رئيس كميته امداد در هفته گذشته آماري را منتشر كرد كه نشان از واقعيتي هولناك داشت. فتاح گفت كه يك ميليون و سيصد هزار زن سرپرست خانوار تحت پوشش امداد هستند كه در مقايسه با تعداد خانوادههاي تحت پوشش اين كميته ميتوان نتيجه گرفت كه۶۰ درصد خانوارها سرپرستشان زن هستند و اين يعني زنانه شدن فقر!!! در اينكه فقر مادر گرفتاريهاي آسيبهاي اجتماعي است كسي شك ندارد اما اينكه فقر زنانه شد قطعا اين آسيبها را چند برابر خواهد كرد.
آسيبهاي فقر
فقر با بسیاری مسائل و آسیبهای اجتماعی از جمله ضعف تندرستی، افزایش مرگ و میر، بیماری روانی، شکست تحصیلی، جرم و مصرف دارو ارتباط دارد.
فقر بطور ذاتی یک مشکل و آسیب است اما لزوما به این معنا نیست تمام افرادی که زیر خط فقر زندگی میکنند، افرادی نابسامان و مشکل ساز برای اجتماع هستند.هرگاه بین انتظارات و مسائلي که در واقع وجود دارد فاصله ایجاد شود، افراد یک نوع عدم تعادل يا پرخاشگری و عصبانیت از خود بروز میدهند.
آسیب اجتماعی زمانی ایجاد میشود که از هنجارهای مقبول اجتماعی تخلفی صورت گیرد و همین عدم پایبندی به هنجارهای اجتماعی موجب پیدایش آسیب اجتماعی میشود. عدم بضاعت مالی مکفی خانوادهها، ناتوانی در پاسخگویی به نیازهای طبیعی و ضروری مانند فراهم ساختن امکان ادامه تحصیل حتی در مقطع متوسطه، تأمین پوشاک مناسب، متنوع، متناسب با سلیقه و روحیه آنان، زمینه بروز دل زدگی، سرخوردگی، ناراحتی های روحی، دل مشغولی، افسردگی و انزوا طلبی در فرزندان را فراهم می کند و این امر موجب می شود تا این افراد برای حل مشکل خود از بند گرفتاریها، دست به ارتکاب اعمال ناشایست بزنند.
انعکاس شرایط زندگی تجملاتی از طریق وسایل ارتباط جمعی نقش مؤثری در ازدیاد آسیبهای اجتماعی دارد. در گذشته کودکان در حیاط با بچههای دیگر بازی میکردند و از این طریق قدرت تحمل، صبر و توانایی حل مساله آنان افزایش مییافت اما در حال حاضر آنان در آپارتمانها محصور هستند و تنها به بازیهای رایانهای میپردازند و همین امر موجب کاهش آستانه تحمل فرزندان میشود. اما حالا كه فقر زنانه شده چه آسيبهايي بر جا مي گذارد؟!
زنان و آسيبهاي مضاعف در برخورد با آسيبهاي اجتماعي
دكتر محمد علي الستي جامعه شناس و استاد دانشگاه در باره آسيبهايي كه زنانه شدن فقر به جامعه تحميل مي كند به سياست روز مي گويد: در ميان همه مظالمي كه در جوامع و اجتماعات مختلف نسبت به افراد و اعضاي آن گروه ها صورت مي پذيرد آنچه به زنان مربوط مي شود تاثير مضاعف پيدا مي كند به عنوان مثال در جامعه اي كه به سياهپوستان ظلم و تعدي مي شود و همچنين حقوق زنان به رسميت شناخته نمي شود زن سياه در حقيقت ظلم مضاعفي را تجربه مي كند.
وي ادامه داد: بدين ترتيب مسايل و مشكلات زنان در جوامع مختلف وضعيتي حادتر از دشواري هاي مردان دارد. وضعيت زنان فقير هم در كشور ما نيز از اين قاعده مستثني نيست. به گونه اي كه افزايش نسبت زنان فقير را به مردان فقير مي توان نشانه تشديد بسياري از آسيبهاي اجتماعي قلمداد كرد.
آسيبهاي اجتماعي زنان نشانه تغيير جامعه است
اما در همين موضوع سعید معیدفر-جامعهشناس، استاد دانشگاه و عضو انجمن جامعهشناسی ایران نيز اظهار نظر جالبي دارد، وي معتقد است كه بالا رفتن آسیبهای اجتماعی در میان زنان امری طبیعی و حاصل جامعهای در حال تغییر و در گذار است كه اين موضوع از حضور بیشتر زنان در جامعه نشات میگیرد.
