احزاب سیاسی به عنوان جزئی از کل مردم که دیدگاهها و منافع مشترکی دارند، در کشورهای مختلف جهان کارکردهای متفاوتی دارند.
با این حال همواره بسیاری از اساتید علوم سیاسی و کارشناسان فن از احزاب به عنوان «چرخ دنده ماشین دموکراسی» و یا «ستون فقرات دموکراسی» یاد میکنند. نقش احزاب در بسیاری از کشورهای جهان بسیار گسترده است و آنها با برنامهریزیهای مناسب تاثیرگذاری بر سیاستهای کلی کشورها هستند.
به طور کلی از جمله اساسیترین کارهای ویژه احزاب، شرکت در رقابت انتخاباتی با هدف پیروزی، تدوین سیاستهای عمومی، آموزش سیاسی و بالا بردن آگاهیهای مردم، بررسی رفتارو عملکرد دولتمردان و انتقاد از نقاط ضعف، تسهیل کنند امور پارلمانی و به طور کلی پیونددهنده فرد و حکومت به شمار میرود. اما آیا این تعاریف شامل عملکرد احزاب و گروهها در کشور ما میشود؟ بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران سیاسی بر این باورند که در طول سالهای اخیر عملکرد احزاب سیاسی در کشورمان نشان میدهد نه تنها این احزاب کارکردهای لازمه حزب را از خود نشان ندادند و نتوانستهاند توقعات سیاسی مردم را مرتفع کنند بلکه به نحوی اختلافات میان آن موجب اختلال در امور کشور شده و زیانهای بسیاری به مردم وارد کرده است.
نگاهی به تاریخچه احزاب
با پیروزی انقلاب اسلامی در کشورمان، باب نوینی برای فعالیت گروهها، تشکلها و احزاب سیاسی باز شد و بعد از این سالها شاهد تقابل جناحهای سیاسی مختلف و در مقابل، اتحاد گروههای متفاوت حول محوری مشترک بودیم. روند شکلگیری احزاب سیاسی در این دوره از رو در رویی گروههای مذهبی با نیروهای غیرمذهبی در اوایل انقلاب آغازشد و به انشقاق بین جناح چپ و راست از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸رسید. پس از این دوره تا سال ۷۶ شاهد شکل مدرن شدن گروههای سیاسی بودیم و بعد ازآن نیز ورود مفاهیم توسعه سیاسی به گفتمان سیاستگذاران موجب به قدرت گرفتن اصلاحطلبان شد.
در نقطه مقابل این گروه اصولگرایان قرار گرفتند و تا به امروز شاهد هستیم که این دوجناح یعنی اصلاحطلبان و اصولگرایان به عنوان دو رقیب در صحنه سیاسی ایران مشغول به فعالیت هستند.
مفهوم حزب براساس آموزههاي اسلامي
حزب در ادبيات عربي از پيشينه زيادي برخوردار است. برخی از کارشناسان در تبيين مفهوم قرآني آن بر اين باورند كه حزب به جماعتي اطلاق ميشود كه با شور و حماسه از آرمانهاي مشترك خود دفاع كنند: «الحزب جماعة فيها غِلَظ.»
نقاط اشتراك در حزب هويتساز بوده و موجب جدايي و پيكار آن با گروهها و تشكلهاي ديگري ميشود. از اينرو، در قرآن كريم به صفآرايي مؤمنان در مقابل كفار اشاره رفته، و از آن به حزب تعبير شده است. با نگاهي اجمالي به آيات قرآن كريم ميتوان دريافت كه واژه حزب در موارد فراواني به كار رفته است. واژه «احزاب» در ده آيه قرآني مورد توجه قرار گرفته است. مثل (وَ مَنْ يَكفُرْ بِهِ مِنَ الأَحزابِ فَالنَّارُ مُوعِدَهُ...)(هود: ۱۷)، (وَ مِنَ الأَحْزَابِ مَن يُنكِرُ بَعْضَهُ...)(رعد: ۳۶)، (فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَيْنِهِمْ)(مريم: ۳۷) و ساير آيات. واژه حزب به صورت تثنيه تنها يك بار در قرآن كريم به كار رفته است (ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ أَي الْحِزْبَيْنِ أَحْصي لِمَا لَبِثوُا أَمَداً)(كهف: ۱۲) كه گوياي اين امر است كه يكي بر حق و ديگري بر باطل است.
در نظام اسلامي براساس رهيافت قرآني، حزبي كه بر حق باشد مجاز به فعاليت است و حزب غيرديني تنها در صورتي مجاز به فعاليت ميباشد كه در چارچوب قوانين دولت اسلامي كوشش كند.
