باز هم غرب در سناريوي تكراري خود ادعاهاي حقوق بشري را عليه ايران مطرح كرد چنانچه اينبار مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامهای را به تصویب رساند که طی آن نقض حقوق بشر در ایران و سوریه را محکوم کردند.
قطعنامه پیشنهادی کانادا علیه جمهوری اسلامی ایران روز پنجشنبه در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل در حالي به تصویب رسید كه با كمي تامل ميتوان رد پاي غرضورزي غرب و كانادا را در تصويب اين قطعنامه براي فشار بيشتر بر ايران ومحروم ساختن از حقوق بشري در عرصه بينالمللي مشاهده كرد.
مجمع عمومی سازمان ملل در حالی نقض حقوق بشر در ایران و چند کشور دیگر را محکوم میکند که هیچگونه اشارهای به نقض حقوق اولیه انسانها در برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نشده است.
احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل ماه پیش نیز در یک سخنرانی در نیویورک اتهاماتی علیه ایران در نقض حقوق بشر مطرح کرد. احمد شهید مدعی بود که دولت ایران به وعدههای حقوق بشری خود عمل نکرده است.
به گفته وی مقامات ایرانی از گفتوگوهای هستهای برای نشان دادن جنبههای مثبت جمهوری اسلامی استفاده می کنند در حالی که تمایلی به صحبت درباره موضوعات حقوق بشری ندارند.
شهید همچنین از اجرای حکم اعدام در ایران ابراز نگرانی کرده بود. گزارش مشروح وی در گزارشهای خود اصول و ارزشهای اسلامی و احکام اسلام را زیر سؤال برده و آنها را مغایر با حقوق بشر معرفی کرده است. این دیپلمات سابق مالدیوی در گزارشهای سابق خود از افراد تروریست که سابقه مبارزه مسلحانه و کشتار مردم عادی را دارند حمایت کرده است.
در واكنش به تصويب اين قطعنامه ضد ايراني مرضیه افخم ضمن محکوم کردن هرگونه استفاده ابزاری و سیاسی از حقوق بشر علیه کشورهای مستقل گفت: جمهوری اسلامی ایران شکلگیری، تصویب و محتوای چنین قطعنامههایی را از اساس مردود میداند و مایه تاسف است که مکانیزمها و ابزارهای حقوق بشری سازمان ملل از سوی «برخی کشورهای غربی که بعضاً خود آشکارا از ناقضین حقوق بشر در داخل و خارج مرزهای خود بحساب میآیند»، مورد سوء استفاده قرار میگیرد.
سخنگوی وزارت خارجه گفت: در شرایطی که بحران اصلی منطقه جنایات رژیم صهیونیستی و تروریسم و افراطگرایی سازمان یافته است، تصویب این قطعنامه، اصرار بر یک سیاست نادرست و از کارافتاده است.
حسین دهقانی سفیر و سرپرست نمایندگی دائم کشورمان نزد سازمان ملل متحد با سخنرانی در مجمع عمومی، این حرکت مغرضانه و سیاسی دولت کانادا علیه جمهوری اسلامی را شدیداً مورد انتقاد قرار داد و اظهار داشت:قطعنامهای که در دستور کار مجمع عمومی قرار گرفته از سوی کانادا تهیه شده، کشوری که رفتارش در زمینه حقوق بشر طی چند سال اخیر بویژه موضع جانبدارانه این کشور در قبال کشتار فلسطینیان در غزه توسط رژیم صهیونیستی به وضوح نمایانگر وجود یک برنامه کار ویژه سیاسی است و حقوق بشر تنها ابزاری برای پیشبرد این برنامه است.
دهقانی گفت: این پیش نویس قطعنامه سیاسی، همراه با پیش داوری و نامتوازن است. متن حاضر بطور عمد این نکته را نادیده گرفته که جامعه ایرانی جامعهای پویا، پرطراوت و چند صدایی است که در آن طیف گستردهای از نگرشهای سیاسی و رسانههای همسو با این نگرشها همراه با حضور فرهنگها و خرده فرهنگها که نماینده جوامع مختلف و لایههای اجتماعی و گروههای چندگانه قومی - مذهبی میباشند، وجود داشته و فعال میباشند. متن مذکور نه تنها تصویری مطابق با واقعیات ایران ارائه نداده، بلکه تحولات مثبت حقوق بشری جامعه ایران در دوره اخیر بویژه پس از شروع به کار دولت جدید ایران را نادیده گرفته است. تهیهکننده این متن آمادگی دائمی دولت ایران برای همکاری با سازوکارهای حقوق بشری سازمان ملل را نیز مورد غفلت قرار داده است. ایران جدیت خود را برای کار با UPR در زمینههای گزارشدهی و نیز اجرای توصیههایی که از کشورهای عضو دریافت میکند نشان داده است.
