میدانیم علیهمان توطئه میکنند، میدانیم با مفاهیمی چون حقوق بشر و حقوق شهروندی و امثالهم برای خودشان مشروعیتی دروغین ساختند که هر کجا بخواهند با این عنوانها دخالت کنند، میدانیم همه چشمها رویمان زوم است تا ندیده را دیده جلوه دهند، میدانیم چند صد تلویزیون فارسیزبان ۲۴ ساعته رایگان پخش میشوند تا مردم را نسبت به مسئولان و نظام بدبین کنند، میدانیم یکی از ابزارهای گسترش فضای مجازی جنگ روانی با افکار عمومی است، میدانیم... میدانیم... میدانیم... اما... مثل بسیاری از مواقع درگیر خودمان هستیم و توجهی به اطراف نداریم.
همه اینها را میدانیم اما به دلیل نداشتن سواد رسانهای کافی اجازه میدهیم از یک حرکت خودجوش مورد انتقاد واقع شده، مثل اسیدپاشی یا جنایتی در کهریزک خبرهایی بسازند و شرایط را برای ماهیگیری از آب گلآلود آماده کنند تا مردم را نسبت به مسئولانشان بدبین کنند. ندانستن عیب نیست اما سوال اینجاست که چرا بعد از چندینبار لطمه خوردن از این موضع، دفاع مناسب و برطرف کردن مشکل را یاد نمیگیریم؟! آیا از نظر مسئولان مربوطه پرسیدن و رفتن به سمت برخورد صحیح با ضعفها و اعتراف به اشتباه و در صدد جبران برآمدن، عیب است؟! نکته مهم این است که چرا باید مسئولان به دلیل عقب افتادن از جریان رسانهها بسیار دیر درباره اتفاقات رخ داده موضعگیری کنند تا خلاء ایجاد شده ناشی از عدم حضورشان را فیک نیوزها و رسانههای معلومالحال با اهداف مشخص پر کنند؟! برای درک بهتر این موضوع چند واقعه را با هم مرور میکنیم.
ستار بهشتی
جوان وبلاگنویسی که به جرم توهین علیه نظام دستگیر میشود و بعد جنازهاش به خانواده داده میشود که به گواه سخنگوی دستگاه قضا او چهار روز بعد از دستگیری در ۱۳ آبان ۹۱ فوت میکند و به روایت حجتالاسلام غلامحسین محسنیاژهای دادستان کل کشور«در روز ۱۳ آبان پلیس اعلام میکند که «برای وی ناهار بردیم اما فهمیدیم او فوت کردهاست.» اما درست از همین زمان تا روزی که احمد توکلی در مجلس ماجرا را در داخل کلید میزند حدود ۱۰ روز فاصله است که در این فاصله همه نهادهای مقابل جمهوری اسلامی هر چه دلشان میخواهد داستان سرایی کرده و به بهانه اتفاق رخ داده سیستم را زیر سوال میبرد، ۲۱ آبان ۱۳۹۱ اما احمد توکلی نماینده مردم تهران در مجلس ضمن انتقاد از سکوت دستگاه قضایی نسبت به موضوع مرگ یک وبلاگنویس در زندان گفت: «دولتهای خارجی در اینباره غوغا به پا کردند چرا وزارت خارجه و دستگاه قضایی در این خصوص توضیح نمیدهند، مرگی اتفاق افتاده و باید توضیح داده شود.» چند روز بعد سردار رادان ابراز تاسف کرده و اطمینان میدهد ماجرا پیگیری شود و بعد کمکم مسئلان موضع میگیرند!
با اصل واقعه و اینکه چه رخ داده کاری نداریم اما مهم است که مسئولان دقیقا در این ده روز سکوت و نداشتن موضع دقیقا چرا قائله را به دشمن باختند و اجازه دادند اتفاقی را که مشخص شد یک نفر رقم زده با بیتدبیری اجازه دهند که پروپاگاندای رسانهای به پای دستگاه قضایی و حکومت بنویسد؟!
این یک نمونه از گل بهخودیهایی است که به دلیل نداشتن دانش رسانهای اتفاق میافتد. اما کمتر کسی است که بداند این پرونده پس از کش و قوسهای فراوان در ۱۶ مرداد ۱۳۹۳ منجر به صدور کیفرخواست با اتهام قتل شبهعمد برای اکبر تقی زاده قاتل ستار بهشتی شد، اما شاید همه بدانند که چه داستانسرایی و غوغایی برای این ماجرا صورت گرفت.
