مقام معظم رهبری در اولین روز ماه جاری با نامهای پرمحتوا و هدفمند، جوانان اروپا و آمریکای شمالی را مورد خطاب قرار دادند که بازتابهاي گستردهاي در جوامع غربی داشته است. این نامه در عین حالی که انتشار و نوع آن در دنیا کم سابقه به نظر ميرسد، به عنوان یک راهبرد استراتژیک نیز تلقی ميگردد. در این نوشتار قصد داریم که از زاویهاي فراتر از هدف اعلامی نامه یعنی خنثی نمودن پروژههاي اسلامهراسانه که توسط اتاقهاي فکر و دولتمردان غربی طراحی و اجرایی شده و اسلام را به عنوان دگری برای تمدن غربی معرفی و تبلیغ ميکنند، به تحلیل برخی اهداف که در نامه مبتکرانه معظمله مستتر است، بپردازیم. از اینرو ابتدا بطور مختصر به دلایل و چرایی نگارش نامه هوشمندانه رهبر معظم انقلاب در این مقطع زمانی و همچنین چرایی انتخاب جوانان اروپا و آمریکای شمالی به عنوان مخاطبان این پیام، اشاره کرده و حرکت خلاقانه ایشان در کاربست مولفههاي قدرت نرم و دیپلماسی عمومی و همچنین آغاز گام نهادن جمهوری اسلامی ایران در مسیر تغییر جایگاه از قدرتی منطقهاي به قدرتی جهانی در هندسه نوین قدرتی که در حال شکلگیری است، به عنوان برخی از اهداف غیراعلامی این نامه را تشریح خواهیم نمود.
چرایی نگارش نامه در این مقطع زمانی
نگارش این نامه توسط معظمله در این مقطع زمانی حکایت از درایت ایشان دارد. چراکه در این برهه زمانی به اذعان بسیاری از اندیشمندان، نظم ناعادلانه ایجاد شده بوسیله نظام سلطه که قرار بود جهان را مطیع لیبرال دموکراسی غربی قرار دهد، در حال رنگ باختن است و هندسه قدرت جهان در حال تغییر ميباشد.
امروزه به دلیل آنکه جامعه آرمانی نظام لیبرال دموکراسی، بر پایه جهانبینی مادی شکل گرفته است پاسخی برای فطرت حقیقت جوی اذهان بیدار در جوامع غربی ندارد و همین امر سبب بحران هویت و به پوچی رسیدن نسلی است که در عصر ارتباطات و همهگیری رسانههاي نوین، بیش از پیش حقیقت و عدالت را جستوجو کرده و از انحطاط حاکم در جوامع غربی به تنگ آمده و بیشتر از هر زمان دیگری نیاز به اخلاق و انصاف را در خود احساس ميکند.
از سوی دیگر تحولات حادث شده در مناطق مختلف جهان، نیز بسیاری از ملل جهان را به سمتی سوق داده است که از فضای پر زرق و برق، ولی پوشالی نظام لیبرال دموکراسی به ستوه آمده و از شعارهای پرطمطراق و فریبکارانه نظام سلطه که بذر ناامنی و خشونت افسار گسیخته، فقر و عقبماندگی را در این مناطق برای حفظ منافع خود و استثمار سایر ملل ميپراکند، دلزده و خسته شده است. این موارد همگی حاکی از آن است که پارادیم لیبرال دموکراسی و نظم ناعادلانه شکل گرفته براساس آن در سراشیبی سقوط قرار گرفته و جهان در مرحله گذر از یک پیچ تاریخی بزرگ ميباشد و زمینه برای تغییر و جایگزینی پارادایمی که بتواند به این کاستیها پاسخ دهد، بیشتر از هر زمان دیگری مهیا شده است.
