نمیدانیم باید از کجا شروع کنیم از روزی که دولت محیطزیست یازدهم شکل گرفت و به جای هوای خوب و قشنگ فقط حرفهای مثلا قشنگ میزد یا از روزی که رئیسجمهور بعد از هفتهها آلودگی هوای اهواز در سال گذشته به میان مردم این شهر رفت و گفت این عذاب به خاطر کار ما آدمها یا بهتر بگوییم شما مردم جنوب است!
اما از هر کجا که شروع کنیم میرسیم به مظلومیت امروز مردمی که بعد از سالهاتحمل سختیهای جنگ تحمیلی هنوز به آبادی و سازندگی نرسیدهاند و انگار زمان برایشان متوقف شده است، هنوز میتوان در کوچه پسکوچههای خوزستان صدای فریادهای مردم و سوت خمپاره را شنید و رد خرابیهای جنگ را دید. برای مردمی که لولههای ثروت و طلای کثیف از شهرشان خارج شده و به خزانه واریز میشود انگار جنگ هنوز تمام نشده است. این مردم انگار در دولت تدبیر و امید هم از کمترین حقوق شهروندی که دولت داعیهدار آن شده برخوردار نیستند. امروز سهمشان از هوا هم محدود شده تا مظلومیتشان به اوج برسد.
نمیدانیم آیا آن روزی که رئیسجمهور برای جمعآوری رای در جمع مردم این شهر حاضر شد آیا به این شعار مردم رنجدیده خوزستان توجه کرد که فریاد میزدند: «هوا نداریم، ولی هواتو داریم»؟! نمیدانیم آیا بعد از رسیدن ریزگردها به ۶۶ برابر حد مجاز باز طنین این صدا در گوش رئیسجمهوری تکرار نمیشود تا احساس تکلیف کرده و برای حال هوا کاری کند؟! نمیدانیم روحانی آیا فکر نکرد که در روزهای غبارآلود شهرهای جنوبی خوب است که هوای این مردم رنجدیده را داشته باشد؟ و بالاخره ندانستنها با این سوال تکمیل میشود که نمیدانیم چرا آقای حسن روحانی کسانی را بر مسند ریاست سازمان محیطزیست مینشاند که کمترین آگاهی را از مسئله ریزگردها نداشته و خودشان به عدم آگاهی اقرار میکنند! هنوز نفهمیدیم چرا طرح پرفسور کردوانی حداقل در این پنج سال به صورت پایلوت اجرایی نشد چرا یکبار کار را به دست کاردان نمیسپارند؟
یادمان نرفته که آن بانوی سبزپوش کابینه قبلی که سالها خود و پدرش اختیارات کاملی در حوزه محیطزیست داشتند وعده ۱۵ ساله برای احیای حال هوا داد و به وقت عزیمت از این سازمان حداقل به اندازه یکسوم کار را پیش نبرد! یادمان نرفته که او به وقت آلودگی و ریزگرد ناپدید میشد و به جای همدردی از سیاست و سیاستبازی سخن میگفت و هنوز از تبعات اظهاراتش نمیتواند قسمت نظرات را در صفحات مجازی خود فعال کند!
حالا هم که بعد از حدود یکسال جایش با عیسی کلانتری که به گفته خود کمترین آگاهی را از مسائل محیطزیستی دارد پرشده شاهدیم که او تنها میگوید: بحران آب داریم! و در نقش یک گزارشگر تنزل پیدا رده است!
کاش آقای روحانی حداقل در خلوت خود به این سوال جواب دهد که آیا بهتر نبود قبل از اینکه کلانتری را به پردیسان برساند نگاهی به کارنامه او میکرد و میدیدند در مسئولیت قبلی که به او داده که طبیعتا کمتر و کوچکتر از مسائل کلان زیستمحیطی کشور بود چه کاری انجام داده؟ آیا روحانی ندید که وضعیت خشک شدن دریاچه ارومیه با تشکیل کمیته احیای آن و نشستن کلانتری بر مسند مدیریت ستاد احیا بعد از گذشت ۴ سال بهبود نیافت؟ حتی خود کلانتری به تازگی هم در فرمایشاتی گفتهاند احیای این دریاچه ۲۰ سال زمان میبرد!