حزب در قالب موارد در دو چارچوب «حزبالشيطان» و «حزباللّه» به كار رفته است. به حزب الشيطان در دو مورد كه هر دو در يك آيه هست اشاره شده است. (أُوْلَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ.) (مجادله: ۱۹) سه شاخصه مهم حزب الشيطان در قرآن عبارت است از نپذيرفتن ولايت پيامبر، غضب الهي نسبت به آنان و فراموشي خداوند. واژه «حزب اللّه» در دو مورد استعمال شده است: (فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ) (مائده: ۵۶) و (أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلاَ إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.) (مجادله: ۲۲) براساس شاخصههاي قرآني، حزباللّه قيادت و اقتدار خداوند را پذيرا، برپادارنده خوبيها و ارزشهاي الهي است. ترديدي نيست كه برغم استعمال حزب در آيات و متون روايي، واژه حزب در ادبيات سياسي معاصر مفهوم خاصي دارد كه با آنچه در گذشته مطرح بوده، متفاوت است.
نظر امام راحل و مقام معظم رهبری
در اندیشه امام خمینی(ره) ملاک و معیار ارزیابی احزاب، ایده و عملکرد حزب است. ایشان در اینباره میفرماید: «این طور نیست که حزب بد باشد یا هر حزبی خوب باشد، میزان ایده حزب است و اگر ایده چیز دیگری باشد این حزب شیطان است هر اسمی هم داشته باشد. بنابراین، ما باید کوشش کنیم حزبمان را حزبالله کنیم.»
ایشان شرایط اساسی فعالیت احزاب را پذیرش اصول و مبانی اسلام و انقلاب، دلسوزی و وفاداری نسبت به کشور و مردم دانسته و با تاکید بر پرهیز از اختلافافکنی و تفرقه و عمل برخلاف مصالح کشور، فرمودند: «البته دو تفکر هست و باید هم باشد، دو رأی هست و باید هم باشد، سلیقههای مختلف باید باشد لکن سلیقههای مختلف اسباب این نمیشود که انسان با هم خوب نباشد... اختلاف سلیقه، اختلاف رأی، مباحثه، جار و جنجال اینها باید باشد لکن نتیجه این نباشد که ما دو دسته بشویم دشمن هم؛ بلکه باید دو دسته باشیم؛ در عین حالی که اختلاف داریم دوست هم باشیم.»
ایشان همچنین فرمودند: «این طور نباشد که گروههای مختلف، احزاب مختلف، و اشخاص مختلف، در یک موقعی که ما همه احتیاج به وحدت کلمه داریم، اختلاف ایجاد کنند؛ تشنج ایجاد کنند.»
مقام معظم رهبری نیز با پذیرش ضمنی وجود حزب و فعالیتهای حزبی، به تقسیمبندی میان احزاب پرداخته و مرزبندی مشخصی را براساس هدفگذاری برای هدایت فکری مردم و کسب قدرت تبیین نمودهاند و میفرمایند: «ما با تحزّب مطلقاً مخالف نیستیم. این که خیال کنند ما با حزب و تحزّب مخالفیم، نه، اینطور نیست. قبل از پیروزی انقلاب، پایههای یک حزب بزرگ و فعال را خود ما ریختیم؛ اول انقلاب هم این حزب را تشکیل دادیم، امام هم تأیید کردند، چند سال هم با جدیت مشغول بودیم؛ البته بعد به جهاتی تعطیل شد... آن حزبی که مورد نظر ماست، عبارت است از یک تشکیلاتی که نقش راهنمائی و هدایت آحاد مردم را به سمت یک آرمانهایی ایفاء میکند. ما دو جور حزب داریم: یک حزب عبارت است از کانالکشی برای هدایتهای فکری؛ حالا چه فکری، به معنای سیاسی، چه فکری به معنای دینی و عقیدتی. اگر چنانچه کسانی این کار را بکنند، خوب است. قصد عبارت از این نیست که قدرت را در دست بگیرند؛ میخواهند جامعه را به یک سطحی از معرفت، به یک سطحی از دانایی سیاسی و عقیدتی برسانند؛ این چیز خوبی است. البته کسانی که یک چنین تواناییای داشته باشند، به طور طبیعی در مسابقات قدرت، در انتخابات قدرت هم آنها صاحب رأی خواهند شد، آنها برنده خواهند شد؛ لیکن این هدفشان نیست. این یک جور حزب است؛ این مورد تأیید است. میدان باز است. یک جور حزب، تقلید از احزاب کنونی غربی است، احزاب کنونی غربی به معنای باشگاههایی برای کسب قدرت است؛ اصلاً حزب یعنی مجموعهای برای کسب قدرت. یک گروهی با هم همراه میشوند، از سرمایه و پول و امکانات مالی خودشان بهرهمند میشوند، یا از دیگران کسب میکنند، یا بندوبستهای سیاسی میکنند، برای اینکه به قدرت برسند. یک گروه هم رقیب اینهاست؛ کارهای مشابه اینها را انجام میدهد تا آنها را از قدرت پائین بکشد، خودش بشود جایگزین. الان احزاب در دنیا غالباً اینگونهاند. این دو حزبی که در آمریکا به نوبت در رأس کار قرار میگیرند، از همین قبیلند؛ اینها در واقع باشگاههای کسب قدرتند. این نه، هیچ وجهی ندارد. اگر کسانی در داخل کشور ما با این شیوه دنبال تحزّب میروند، ما جلویشان را نمیگیریم. اگر کسی ادعا کند که نظام جلوی تشکیل احزاب را گرفته است، یک دروغ واضحی گفته؛ چنین چیزی نیست؛ اما من این جور حزبی را تأیید نمیکنم.»