دلایل انتخاب جوانان به عنوان مخاطب
تردیدی نیست که اذهان و فطرت حقیقتجو و رهایی از بحران هویت مولود نظام سلطه، در بین اقشار مختلف جوامع غربی، بیشتر از همه دغدغه قشر جوان آن جوامع ميباشد. جوانانی که برای رسیدن به واقعیتها و دسترسی به علم واقعی همت ميگمارند و روح تلاش و روحیه مقابله با ظلم و ستم و همچنین ایستادن در برابر زورگویی، از مولفههاي رفتاری آنان است و نسبت به سایر اقشار جامعه نیرو و انرژی بالاتری برای تحقیق و تفحص در شبهات و رهایی خود از تار و پودهای تصنعی ایجاد شده نظام لیبرال دموکراسی دارند. همچنین جوانی سن مطالبهگری است و ذات انسان نیز چندان آلوده نشده است که امکان تغییر نداشته باشد. از سوی دیگر جوانان هر کشور نیروهای صادقتری هستند و محافظهکاری کمتری دارند و به دنبال حق و حقیقت ميگردند و از ظرفیت بیشتری برای ایفای نقشی تاریخساز برخوردارند.
در این نامه دولتمردان و سیاستمداران غربی مخاطب قرار نمی گیرند چرا که شرط بقا، ماهیت وجودی و ادامه حکمرانی آنها از بطن مفروضات همان لیبرال دموکراسی برآمده است و لذا ماندگاری قالبهاي موجود و ساخته شده کنونی، بدیهیترین و اصلیترین خواسته این دولتمردان ميباشد که تنها بوسیله این چارچوبهاي ساختگی است که بستر دستیابی آنان به رئوس قدرت فراهم شده است.
مقام معظم رهبری با اشراف به این موضوعات و اینکه هرگونه تغییر و تحول در کشورها از سوی مردم صورت ميگیرد و موتور محرک مردم و آیندهسازان جوامع، نیز قشر جوان هستند، به نگارش نامه خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی پرداختهاند. جوانانی که در صورت رهایی از مرزها و فضاهای تصنعی ایجاد شده توسط گفتمان لیبرال دموکراسی و امپراتوری رسانهاي نظام سلطه، ميتوانند در بیدارسازی و آگاهیبخشی عمومی جامعه خود، نقش چشمگیری داشته باشند.
بکارگیری دیپلماسی عمومی و مولفههاي قدرت نرم
پایان جنگ سرد و گسترش فناوری اطلاعات، موجب شکلگیری مولفههای نوینی در عرصه روابط بینالمللی شد. یکی از این مولفهها، تغییر در مناسبات میان کشورها بهخصوص در حوزههای ارتباطی بود. بر این اساس، طی سالهای گذشته، شکل نوینی از قدرت به وجود آمده که تحت عنوان قدرت نرم شناخته میشود. در این بین یکی از ارکان اصلی قدرت نرم، دیپلماسی عمومی است که در سیاست خارجی کشورها از جایگاه و اهمیت والایی برخوردار است. کتاب فرهنگ اصطلاحات روابط بینالمللی که به وسیله وزارت امور خارجه آمریکا منتشر شده است دیپلماسی عمومی را برنامههای مورد حمایت دولت تعریف کرده است که با هدف اطلاعرسانی یا تاثیرگذاری بر افکار عمومی در کشورهای دیگر انجام و شامل انتشارات، تصاویر متحرک، مبادلات فرهنگی، رادیو وتلویزیون میشود. هدف اصلی دیپلماسی عمومی، استقرار و استمرار روابط طولانیمدت فرهنگ، ارزشها و سیاستهای یک نظام سیاسی با سایر جوامع است.
دیپلماسی عمومی از طریق افکارسازی ميکوشد تا قدرت رقابت کشوری را در صحنه بینالمللی افزایش دهد، زیرا این افکار عمومی است که جهان قدرت را ميسازد و آن را هدایت و رهبری ميکند. بنابراین تاثیرگذاری بر افکار عمومی ملتها به معنای قدرت بیشتر و نفوذ بیهزینهتر ميباشد.
امروزه رسانه به عنوان یکی از منابع مهم قدرت نرم به شمار ميآید و قدرتها درپی این هستندکه بهرهگیری خود را از رسانهها افزایش دهند. قدرت نرم بیشتر ناظر بر ابعاد فرهنگی، روانی و اطلاعاتی است. در این نوع قدرت، به جای تصرف و تسلط سرزمینها و یا دولتها، تصرف ذهنها و قلبها مدنظر قرار ميگیرد.