خودکشی در مهاباد
دختر جوانی در مهاباد میمیرد یا خودکشی میکند، اما به دلیل محل رخداد این مرگ، در حوزه قومیتی، داستانسراییهایی شروع میشود که بعدا مشخص میشود همه با ترندهای سعودی و منافقین صورت گرفته است،یک هفته همه سکوت میکنند، یک هفته مردم ملتهب شده و حتی به هتل تعرض کرده و بخشی را به آتش میکشند تا روز جمعه! مسئولان مربوطه نشست میگذارند و با بیان واقعه کمکم اوضاع تحت کنترل در میآید! اما در این اقعه نیز یک پدیده معمولی بیدلیل امنیتی میوشد چون به موقع به مردم اطلاعرسانی نشده و در موقعیتی حساس از ریشه اختلافاقت قومیتی و تعصب مردم منطقه به ناموس برای ایجاد تنش سوءاستفاده میشود و دشمن دقیقا میفهد که چه خلایی را به دست آورده و چطور خودیها ناخواسته پاس گلی را به سمتش نشانه رفتهاند!!
از چند ساعت بعد از این رخداد تحليل كوتاهي از جملاتي كه با كليدواژهها (هشتگ) مهاباد؛ كردستان - تلتحق - بالأحواز - وتنتفض؛ mahabad در صفحه اجتماعي توييتر منتشر شده نشان ميدهد كه ۵۶ درصد اين جملات را كاربراني از عربستان سعودي منتشر كردهاند كه هيچ نسبتي با كردستان و مهاباد و ايران ندارند. ۱۰ درصد از اين جملات از آمريكا و تنها ۷ درصد از ايران منتشر شده است. سهم كاربران تركيه، انگليس، فرانسه و كانادا هم بهترتيب ۵، ۴، ۳ و ۳ درصد است. كاربران كرهجنوبي و آلمان هر كدام ۲درصد و كاربراني از عراق، امارات، قطر، لبنان، كلمبيا و نروژ هم هر كدام يك درصد در اين هجمه رسانهاي نقش دارند.
«يوهانس دوما» سفير هلند در ايران هم پاي كار آمده بود. دوما در شبكههاي اجتماعي به اظهار نظر درباره اين ماجرا پرداخت. اين اظهارنظر بلافاصله با واكنش كاربران ايراني مواجه شد كه به وي توصيه كردند چون به مسائل داخلي ايران آشنا نيست از اظهارنظر در اينباره پرهيز كرده و در امور داخلي ايران دخالت نكند. بررسي مطالب منتشر شده در شبكههاي اجتماعي نشان ميدهد ۹۹درصد از افرادي كه بيشترين درگيري را در اين مورد داشتند افرادي با تمايلات تجزيه طلبانه و جنگطلب بين اقوام هستند و بيشتر سايتها و شبكههاي خبري فارسيزبان خارج از كشور در اينباره خبر توليد كردند.
تا ساعت ۱۹شب حادثه و تنها طي يك روز، ۱۲,۳۸۷,۹۰۸ كاربر توئيتر، در مجموع به سه هشتگ ذكر شده سر زدهاند. در بين ۸ سايت اصلي استفادهكننده از اين كليدواژه ۴ شبكه اجتماعي و ۴ رسانه خبري ديده ميشود؛ توئيتر، يوتيوب، لينكس و فيسبوك، رتبه اول تا چهارم استفاده از اين كلمات را دارند كه به سبب تعدد كاربران آنها قابل توجيه است. جالب آنكه پس از اين ۴ شبكه، نيويورك تايمز، سايت مجاهدين خلق (منافقین) و سايت موسوم به شوراي ملي مقاومت (هر دو وابسته به منافقين) و العربيه قرار دارند.
این واقعه نیز از آن دست وقایعی است که به دلیلی کمسوادی مسولان در حوزه شناخت رسانه بیدلیلی به واقعهای امنیتی تبدیل میشود!
ادعای قتل آیتآلله!
آیتالله هاشمیرفسنجانی یک دفعه فوت میکند، آن هم در استخر! در حالی که صحبتهای مسئولان و وزیر بهداشت نشان میدهد او به دلیل دیابت نشانههای حمله قلبی را نفهمیده و فوت کرده چند ماه بعد دختر او فائزه هاشمی در مصاحبهای گفت: جلسهای با حضور همه اعضای خانواده و برخی از اعضای شورای عالی امنیت برگزار شد که در این جلسه به ما اعلام کردند بررسی نشان میدهد که در بدن پدر ۱۰ برابر حد مجاز رادیواکتیو بوده است!!
پسر او هم سپس مدعی میشود که «پرونده فوت آیتالله هاشمیرفسنجانی در شورای عالی امنیت ملی شورای در حال بررسی است
دوباره رسانههای معاند، دوباره سکوت شورای عالی امنیت و... دور تسلسل سکوت در برابر خبری که جامعه را به هم میریزد. این رویه درباره کهریزک هم طی شد و حالا درباره حضور آقازادهها در امریکا نیز در حال طی شدن است نکاتی که اگر واکنش مناسب به ان نشان داده نشده و این اتفاقات را به عقیده شخصی مربوط ندانند همه چیز پای حکومت نوشته میشود و بیدلیل هزینه کرد نظام بالا وی رود در حالی که کافیست کمی باسواد شویم.
نویسنده: سوشیانت آسمانی