همچنین ایشان مهمترین معیارها و شاخصههایی که ایشان برای فعالیت احزاب و گروههای سیاسی ترسیم فرمودند عبارتند از: «حفظ اصول و مبانی و موضعگیری شفاف در برابر دشمنان اعتقاد به حاکمیت اسلام، راه امام استقلال کشور، پاسداری از نظام جمهوری اسلامی، تلاش برای حل مشکلات مردم و تأمین عدالت و ایستادگی در مقابل نفوذ مستکبران به ویژه آمریکا، معیارهای تشخیص حقانیت افراد و جناحهاست.»
عملکرد احزاب در ایران
اما نگاهی به عملکرد احزاب در ایران نشان میدهد که به طور کلى جناحبندیهاى سیاسى در ایران مرزهاى مشخصى ندارد. گروههاى موسوم به چپ و راست هیچ کدام راهبردها و دیدگاههاى خود را از پیش و به طور شفّاف و تفصیلى در حوزههاى سیاسى، اقتصادى و فرهنگى ارائه نکردهاند. همچنین ضعف نهادهاى مدنى و احزاب سیاسى در هر دو جناح به دلیل فقدان سابقه تشکّلهاى سیاسى رسمى و سازمان یافته در ایران مشهود است.
امروزه عملکرد احزاب نشان میدهد که فعالیتهای آنها برای پیشرفت کشور صورت نمیگیرد بلکه به نوعی به باز گشایی عقدههایی میماند که به دلایل شخصی و سیاسی به وقوع میپیوندد.
دو طرف بدون توجه به شرایط خاص و منافع ملی کشور متاسفانه برخی دشمنی شخصی و جناحی خود را جایگزین منافع ملی کردند و به عرصه رقابت سالم ضربه زدند.
مردم از مدتها پیش شاهد کینهتوزی شخصی و حسادتهای افرادی از هر دو حزب هستند. حتی عدهای از این دو گروه اخلاق را زیر پا گذاشته و به جای انتقاد از عملکرد یکدیگر وپیشنهاد برای اصلاح آن میگویند اصولگرا و اصلاحطلب دشمن هستند و از هر روشی نیز برای حذف هم استفاده میکنند.
این درحالی است که این گروهها از مردم انتظار دارند که به حرف آنها گوش دهند اما خود متاسفانه تحولات جامعه را درک نکردهاند و به بحثهای بیهوده خود ادامه میدهند که باعث صدمات زیادی به کشور شده است. سوالی که از سوی مردم طرح میشود این است که آیا بسیاری از این افراد براستی دل در گرو نظام و کشور دارند یا برای رسیدن به قدرت تلاش میکنند.
مردم سابقه خوبی از فعالیت احزاب در کشور ندارند که نمونه آن آسیبهایی بود که مردم در جریان فتنه ۸۸ از جانب اصلاحطلبان دیدند، همچنین عملکرد اصولگرایان نیز در برخی از حوزهها مورد انتقاد مردم قرار دارد.
حالا نیز شاهد هستیم که بسیاری از دولتمردان در هر دو جناح در کشاکش تحریمها و مشکلات اقتصادی، اجتماعی کشور و تهدیدهای دشمنان به جای هماندیشی برای پیشرفت و آرامش کشور، همچنان موضوعات مهم کشور را از نگاه حزبی دنبال میکنند و بازیهای حزبی را ادامه میدهند.
آنها احترام به قانون و پایبندی به آن شعار انتخاباتی را فراموش کرده و شاید بتوان گفت به نوعی دچار انحطاط سیاسی شدهاند.
در شرایطی که باید برای تقویت کشور در مقابل دشمن تلاش کرد بر حجم تهمتها با وارونه نشان دادن گفتمانها تلاش میکنند و اولویتی برای منافع مردم و کشور در نظر ندارند.
به طور کلی ساختار و پایگاه مردمی احزاب در ایران کارآیی لازم را نداشته و نتوانسته خلا برنامه دهی را در ساختار برنامهریزی کشور پر کند، چراکه احزاب هدف بلند مدت ندارند و از خبرگان دلسوز استفاده لازم را نکرده و متاسفانه در پی جایگاه خود و افراد و حتی حزب و تشکل متبوع خود در پیکره حاکمیتی جامعه هستند.
از این رو این تصور در افکار عمومی ایجاد شده است که نبودن این جناحها تا حد بسیاری به آرامش و اصلاح عملکردها در کشور کمک میکند و میتواند حلال بسیاری از مشکلات کشور باشد.
مردم همیشه از اعتماد به احزاب بیشترین ضربه را خورده و هیچگاه از آن بهرهمند نگردیدهاند، از این رو میگویند: آنها تنها در موقع انتخابات ظاهر میشوند و بعد از آن به دنبال اهداف خود هستند، آنها درکی از مشکلات مردم ندارند و با آنها بیگانهاند پس بهتر که در امور کشور دخالتی نداشته باشند و از کانون توجهات مردمی حذف شوند.