سیدجلال ساداتیان سفیر اسبق ایران در انگلستان و کارشناس مسائل خاورمیان بر این باور است؛ تهران باید از طریق دیپلماتیک نگرانیهای خود را به بغداد منتقل کند تا آنها نسبت به رفع آن کوشا باشند. به عبارت دیگر ایران حتی المقدور باید از پیگیری این مسئله از طریق گروههای نظامی و امنیتی عراقی خودداری کند. اگر چه ظرفیت این گروهها برای احتیاط باید مورد استفاده قرار گیرد.
از نگاه شما این موضع ترامپ در شرایط و اقتضائات میدانی عراق در همسایگی ایران تا چه اندازه میتواند به واقعیت نزدیک باشد؟
بگذارید قبل از این که به مسئله اقتضائات میدانی و تحولات عراق بپردازیم این نکته را مطرح کنم که اساساً برنامهها و تصمیمات اقدامات دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا از همان ابتدا تاکنون چالشهای بسیار جدی را برای کاخ سفید و ساختار سیاسی ایالات متحده پدید آورده است، به گونهای که اکنون ساختار سیاسی آمریکا دچار یک تنش و اختلاف نظر جدی شده و این تنش نه تنها به ساختار جمهوری خواهان و دموکرات ها که حتی به خود جریانهای محافظه کار و جمهوری خواه نیز سرایت پیدا کرده است.
اکنون بخشی از این جریان مخالف جدی سیاستها و برنامههای دونالد ترامپ هستند که یکی از آنها مسئله خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه و استقرار آن در عراق بود و در این راستا سناتورهای آمریکایی با ۶۸ رای مثبت در مقابل ۲۳ رای منفی اجازه خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه را نداد. در این مدت هم کمیته روابط خارجی سنا نیز به شدت مخالف برنامههای دونالد ترامپ در سوریه و عراق بوده است.
ترامپ بعد از خارج کردن بخش کوچکی از نیروهای خود از سوریه و استقرار آن در عراق برای راضی نگاه داشتن ساختار سیاسی داخلی آمریکا و همراه کردن آن با برنامههای خود، مسئله تحت الشعاع قرار دادن امنیت ایران را مطرح کرده است تا بتواند چراغ سبز جمهوریخواهان و ساختار سیاسی آمریکا را بگیرد، ولی اکنون مسئله تحت الشعاع قرار گرفتن امنیت ایران موجب آن شده است که ساختار سیاسی عراق نیز مخالفت های جدی با این سیاستها داشته باشد، چرا که مسئله زیر نظر گرفتن ایران یعنی تحت الشعاع قرار گرفتن امنیت عراق.
پس میبینید که یک موضع اشتباه دونالد ترامپ زنجیرهای از اتفاقات ناخواسته را برای واشنگتن ترتیب داده است که یکی پس از دیگری دایره فشارها را از ابعاد مختلف بر رئیس جمهوری آمریکا بیشتر میکند. چون در حال حاضر هم بعد از تصمیم ترامپ برای خروج نیروهای نظامی از سوریه و استقرار آن در عراق، اکنون مسئله استقرار نیروهای نظامی در عراق، خود به چالش دیگری بدل شده است. اما در کل من معتقدم که باید نتیجه نهایی تحولات را در آینده دید که کدام قوه خواهد توانست سایه قدرت خود را بر دیگری بیفکند، اگر رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا بتواند برنامهها و مواضع خود را پیش ببرد، یقیناً شرایط عراق نیز دچار تحولات جدی خواهد شد. اما اگر سناتورها بتوانند مانع از خروج نیروهای نظامی از سوریه شوند، میتوان مسئله زیر نظر گرفتن ایران از طریق نیروهای نظامی آمریکایی خارج شده از سوریه را کان لم یکن دانست.
از نگاه شما بغداد در سایه واکنشهای برهم صالح، رئیس جمهور، حیدر عبادی، نخست وزیر سابق و عادل عبدالمهدی، نخست وزیر کنونی عراق تا چه اندازه اجازه جولان نیروهای نظامی آمریکا به منظور زیر نظر گرفتن ایران را خواهد داد؟
یقینا میزان و شدت مناسبات سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک و حتی نظامی - امنیتی تهران و بغداد سبب شده است تا نزدیکی بسیار زیادی میان دو کشور شکل گیرد. لذا برای تحت الشعاع قرار نگرفتن منافع عراق، بغداد ناگزیر است که در این راستا واکنشهایی را انجام دهند، اما این نکته را هم باید یادآور شد که عراق تاکنون سیاست موازنه قوا را میان ایران، امریکا و کشورهای عربی منطقه به خصوص عربستان پی گرفته است.