با بیان این نکات باید گفت که نظام سلطه برای دستیابی به نظم ناعادلانه مدنظر خود از رسانه به عنوان مهمترین ابزار قدرتآفرین در دنیای کنونی نهایت بهره را برده و با ایجاد هژمونی رسانهای، تلاش نموده به اشکال گوناگون و با نگاهی از از بالا به پایین، فرهنگ و ارزشهاي دیگر جوامع بالاخص ملتهایی که در پرتو گفتمان متعالی اسلام ساختارها، مولفهها و منافع آن را به چالش کشیدهاند را به ورطه نابودی و استحاله بکشاند. از اینرو ضمن بهرهگیری از رسانههاي سنتی، به شکل بیسابقهاي به ایجاد و استفاده از رسانههاي نوین و فضای مجازی برای رسیدن به این اهداف مبادرت نموده است.
با توجه به اینکه نظام سلطه درخصوص رسانههاي سنتی از توان بالایی برای سانسور مطالب مغایر با خواستهها و اهداف خود برخورداراست، مقام معظم رهبری با شناخت دقیق نسبت به قابلیتها و ظرفیتهای نسل جدید فناوریهای اطلاعات و ارتباطات و همچنین ابعاد نرمافزاری قدرت، در حرکتی هوشمندانه تهدید نظام سلطه را به فرصت تبدیل نمودند و با استفاده از ابزار خود آنها و از همان راهی که به نظر ميرسید نقطه قوت غرب برای هدایت افکار و اذهان ملل دیگر به سمت اهداف مطلوب خود باشد، وارد شده و همانند همیشه در بسط گفتمان فراگیر انقلاب اسلامی در این زمینه نیز پیشقدم شدند و با درایت و کمترین هزینه، زمینههاي اضمحلال انگارههاي ساختگی نظام سلطه که سالها برای تثبیت آن تلاش شده است، را بیش از پیش فراهم ساختند.
رهبر معظم انقلاب با ابتکار عمل و بهره گیری از قدرت و نفوذ فضای مجازی و شبکههاي اجتماعی و با متنی شیوا و ساده، یکبار دیگر به بسیاری از منتقدین داخلی و خارجی و همچنین دوستداران نظام و انقلاب نشان دادند که قدرت نظام سلطه برساختهاي پوشالی بیش نیست و انقلاب اسلامی ایران در سالهای پایانی دهه چهارم از عمر خود به آنچنان بالندگی رسیده است که ميتواند رشتههاي پوسیده نظم ناعادلانه جهانی را از طریق مولفههاي نرم افزاری قدرت خود به آسانی به چالش بکشد. همچنین این امر ميتواند به عنوان الگو و چراغ راهی برای بهرهگیری هدفمند و فعالانه تر سایر نهادها و سازمانهای متولی از این ظرفیت، در سایر زمینههایی که جمهوری اسلامی ایران بدان نیازمند است، مورد توجه قرار گیرد. به عنوان مثال برهم زدن فضای منفی علیه موضوع هستهاي و مقوله ایران هراسی در غرب، ميتواند مدنظر مسئولین قرار گیرد.
کاربست دیپلماسی عمومی و توجه به بعد نرمافزاری قدرت در قرن کنونی توسط عالیترین مقام جمهوری اسلامی ایران نشان از آن دارد که ارتباط بدون واسطه با ملتها ميتواند بسترهای مناسب برای آشنایی جوانان غربی با اصول گفتمان انقلاب اسلامی فراهم ساخته و آنان ر ابه این فهم برساند که لازمه آشنایی با یک تفکر و فرهنگ، بهرهگیری از منبع و مصدر اصلی آن است.
از این طریق است که ميتوان امید داشت حصارهایی که توسط رسانهها به دور جوامع و ملل غربی خلق شده است و برای تداوم حاکمیت و قدرت نظام سلطه بر جهان، حقیقت را بصورت مخدوش شده و نادرست به آنان ارائه ميدهند، از بین رفته و با تبیین و تشریح صحیح واقعیت ها، بحران درونی بیاعتمادی به این نظم ساختگی و دروغین در جوامع غربی را ایجاد نمود.
