«اعتیاد» به خاطر رنجی که به فرد، خانواده و جامعه تحمیل ميکند، همواره به عنوان یک موضوع «ملودرام»، مدنظر هنرمندان و نویسندگان بوده و هر کدام بنا به ذوق و سلیقه خود به روایت این بلیه خانمانسوز پرداختهاند.
هنر هفتم در قالب ساخت آثار سینمایی، تلویزیون در قالب تولید سریالها و مجلات و روزنامه در قالب داستان، پاورقی و داستانک همواره رسانهاي برای بیان معضل اعتیاد و داستانهای تلخ بودهاند. اما ظاهرا، قصه پرغصه و تلخ اعتیاد رسانه دیگری پبدا کرده، رسانهاي که در جیب مردم است و دست به دست ميشود.
«پدر معتادم به خاطر همین پولی که دست توست یک شب مرا به دست صاحبخانهمان سپرد، خدایا چقدر ميگیری روز قیامت قبل از اینکه تو ازم بپرسی، من از تو بپرسم، چرا؟»
عبارات بالا را دختری ۱۷ ساله به نام «لیلا» از... روی اسکناسی ۵۰ هزار ریالی نوشته بود که بطور اتفاقی به دستم رسید. وقتی آن را دیدم بیاختیار یاد زنان و دختران معصومی افتادم که بارها داستان زندگی آنها را در رسانهها خوانده بودم؛ آنهایی که تاوان اشتباهات و پاسخ به هوای نفس دیگران را ميدهند.
زنانی که برای هزینه موادمخدر همسران خود، وادار به تنفروشی و هزاران کار دیگر ميشوند و دخترانی که مثل لیلا برای اینکه پدرشان یک شب بیشتر نئشه باشد، برای دسترسی به مقداری مواد که امروز ارزانتر از هر چیز دیگر و بسیار آسان در هر نقطه شهر یافت ميشود به مردانی فروخته ميشود تا بساط یک شب عیش و تفریح آنها را فراهم سازد.
گفته ميشود، وقتی فرد معتاد شدیدا در معرض نیاز به ماده مخدر قرار ميگیرد برای برآوردن نیاز خود از هیچ عملی فروگذار نمیکند تا جایی که حاضر ميشود، به همین منظور وارد معامله شده و فرزند یا به عبارتی عزیزترین موجود زندگی خود را قربانی اعتیاد کند.
الفبای زندگی برای فرد معتاد معنا ندارد
نویسنده و پژوهشگر مسایل اجتماعی در اینباره به ایرنا ميگوید: متاسفانه برخی معضلات اجتماعی از جمله اعتیاد به اندازهاي ریشهدار است که وقتی به یک نقطه از آن ميپردازیم، متوجه ميشویم همین نقطه به نقاط دیگر آسیب ميرساند.
افشین طباطبایی ميافزاید: بارها شاهد بودهایم، فرد معتاد دستگیر شده اما چندی بعد همسر و فرزندان وی نیز به دلیل مصرف مواد بازداشت شدهاند یا در برخی موارد والدین به دلیل سوءمصرف در زندان هستند و فرزندان نوجوان آنها در نبود پدر و مادر خود دست به کار خلاف زدهاند. وی با بیان اینکه در اینگونه موارد معضلات به صورت زنجیره از پی هم ميآیند، ادامه ميدهد: فردی که در دام اعتیاد ميافتد، دیگر الفبای زندگی برای او معنا و مفهومی ندارد و تا جایی پیش ميرود که دختر خود را برای یک شب به دیگران واگذار ميکند. به گفته این نویسنده مسایل اجتماعی، این افراد از سادهترین راه برای کسب درآمد و تامین هزینههاي مواد خود که همان بهرهبرداری جنسی از دختر و همسران آنهاست، استفاده ميکنند؛ کاری که در همه دنیا شاهد آن هستیم و برای کسب منافع دختران و زنان قاچاق ميشوند.
دختران و زنان قربانی، تهدیدی برای جامعه
طباطبایی با اشاره به آسیبهاي روحی و روانی دختران و زنانی که به همین منظور خرید و فروش ميشوند، ميافزاید: دختری که به حمایتهاي اجتماعی، امنیتی و عاطفی پدر خود نیاز دارد، وقتی توسط نزدیکترین فرد در خانواده مورد سوءاستفاده قرار ميگیرد، به شدت از نظر شخصیتی آسیب ميبیند، زیرا دژبان و دربان خانواده را خائن یافته است.
وی اضافه ميکند: دختران و زنانی که قربانی پدران و همسران معتاد ميشوند، دیگر مامن و پناهگاهی برای خود ندارند و خود را انسانی شکست خورده و تکه شده ميدانند که این خود نوعی تهدید برای جامعه است.