دهقانی اظهار داشت: تردیدی وجود ندارد که چنین قطعنامه و دستورالعملهایی ویژه برای کشورها، بی اعتمادی نسبت به سازمان ملل را افزایش داده، به اعتبار آن لطمه زده و ذات تبعیضآمیز این رویکرد را بیشتر نمایان کرده و همکاری با سازوکارهای حقوق بشری سازمان ملل را دشوار میسازد. دولت جمهوری اسلامی ایران همواره آمادگی خود برای همکاری جدی و مثمرثمر در زمینه حقوق بشر براساس احترام متقابل و رعایت اصل برابری اعلام کرده است.
نماینده کشورمان در خاتمه خواستار مخالفت کشورها با این اقدام سیاسی تبعیضآمیز شد تا بدینوسیله اعتبار سازمان ملل و سازوکارهای حقوق بشری حفظ شود.
تصويب اين قطعنامه كه به پيشنهاد مغرضانه دولت كانادا عليه ايران صورت گرفته آکنده از ادعاهای دور از واقعیت و انصاف و دارای جهتگیریهای سیاسی است.
حمایت از حقوق ضروری و اساسی مردم سراسر جهان، صرف نظر از ملیت، سن، جنسیت، مذهب، رنگ، نژاد و محل اقامت، و اعتراض به هرگونه تخلف در این حقوق، تفکری مهم و ارزشمند است. اما آنچه که نگرانکننده است این است که کسانی که معمولا صدای خود را در اعتراض به نقض حقوق بشر بالا می برند و دیگران را به نقض حقوق بشر متهم میکنند، همان کسانی هستند که این حقوق را نقض کرده و آشکارا به موافقتنامه و کنوانسیونهای به رسمیت شناخته شده در سطح بینالمللی که محافظت از حقوق، زندگی و حیثیت نوع بشر را تضمین میکنند، بیاحترامی میکنند.
در نگاه اول، برای کسانی که با خصومت مهندسیشده غرب نسبت به ایران آشنا نیستند، این قطعنامهها مانند اتهامات مربوط به نقض حقوق بشر به نظر میرسد و هدف این قطعنامهها صرفا بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران است. اما نگاهی عمیقتر به سیر تحولات در روابط ایران و غرب ثابت میکند که مسئله این نیست واز حقوق بشر به عنوان یک اهرم و ابزار اعمال زور برای عقب نگه داشتن کشور مستقلی که بیش از ۳ دهه در برابر فشارهای بیامان اقتصادی و سیاسی بینالمللی مقاومت کرده، استفاده میشود.
ادعاي نقض حقوق بشر عليه ايران در حالي تبديل به دست مايه تكراري غرب شده است كه متاسفانه در سراسر نقاط جهان شاهد برخوردهای خشونتبار و خصمانه گروههای مختلف یا اقدامات خلاف حقوق بشر بودهايم یکی از اصول بنیادین حقوق بشر این است که هر انسانی آزاد به دنیا میآید و باید از حرمت و حقوق برابر برخوردار باشد و تبعیض قائل شدن براساس نژاد و قومیت، تخطی آشکار از این اصل است.
خوب است براي مجمع عمومي سازمان ملل در مورد ادعاهاي نقض حقوق بشر در ايران اتفاق اخير در فرگوسن امريكا را يادآور شويم كشتن دو مرد سياهپوست امريكايي بدست پليس اين شهر و تبرئه شدن اين پليس از سوي دادگاه كه خشم هزاران امريكايي را به جوش آورد و هنوز هم در اعتراض به اين اتفاق مردم امريكا در شهرهاي مختلف اين كشور اعتراض ميكنند.