در همین رابطه ما شاهد بودیم که آقای برهم صالح، حیدر عبادی و دیگر شخصیتهای عراقی واکنش چندان تندی را از خود نشان ندادند و تنها خواستار روشنگری ایالات متحده آمریکا در قبال مواضع دونالد ترامپ مبنی بر زیر نظر گرفتن ایران شدند. به عبارت دیگر بغداد در طی این سالها همواره یک بازی دوگانه و حتی چندگانه را در قبال ایران گرفته است، چرا که از یک سو نیم نگاهی به ایالات متحده آمریکا داشته و از سوی دیگر خود را تابعی از جریانات کشورهای عربی منطقه قرار داده است، اگر چه بغداد در طول این سالها نیز به دنبال افزایش مناسبات خود با ایران بوده است، اما آن گونه که باید ساختار سیاسی عراق به جد پیگیر مطالبات و اهداف بلند مدت خود با ما نبوده است.
حال باید دید که با این نگاه بغداد در سفر آقای عادل عبدالمهدی میتواند چه دستاوردی را برای خود در قبال برنامههای دونالد ترامپ داشته باشد. چون سفر احتمالی نخست وزیر عراق به آمریکا علاوه بر پیگیری مناسبات بغداد - واشنگتن به مسئله ایران، هم در قبال تحریمها و هم در قبال مواضع رئیس جمهور آمریکا مبنی بر زیر نظر گرفتن ایران از طریق نیروهای نظامی مستقر در خاک عراق بازمیگردد، اما به نظر نمیرسد که عادل عبدالمهدی در این سفر بتواند دستاورد جدی را رقم بزند.
ارزیابی شما در خصوص این بخش از نیروهای نظامی و امنیتی عراقی که در ساختار سیاسی این کشور نیز نفوذ پیدا کردهاند به منظور تقابل با برنامههای واشنگتن علیه تهران چیست؟
موقعیت ایران در داخل عراق موقعیت مناسب و ویژهای است. من منکر این مسئله نمیشوم، منتهی در ابعاد مختلف این موقعیت متفاوت است. اگرچه ساختار سیاسی عراقیها سیاست چندگانه ای را در قبال تهران در نظر دارند، اما تهران جایگاه ویژه در ساختار نظامی - امنیتی عراق دارد. چندین سال همراهی و حمایت جدی تهران از بغداد در مبارزه با تروریسم سبب شده تا گروههای نظامی و امنیتی عراقی خود را بخشی از ساختار مقاومت منطقه با محوریت ایران بدانند.
لذا میتوان بر روی حمایت و نفوذ این گروهها برای تقابل با برنامههای واشنگتن علیه تهران استفاده کرد اما، اگر مسئله از طریق ساختار سیاسی کشور عراق پی گرفته شود به مراتب حساسیت کمتری را در پی خواهد داشت.
پس تهران باید از طریق دیپلماتیک نگرانیهای خود را به بغداد منتقل کند تا آنها نسبت به رفع آن کوشا باشند. به عبارت دیگر ایران حتی المقدور باید از پیگیری این مسئله از طریق گروههای نظامی و امنیتی عراقی خودداری کند. اگر چه ظرفیت این گروهها برای احتیاط باید مورد استفاده قرار گیرد.
آیا میتوان عنوان داشت که برنامه واشنگتن برنامه جدی برای جولان نیروهای نظامیش در این منطقه از عراق را داشته باشد، به خصوص که نیروهای همسو با ایران مانند حشد الشعبی، حزب الله عراق، نجباء و دیگر گروهها در این اقلیم حضور ندارند؟
اگرچه اقلیم کردستان عراق از نظر ژئوپلتیکی به ایران نزدیک تر است، اما از نظر سیاسی و دیپلماتیک بعد از رفراندوم استقلال کردستان عراق نوعی از دوری و شکاف سیاسی میان اربیل و تهران شکل گرفته است. اگرچه در این مدت سفرهای متعددی از طرف اقلیم کردستان عراق و ایران انجام شد که آخرین مورد به سفر آقای محمدجواد ظریف باز میگردد، اما یقیناً کینه سیاسی مسعود بارزانی و کردهای این منطقه با این دست اقدامات تهران در کوتاه مدت سرد نخواهد شد.
لذا اربیل در یک سیاست زیرپوستی و به صورت تدریجی برنامههایی را برای انتقامگیری از تهران پیاده میکند. البته این را هم باید گفت که اربیل هیچ گاه به صورت مستقیم برنامهای را علیه تهران انجام نخواهد داد، چرا که مناسبات نیمبندی با ایران دارد که در حال گسترش است و نمی خواهد این مناسبات تحت الشعاع قرار گیرد، اما این که سرسپردگی کاملی به ایران داشته باشد، دور از ذهن است. حال باید دید که در آینده اربیل تا چه اندازه حاضر خواهد بود که ریسک میزبانی از نیروهای نظامی آمریکا برای جولان در نزدیکی ایران را بپذیرد. دیپلماسی ایرانی