این جامعهشناس با انتقاد از بهکار بردن اصطلاح زنانهشدن آسیبهای اجتماعی گفت: از نظر من بهکار بردن اصطلاح زنانهشدن آسیبهای اجتماعی چندان درست نیست؛ چرا که نمیتوان گفت آسیبها زنانه شدهاند. زنانهشدن آسیبها این را به ذهن متبادر میکند که اگر قبلا مردها دچار آسیب بودهاند، حال زنان درگیر آن هستند. در مورد برخی آسیبها مانند فحشا میتوان از زنانهشدن سخن گفت؛ کما اینکه پیش از این نیز وجود داشتهاند، اما درمورد آسیبهای دیگری مانند فقر، اعتیاد و... نمیتوان از زنانهشدن حرف زد. درست آن است که ما بگوییم میزان آسیبدیدگان زن نسبت به گذشته افزایش یافته است.
وی با طبیعیخواندن شدت بیشتر آسیبها در زنان نسبت به گذشته تصریح کرد: به طور کلی باید گفت افزایش آسیبدیدگان زن یک امر عادی و طبیعی است، چرا که به میزانی که حضور زنان در جامعه افزایش پیدا کند، قرارگیری آنها در معرض آسیبها نیز افزایش خواهد داشت.
معیدفر با تشریح چگونگی آسیبپذیری زنان در گذشته و مقایسه آن با حال اظهار کرد: سابقا زنان بیشتر در خانه و مشغول کارهای خانهداری، فرزندپروری و... بودند، که مسلما در آن شرایط آسیبها در آنها هم کمتر بوده و هم کمتر دیده میشده است. در گذشته در فضای خانه زنان مورد ظلم قرار میگرفتند، اما هم خود آنها آن را پنهان میکردند و هم به دلیل دیدهنشدن کسی متوجه آن نمیشد. امروز اما جامعه تغییر کرده و حتی آن بخش از زنان که خانهدار هستند نیز، اگر مورد ظلم واقع شوند آن را پنهان نکرده و نسبت به آن واکنش نشان میدهند و حتی در مواردی خود آنها نیز رفتارهایی خشونتآمیز خواهند داشت. این نشاندهنده تغییر تلقی زنان از خود است؛ امروز آسیبهای پیشین نیز دیده و توسط زنان گزارش میشود.
این استاد دانشگاه همچنین گفت: دلیل اینکه امروز زنان بیشتری در معرض آسیبهای اجتماعی قرار گرفتهاند، این است که آنها بیش از پیش وارد جامعه شدهاند. پیش از این، به دلیل حضور کمتر زنان در جامعه، آنها کمتر در معرض آسیبهای اجتماعی مانند خشونت قرار میگرفتند.
دلايل فقر زنان
عضو انجمن جامعهشناسی ایران با برشمردن دلایلی که منجر به فقیرترشدن زنان در سالهای اخیر شدهاند در ادامه اظهار کرد: فقیرشدن زنان عوامل اجتماعی مختلفی دارد. به دلیل عواملی همچون عدم ازدواج زنان، آسیبدیدن مرد خانواده و سایر عوامل، خانوارهایی شکل گرفتهاند که زنان سرپرست آنها هستند و این خود یکی از دلایل فقر آنها شده است. همچنین زنان ممکن است نسبت به مردان مهارتهای کاری کمتری داشته باشند و همین نیز سبب شده باشد تا درآمد کمتری کسب کنند و دربرابر مردان فقیرتر باشند.اما به طور کلی دلیل آسیبپذیرتر بودن و افزایش زنان در آسیبهای اجتماعی بیش از همه به حضور بیشتر آنها در جامعه بازمیگردد و از یک روال طبیعی تبعیت میکند.
این جامعهشناس بر لزوم بهکارگیری تبعیض مثبت برای زنان تاکید کرده و در اینباره توضیح داد: در حل مشکلات زنان و کاهش آسیبپذیر آنها باید یک نوع تبعیض مثبت برای آنها قائل شد. چرا که از آنجایی که زنان به هر دلیلی در شرایطی قرار گرفتهاند که نتیجه تبعیضهای منفی اعمالشده بر آنان بوده است، امروز برای حل مسائل آنان باید تبعیض مثبت را برای آنان بهکار برد. بنابراین کاهش تاثیر آسیبها بر زنان نیازمند انجام اقداماتی ویژه است و برنامهریزیها برای این امر باید با تبعیض مثبت و متفاوت از نوع برخورد کلی با آسیبهای اجتماعی همراه باشد.
دکتر سعید معیدفر در انتها گفت: برای مثال از نظر من داشتن روزی به نامِ "پدر" یا "مرد" در تاریخ سالانه ما چندان مهم نیست، اما "روز زن" یا "مادر" بسیار اهمیت دارد. احساس نیاز به انجام اقدامات ویژه برای مردان چندان احساس نمیشود، اما همین اقدامات برای زنان، سالمندان و کودکان لازم است؛ چرا که بهخاطر تضییع حقوق آنها در گذشته، حال باید از آنها حمایت شود تا در وضعیت بهتری قرار گیرند.
مائده شيرپور