گام برداشتن در راستای ارتقاي جایگاه قدرت کشور به سطح جهانی
شکی نیست که تمامی کشورها مایل هستند که به جایگاه قدرت جهانی دست یابند لیکن قصد و اراده جهت رسیدن به این جایگاه نیازمند آن است که با رویکردی اقناعی به ترویج ارزشها و اهداف خود در اذهان و قلوب جوامع هدف اهتمام ورزند و سیاستی جهانشمول پیشه کنند که در شرایط پیچیده کنونی این امر تنها بوسیله برنامهریزی مناسب کوتاهمدت و بلندمدت در استفاده از ابزارهای قدرت نرم، محقق ميشود.
همانگونه که در سطور فوق ذکر شد امروزه قدرت نرم کشورها در کنار سایر ابعاد قدرت، ميتواند در تعیین جایگاه کشورها در نظم نوین پیشرو که هر روز بر پیشرفتهاي تکنولوژیک و ارتباطی آن افزوده ميشود، نقشی اساسی داشته باشد.
جمهوری اسلامی ایران که امروز علیرغم همه موانع و سنگاندازیهاي نظام سلطه و متحدین منطقهاي آن، به قدرت مسلط منطقه غرب آسیا تبدیل شده است در راستای بسط تمدن اسلامی و پیریزی نظم عادلانه و اخلاق محور مدنظر خود و دستیابی به جایگاه قدرت جهانی، ناگزیر است که به تولید محتوا متناسب با اهداف گفتمان انقلاب اسلامی و انتقال آن به جوامع هدف در سطح جهان اقدام نماید امری که مقام معظم رهبری گام اولیه آن را با زمانسنجی ظریف خود و با ارسال نامه به جوانان جوامع غرب بنا نهادند.
پیروزی انقلاب اسلامی نویدبخش یک نظام اجتماعی عدالت محور و خدامحور در جهان مدرن بود و جمهوری اسلامی ایران توانست طی ۳۶ سال گذشته با پایههاي ادعایی تمدن غرب و نظم ناعادلانه برآمده از آن مقابله کند. نظام سلطه با انگارهسازی و دگرسازی از اسلام و ایران فضایی را علیه ملت مسلمان ایران در جهان ایجاد کرده است تا از این طریق بتواند سیاستهاي استعماری خود را در منطقه استراتژیک غرب آسیا به پیش برد.
اما در مقابل جمهوری اسلامی ایران توانست با تلفیق موفق دین و سیاست، خود را به عنوان بازیگری تاثیرگذار در این منطقه مطرح کرده و قدرت تمدنساز خود را به رخ کشورهایی بکشد که با برخورداری از حمایتهاي گسترده غرب و آمریکا، حتی نتوانستهاند نسبت به ادامه حکومتهاي ارتجاعی خود اطمینان حاصل نمایند.
این در حالی است که ایران اسلامی با اتکا به توانمندیهاي داخلی خود و مقبولیت گفتمان سیاست خارجیاش نزد ملل دیگر توانسته خود را به عنوان قدرت برتر منطقه به نظام سلطه و متحدین منطقهاي آن تحمیل کند، قدرتی که بدون حضور و اراده آن هیچیک از مسائل و مشکلات منطقه منتج به نتیجه نمیشود.
در حالی که ملل جهان روز به روز از نظم ناعادلانه موجود به تنگ آمده و ادامه وضع موجود بیش از پیش هزینههایی را به نظام سلطه وارد ميکند، هندسه نوین قدرتی در جهان در حال شکلگیری است که نوید شکلگیری نظمی نوین را ميدهد و جمهوری اسلامی ایران نیز برای تبدیل شدن به قدرتی جهانی در نظم جدید نیازمند الزاماتی اساسی است که مهمترین آن جنبه نرمافزاری قدرت ميباشد.
فرجام سخن
حرکتی را که رهبر معظم انقلاب با شناخت و درک شرایط کنونی آغاز نموده اند از آن جهت حائز اهمیت است که از طریق شکستن فضای روانی و مصنوعی حاکم در غرب، زمین بازی را به نفع ما تغییر ميدهد و در افق آن، نگاه به ایفای نقش به عنوان قدرتی جهانی نهفته است. لذا ضروری است که مسئولین و سایر نهادها و سازمانهاي دستاندرکار با برنامهریزی و نیاز سنجی مناسب این راه را ادامه داده تا بتوان در آیندهاي نزدیک به این مهم دست یافت. (برهان)