اما حالا که بار دیگر طعم گس خاک، کام شهرهای جنوبی کشور مانند خوزستان، زاهدان، کرمان و... را تلخ کرده و ریزگردها تیشه به ریشه نفسها زدند. با فعال شدن کانونهای داخلی ریزگردها درپی وزش تندباد خاک بر چهره زخمی خوزستان نشست تا شاید "کلیدها" از شرم بیتدبیریها در قفل خاک خورده مشکل چندین ساله خوزستان شکسته شوند، شاید وجدانی بیدار شده به داد مردم مظلوم خوزستان برسد به جای سیاسیکاری و سرگرم کردن مردم به مسایلی چون رفراندوم و... ثانیهای صدای خوزستان شنیده شود!
اما امروز با سوءمدیریتی که در مهار ریزگردهای خوزستان رخ داده حتی برخی شهرهای مرکزی مانند یزد هم با شروع باد و توفان به رنگ خاکی خوزستان درآمده. در مناطق غربی مانند لرستان هم مردم خاک استشمام میکنند. زاهدان که جزو شهرهای جنوبی کشور حساب میشود نیز دچار همین بحران شده و وزش باد و گرد و خاک غلظت ذرات معلق در این شهر را به ۹۰ برابر حد مجاز و ۳۰ برابر حد بحران رساندهاست!
و هنوز مدیریت بحران فعال نشده است! امروز آنچه خوزستانیها را رنج میدهد، نبود راهکار برای حل مشکل چندین و چند ساله ریزگردها نیست بلکه حجم و میزان بیتوجهی مسئولان به این مسئله است؛ بیتوجهیای به وسعت تعداد تکتک ذرههای ریزگردها است که نفس مردم شهر را به شماره انداخته است.
طبق آمار روزهای گذشته میزان غلظت گرد و خاک و ذرات ریزگرد در هوای اهواز ۹۰۰۰ میکروگرم بر مترمکعب بوده که غلظت گرد و غبار در اهواز بیش از ۶۰ برابر حد مجاز شد. همچنین میزان ریزگردها در هوای ماهشهر ۲۱۰۱ میکروگرم بر مترمکعب است که ۱۴ برابر حد مجاز گزارش شد. میزان آلایندگیها در هوای شوش نیز به ۳۸۲۱ میکروگرم بر مترمکعب رسید که ۲۵ برابر حد مجاز آلایندگی دارد و برای همه گروهها مضر است.
آلودگی در هوای امیدیه نیز ۱۵۵۰ میکروگرم بر مترمکعب و در هوای سوسنگرد به ۲۲۹۴ میکروگرم بر مترمکعب رسیده است. همچنین میزان گرد و خاک موجود در هوای آبادان ۱۵۲۳ و در هوای حمیدیه ۴۸۲۵ میکروگرم بر مترمکعب است و غلطت آلایندهها در هوای شادگان به ۴۹۳ میکروگرم بر مترمکعب رسید.
میزان گرد و خاک موجود در هوای بهبهان نیز ۲۲۳ میکروگرم بر مترمکعب، خرمشهر ۷۴۷ میکروگرم و بندرامام ۸۰۳ میکروگرم است.
همه اینها در حالی است که رئیس جدید سازمان محیطزیست مانند نفر قبلی مردم را به باد حواله میدهد! کاش کسی برایمان توضیح دهد که مردم مظلوم این منطقه تا چه زمانی باید به جنگ ادامه دهند و برای مسئولانی که بعد از رای گرفتن غیبشان میزند صبور باشند!
نویسنده: محسن رجبی