بايد بگوييم تبعیض علیه مسلمانان و مردم رنگین پوست در ایالات متحده و اروپا و امريكا كه ادعاي حقوق بشري سر ميدهد و همكنون ايران را به نقض حقوق بشري متهم ميكند همچنان ادامه دارد واين قشر از مردم به شدت تحت فشار هستند اگر چه قوانین جیم کراو (Jim Crow) که تبعیض در مکانهای عمومی در ایالات متحده آمریکا براساس نژاد و رنگ را تصریح میکرد در حدود ۵ دهه پیش در سال ۱۹۶۵ لغو شد، هنوز هم آثار تبعیضنژادی، رجحان نژادی و پیشداوری منفی ضد سیاهان در آمریکا و دیگر جوامع غربی وجود دارد. معمولا ورزشکاران سیاهپوست در استادیومهای ورزشی هو میشوند و مورد تمسخر قرار میگیرند، و این نوع تعصب برای جوامعی که بخاطر متمدن و پیشرفته بودن به خود میبالند واقعا یک رسوایی است. آمریکاییهای آفریقاییتبار هنوز هم برای پیدا کردن شغل در ایالات متحده با مشکلاتی رو به رو هستند، از حق رای خاص در ایالتهایی مثل آیوا محروم هستند، و برای خدمات بهداشتی و درمانی باید هزینههای بیشتری بپردازند. اینها واقعیتهایی هستند که رسانههای جریان اصلی ایالات متحده در مورد آنها زیاد صحبت نمیکنند، اما آنها وجود دارند.
همین وضعیت در مورد آزادی بیان هم صدق می کند. ایالات متحده و متحدان اروپایی آن اغلب ایران و دیگر کشورهای غیرمتعهد را به محدود کردن آزادی بیان متهم میکنند، در حالی که میدانند که پس از حملات ۱۱ سپتامبر، یک سری قوانین، اقدامات و مقرراتی که آزادی بیان، آزادی مطبوعات و آزادیهای مدنی شهروندان عادی محدود میکنند توسط کنگره ارائه شد و با امضای جورج دبلیو بوش و پس از او باراک اوباما، به صورت قانون در آمد.
همچنین ممکن است ما آزار و اذیت و شکنجه وحشیانه و وحشتناک روانی، جنسی و بدنی زندانیان بازداشتگاه خلیج گوانتانامو و زندان ابوغریب در عراق را فراموش نکنیم. زندانیانی که بیش از ۱۰ سال است بدون هیچگونه محاکمه و یا اتهام خاصی در این زندانها نگه داشته شدهاند.
همچنین اذهان آگاه حبس غیرموجه منتقدان رژیم اسرائیل در غرب را که به دلیل انتقاد از اسرائیل و پرسش از صحت روایتهای رسمی هولوکاست، زندانی شدهاند، فراموش نکردهاند: دیوید ایروینگ، فردریک توبن، ارنست زوندل، گرمار رودولف، رابرت فاوریسون و بسیاری دیگر از آن جملهاند.
اگر بازداشت افراد بدون حکم دادگاه نقض حقوق بشر است، پس ایالات متحده و شرکای غربی آن ناقضان حقوق بشر هستند و باید پاسخگو باشند.
اگر آزار و اذیت اقلیتهای مذهبی و محروم کردن آنها از حقوق اساسی خود نقض حقوق بشر است، پس غرب مرتکب نقض جدی حقوق بشر شده است و باید جنایات خود را توجیه کند.
اگر کشتن غیرنظامیان بیگناه کلا نقض حقوق بشر است، پس مجتمع صنایع نظامی ایالات متحده، بزرگترین مجرم است و باید محاکمه شود.
اگر محدود کردن آزادی بیان شهروندان و رسانههای جمعی جرم است، پس دولت ایالات متحده باید به همان اندازه مسئول محدود کردن رسانههای جایگزین، مترقی و خاموش کردن منتقدان باشد.
اینها تنها نمونههای ساده از نقض حقوق توسط کسانی است که ادعا میکنند منادی آزادی و حقوق بشر هستند.
اين تنها بخش كوچكي از نقض حقوق بشر در جهان از سوي كشورهاي مدعي حقوق بشر است كه با يادآوري آن به راحتي ميتوان به ابعاد سياسي و مغرضانه تصويب اين قطعنامه پيشنهادي عليه جمهوري اسلامي ايران پي برد.