمالی است.
یک سایت یمنی دراینباره نوشته که «لغو تحریمهای سودان به دلیل اصرار این کشور بر خواستههای مردم و مقاومت داخلی نبود بلکه پاداش پیوستن سودان به ائتلاف عربستان در کشتن کودکان یمن بود. افزون بر این، سودان از حمایت خود از مقاومت فلسطین دست کشید و لغو تحریمها، تبریکی از جانب رژیم صهیونیستی به عدم حمایت سودان از فلسطین شد.»
سکانس ششم: قدرت روسیه
روسیه به تمامیت ارضی اوکراین وارد شد و کریمه را تصاحب کرد، لایحه قانونی مصوبه مجلس نمایندگان کنگره آمریکا که اعمال تحریمهای شدیداللحنی علیه روسیه رای داد این قانون که اقدامات محدودکنندهای مضاعفی علیه اشخاص حقیقی و حقوقی روسیه و بخشهای اقتصادی متعددی را در نظر گرفته، عملا امکان لغو تحریمهای جدید و حتی تحریمهای قبلی اعمال شده در دولت "باراک اوباما" علیه روسیه را از رئیسجمهوری آمریکا گرفته است. بعد از تایید این لایحه قانونی در مجلس سنا، این سند روی میز "دونالد ترامپ" قرار خواهد گرفت تا آن را امضاء کند.
در مسکو هشدار دادهاند که این اقدام آمریکا امید برای عادیسازی دوباره روابط دوجانبه را از بین میبرد و تهدید کردهاند که مقابله به مثل شدیداللحنی در انتظار واشنگتن خواهد بود. این روزنامه تلاش کرده تا روشن سازد روسیه چگونه میتواند آمریکا را به خاطر این اقدامش تنبیه کند و در عین حال به خود آسیبی نرساند.
سند مربوط به گسترش تحریمهای یکجانبه علیه روسیه، ایران و کره شمالی از سوی ۴۱۹ نماینده مجلس نمایندگان کنگره آمریکا مورد حمایت قرار گرفته و فقط ۳ نفر به آن رای منفی دادند. صحبت بر سر شدیدالحنترین تحریمها علیه روسیه از زمان «جنگ سرد» است.
در کاخ سفید یادآور شدهاند که فعلا نمی توانند بگویند دونالد ترامپ این لایحه قانونی را امضاء خواهد کرد یا نه، ولی حتی اگر رئیسجمهوری آمریکا از حق وتوی خود استفاده کند که البته احتمال آن بسیار کم است، رای مثبت بیش از دو سوم نمایندگان کنگره کافی است تا بر این وتو فایق آمده و در هر صورت این تحریمها قانونی و لازمالاجرا شوند. با وجود ادعای قبلی ترامپ در مورد تمایل برای عادیسازی روابط با مسکو، با تصویب نهایی این لایحه قانونی، رئیسجمهوری دیگر نقشی در تعیین خطمشی آینده آمریکا در رابطه با روسیه نخواهد داشت.
در روسیه هم این مسئله به خوبی درک شده است. "کنستانتین کاساچوف" رئیس کمیته امور بینالملل شورای فدراسیون (سنای) روسیه بعد از نخستین دیدار روسای جمهوری روسیه و آمریکا در هامبورگ آلمان هشدار داده بود که «باید با دیده تردید به امیدواری به بهبود روابط نگاه کرده و هیچ توهمی در این رابطه نداشت».
اما این کشور تسلیم نشده و به مسیر خود براساس تغییر دیدگاه خود ادامه داد و تحریمها خود به خود کاغذپاره شدند. یکبار دیگر هم روسیه در قالب شوروی به افغانستان یورش برده بود که در مقابل تحریمهای غرب هیچ واکنشی نشان نداد و تحریمها را تبدیل به کاغذپاره عملی کرد.
سکانس هفتم: استراتژی جمهوری اسلامی ایران
مقاومت ملت و مسئولان جمهوری اسلامی ایران به طور خاص در قضیه مذاکرات هستهای به شدت جواب داد و تا جایی این بحث پیش رفت که به گفته بسیاری از سیاستمداران امریکایی چارهای جز تن دادن به بخشی از امتیازاتی که ایران از جامعه جهانی مطالبه میکرد نبود و امریکا بر همین اساس پای میز مذاکره نشست. اما نوع برخورد امریکا در برجام با جمهوری اسلامی این توهم را برای برخی ایجاد کرده که میتوانند با مذاکره ایران را مانند کشورهایی که در مقابل تحریم تسلیم شدند به شکست مقاومت و حذف برساند چیزی که در ادامه مسیر حراست از دستاوردهای برجامی توسط مسئولان داخلی دنبال خواهد شد تا خلافش را به جهان ثابت کند.
میتوان از الگوهای متفاوت در قبال تحریمها اینطور برداشت کرد که تحریمها به حذف ترسوها و سربلندی مقاومتیها و کشورهای دارای استراتژی انجامیدهاست.
نویسنده: سوشیانت آسمانی