ورود موریانه وار و بیسروصدای هجوم فرهنگی تنها به شبکههای اجتماعی ختم نمیشود که مسیرهای دیگری هم برای آن در نظر گرفته شده است!
هر آنقدر که قدرت دفاعی و نظامی کشور افزایش مییابد به همان مقدار و شاید شدیدتر از آن تهاجم فرهنگی وسعت میگیرد.
برای موفقیت بی چون و چرا در انتقال فرهنگ غرب به کشورهای اسلامی تدارکات وسیعی چیده شده که سازمانهای متعدد به ظاهر فرهنگی جهانی از جمله یونسکو مجری قسمتهای عمده آن هستند.
زمانی که از بررسی و اجرای با چراغ خاموش و پشت پرده سند ۲۰۳۰ به عنوان پایلوت در وزارت آموزش و پرورش پردهبرداری شد مقام معظم رهبری اولین فردی بودند که آن را رد و بررسی دقیق آن را به نهادهای مربوطه ارجاع نمودند. اما باز هم در گوشه و کنار شاهد بودیم که به نحوی از انحاء بندهایی از آن ارزیابی و به صورت غیر رسمی در مکانهایی که جنبه نیمه فرهنگی دارند به مرحله اجرا گذاشته میشود.
افشای پشت پرده پخش آهنگهای مبتذل و موسیقی زیرزمینی در مهدها و بعضی از واحدهای پیشدبستانی و سالنهای بدنسازی و آرایشگاههای زنانه نمونه بارز این نفوذ موریانه وار توسط عوامل سرسپرده به فرهنگ غرب است که هنوز هم کم و بیش ادامه دارد و میطلبد تا ریاست قوه قضائیه پیرامون آنها دستورالعمل قاطعانهای صادر نماید.
اگرچه محتوای چند سرفصلی این سند در نگاه اول جذاب و ایده آل به نظر میرسد و مغایرتی در متون تیتری با دستورات دین مبین اسلام دیده نمیشود اما وقتی تمامی ۲۶۰ صفحه آن دقیق و موشکافانه توسط تیمی از مجتهدان بررسی گردد به نکاتی مرموزانه در لابهلای سطور برخورد میشود که نرم گونه افکار مطالعه کننده را به سویی دیگر سوق میدهد و اینگونه روش موریانهای شیاطین را تداعی میکند که از هر دری رانده شوند از دری دیگر وارد خواهند شد.
امروز اگر چه مشکلات اقتصادی و تنشهای برون مرزی تمامی اوقات سیاستمداران را اشغال نموده اما نباید از یاد برد که این موش خارجی در حال نقب زدن به مکانهای دیگری است که از حساسیت بالایی برخورداری است.
شاید مقامات رسمی در وزارت آموزش و پرورش تا حدودی خود را موظف میدانند که از واحدهای آموزشی و پرورشی به نحوی حراست و حفاظت نمایند اما فراموش نکنیم معدودی از انجمنهای اولیاء و مربیان را که ممکن است نقبهایی برای ورود بیگانگان نفوذی در آنها ایجاد شده باشد تا از طریقی دیگر مفاد این سند را در بعضی از مدارس به صورت پایلوت به مرحله اجرا بگذارد.
سوا از واحدهای آموزشی، محتوای دور زننده سند ۲۰۳۰ میتواند نگاه همه اقشار جامعه را به نحوی شامل شود و تأثیر خود را بر فرهنگ عمومی بگذارد بدون اینکه توجهی را به خود جلب نماید.
سینماها و بحثهای نمایشی بخصوص پیسهایی که به روی صحنهها میآیند و بعضی اوقات ماهها همچنان به نمایش گذاشته میشوند بدون اینکه توجیه اقتصادی را برای گردانندگان آن داشته باشد در حالی که تنها هزینه اجاره سالنها سر به جهنم میگذارد اما نمایش همچنان ادامه مییابد بدون اینکه تأثیر آن بر مخاطبان توسط نهادی ارزیابی گردد! و یا موزیکهای زیرزمینی که وسعت خود را داشته اما آنها نیز توجیهی برای هزینههای جاری نخواهند داشت بلکه متکی به بازخورد ترانههای خود میباشند!
چاپ تصویرهای گویا از عقاید پوشنده تیشرتهای آنچنانی را نیز نمیتوان نادیده گرفت که تابستان امسال در تیراژهای وسیع و قیمتهای ارزان راهی بازارها شده بود!
تونلهای ایجاد شده توسط موشهای سند ۲۰۳۰ اگر چه با سدها و ناکامیهایی هم روبرو میشوند اما چون هدف تعیین شده غرب برای ستیز فرهنگی است روز به روز گستردهتر میشود تا از فرصتهایی که با تحریمها و تهدیدها به وجود آمده بیشتر بهره جویند که این روزها شاهد ورود به حریم حجاب از طریق حذف چادر مشکی هستیم و شاهدیم چگونه تنها کارخانه تولید آن در استان چهارمحال و بختیاری با چالش کمبود مواد اولیه روبروست و از سویی ورود آن با ارزهای مختلف از جمله نیمایی در دست اندازهای بانکی قرارگرفته است. بنابراین قاچاق این محصول ضروری فرهنگی قیمت میلیونی پیدا کرده تا گروهی از زنان محجبه را ناچار سازد با پول خرید یک قواره چادر مشکی چند دست مانتو تهیه نمایند و به مرور زمان مجبور شوند این حجاب برتر را برای همیشه کنار بگذارند که اگر قبل از شروع این هجوم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به آن ورود پیدا میکرد و از وزارت صنعت، معدن و تجارت میخواست تا از همان محلی که توانستند یکصد میلیون یورو به واردات مرغ اختصاص دهند رقمی را به واردات مواد اولیه تنها کارخانه تولید چادر مشکی داخلی تخصیص تا سدی باشد در برابر هجوم بیامان سند ۲۰۳۰ در دامنه فرهنگ حجاب و عفاف جامعه!
نویسنده: حسن رواشید