پژوهشگر مسایل اجتماعی این دختران را غنچههایی ميداند که به دست پدران خود پرپر ميشوند و در آینده دیگر حاضر نیستند به افراد جامعه اعتماد کنند. وی ادامه ميدهد: در بیشتر مواقع زنان و دختران قربانی، بواسطه این سوءاستفاده تصمیم به انتقام از مردان و زنان بیگناه جامعه ميگیرند زیرا این فرد زخم خورده به دنبال التیام این زخم است.
تخریب عمق روح قربانی سوءاستفاده جنسی
طباطبایی ميگوید: آمارها در تمام دنیا نشان ميدهد افرادی که در دوران کودکی یا نوجوانی مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفتهاند به دلیل از بین رفتن قبح مساله در بزرگسالی این کار را به صورت یک حرفه نامشروع انجام ميدهند و کمتر افرادی خود را از این مهلکه نجات دادهاند.
وی با بیان اینکه خاطرات این افراد از سوءاستفادهها به راحتی ترمیم نخواهد شد، ادامه ميدهد: این آسیبها عمق و روح یک دختر نوجوان را تخریب کرده و ساختار و توانمندیهاي ذهنی او را از بین ميبرد، هر چند ابتلا به انواع بیماریهاي روانی نظیر چند شخصیتی، پرخاشگری و خشونت در میان این افراد به چشم ميخورد.
نگهداری قربانیان در مراکز امن
این پژوهشگر مسایل اجتماعی با بیان اینکه شاهدیم قربانیان پس از نگهداری کوتاهمدت در بهزیستی دوباره به خانواده بازگردانده ميشوند، ميگوید: چگونه ميشود دوباره دختران و زنان را به قفسی که در گذشته در آن اسیر بودهاند، تحویل داد. وی با اشاره به سوءاستفاده جنسی بسیاری از دختران فراری که توسط محارم خود ميافزاید: نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا در اینباره آمار رسمی وجود ندارد زیرا بیشتر این مسایل به دلیل حفظ آبرو و وجهه اجتماعی سر به مهر ميماند هر چند انگشت اتهام بیشتر به سمت قربانیان گرفته ميشود.
طباطبایی با بیان اینکه جامعه به ندرت ميپذیرد این زنان و دختران قربانی هوسرانی و مطامع شخصی شدهاند، ميگوید: در صورتی که چارهاي برای این معضل اندیشیده نشود از این افراد به عنوان طعمه در جامعه استفاده ميشود و این مساله منجر به افزایش آمار دختران و زنان خیابانی ميشود. به گفته وی، وقتی قربانیان به افراد همدرد خود در جامعه بر ميخورند، از یکدیگر حمایت روانی کرده و اینگونه مشکل صدچندان ميشود.
قربانیان نیاز به حمایت دارند
طباطبایی ميگوید: سازمان بهزیستی علاوه بر ایجاد مراکز و کانونهایی برای نگهداری، حمایت و آموزش قربانیان ميتواند افراد خیر و نیکوکاری را که برای نگهداری این افراد اعلام آمادگی ميکنند، شناسایی کند، کاری که در کشورهای دنیا انجام ميشود. وی با بیان اینکه این افراد دختران و پسران آسیب دیده را برای مراقبت و تربیت تحویل ميگیرند، ميگوید: این کار دشواری است اما داوطلب برای این کار خداپسندانه در جامعه کم نیست.
طباطبایی ميافزاید: دولت ميتواند زمینه تحصیل و اشتغال برای این افراد را بیش از پیش فراهم سازد و خانوادههایی را که آماده کمک و سرمایهگذاری معنوی در این مسیر هستند، شناسایی و معرفی کند. وی تاکید کرد قربانیان افراد رنج دیده نیازمند حمایت هستند.
و سخن آخر، کمتر جوامعی یافت ميشود که با معضلات اجتماعی نظیر اعتیاد و اتفاق تلخی که در مقدمه این سطور بدان اشاره شد، دست به گریبان نباشد و به عبارتی دیگر جوامع بشری در هیچ زمانی از این معضل جدا نبوده است. اما آنچه که دامان جامعه را از رسوبات پلید این آسیب پاک ميسازد، روش برخوردی است که برای مهار، کنترل و رفع آن اتخاذ ميشود.
رویکرد اصلاحگرایانه و پرهیز از تجویز نسخههاي انتظامی و سلبی، رمز عبور از بحران خانمانسوز اعتیاد است و بهرهمندی از نظر نخبگان و افراد معتمد و دلسوز ميتواند گرههاي کور این بلیه را بگشاید. بدون شک در مواجه با چنین معضلی، اجرای اسلوب «رفع کردن» به جای روش «جمع کردن» ميتواند، کمک شایانی برای جامعهاي باشد که پاکزیستی و آرامش را برای مردمان خود طلب ميکند.