پدیده حاشيهنشينی یکی از معضلات جدی و قابل توجه است که در بسیاری از کشورهای جهان، بخشی از دغدغههاي مدیران و مسئولان ذیربط شهری و امنیتی را به خود معطوف کرده است.
حاشيهنشينها و آنهایی که در حاشیه کلانشهرها زندگی ميکنند به دلایل متعدد همچون بیکاری، عدم مهارت شغلی مناسب، وضعیت نامطلوب اقتصادی و مواجه شدن با عوامل و حوادث طبیعی همچون سیل، خشکسالی، سرمازدگی، آفات دامی، زلزله و...با مشکلاتی عدیده مواجه و ناگزیر به ترک محل سکونت خود و استقرار در حاشیه شهرها ميشوند.
فرهنگ حاشيهنشينی، بازتاب شیوه زندگی طبقات پایین دست جامعه است که عموما تحت عنوان فرهنگ فقر شناخته ميشوند که به تدریج در کانونهاي به هم پیوسته و یا منفک از یکدیگر در قسمتهايي از حواشی شهرها یا کلانشهرها سکونت ميکنند.
بطور معمول بسیاری از کشورها، اعم از توسعهیافته و در حال توسعه با چنین پدیدهاي مواجه شدهاند و ضربآهنگ این معضل پس از جنگ جهانی دوم به نحو بارزی تند شد.
کشورهایی همچون هند، مکزیک و یا مناطقی جنگ زده همچون سوریه، عراق، سومالی و... از نمونه مصادیقی به شمار ميروند که با این بحران دست و پنجه نرم ميکنند.
در کشور ایران نیز حاشيهنشينی یکی از مشکلاتی است که انرژی و دغدغه بسیاری از مسئولان ومدیران ذیربط را به خود معطوف کرده است.
شیوه و نوع زندگی در جوامع به بخشها و شاخههاي متعددی همچون شهری، روستایی و ایلیاتی تقسیم بندی ميشود که در کنار آن ميتوان حاشيهنشينی را بدان افزود که هر کدام از این موارد ساختارها و ویژگیهاي خاص به خود را در بر ميگیرد.
یکی از اصلیترین علل ظهور و بروز پدیده حاشيهنشينی جذابیتها و ظرفیتهاي زندگی شهری است و گروههايي که در رنج دشواریهاي معیشتی و اقتصادی به سر ميبرند با این انگیزه که شاید بهبودی در اوضاع زندگیشان حاصل شود بسوی چنین منطقی رهسپار ميشوند.
قیمت ارزان زمین و مسکن و فقدان توانمندی مالی از عوامل انگیزه سازی است که گروههاي اینچنینی را روانه حاشیه شهرها ميکند.
حاشیهها و حاشيهنشينی را بطور عمده ميتوان در دوگروه واحدهای مسکونی متراکم و سکونتگاههاي بيضابطه و بيهویت تقسیمبندی کرد.
عدم پویایی مدیریت شهری و فقدان برنامهریزیهای مدون و اصولی در نوارهای حاشیهاي شهر، از دلایلی است که باعث رشد و توسعه ناقص و معیوب زیرساختها در چنین مناطقی ميشود و با یک نگاه اجمالی سیمای نازیبا و مخدوش شهری، بافتهاي غیر اصولی، ضعیف و ناایمن، کوچههاي باریک، بلند مرتبه سازیهاي نامتعادل، معماریهاي ناموزون، فقر فضای سبز شهری و قولنامهاي بودن املاک و واحدهای مسکونی از خصوصیات مناطق حاشيهنشين به شمار ميرود.
چالشهای حاشیه بودن
گاهی عدم ساماندهی و رسیدگی به چنین نواحی و مناطق سکونتی باعث ميشود که پس از مدتی، کثرت جمعیت حاشيهنشين با میزان جمعیت ساکن در متن شهری برابری کنند و در چنین وضعیتی انبوهی از نارساییها، مشکلات، آسیبهای اجتماعی و... پدیدار ميشود که به مثابه تهدیدی بالقوه نه تنها نقاط حاشيهنشين، بلکه شهرهای اطراف را نیز به چالش ميکشد.
به تعبیری ميتوان گفت نواحی حاشيهنشين جزو مناطق مستعد ارتکاب جرایم و بزههاي اجتماعی به شمار ميروند. اعتیاد، سرقت و تعارضات خرده فرهنگها از نمونه مواردی است که در اکثر قریب به اتفاق مناطق حاشيهنشين مشاهده ميشود و به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی برخی از این مناطق به بارانداز هنجار شکنیها مبدل ميشود.
با ورق زدن صفحات نشریات و یا کلیک کردن بر روی عنوان اخبار حوزه حوادث در خبرگزاریها ميتوان دریافت که ریشه بخشی از اقدامات و افعال مجرمانه بزه کاران در این مناطق گره خورده است.
راه چاره
برای مقابله، کنترل و مهار این پدیده باید بیش از آنکه به معلولها پرداخته شود، باید بر علل و عوامل موثر در وقوع و شکل گیری چنین معضلاتی توجه کرد.
اگر چه رفع این نارسایی بسیار دشوار است اما امری غیر ممکن به نظر نميرسد و با مطالعه وتمرکز بر روشها و الگوهايي که کشورهای توسعه یافته با تکیه بر آن به این مشکل فائق آمدهاند ميتوان بخش بزرگی از معضلات اینچنینی را رفع و دفع کرد.
همانطور که عنوان شد عامل اصلی پدیده حاشيهنشينی معطوف به عوامل اقتصادی است، سیاوش شهریور، مدیر کل اجتماعی و فرهنگی استانداری تهران در این ارتباط اظهار کرد: در شرایطی که بخش بسیاری از امکانات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و رفاهی در کلانشهرها متمرکز شده است، بطور طبیعی گرایش و تمایل برای دستیافتن به این زیرساختها، جوانان جویای کار را به سمت شهرهای بزرگ سوق ميدهد.
وی افزود: نائل شدن به فرصتهاي شغلی هر چه بیشتر یکی از دلایل موثر در شکل گیری حاشيهنشينی و مهاجرتهايي از این دست به شمار ميرود.
شهریور گفت: مهاجرت همواره در طول تاریخ با زندگی بخش عظیمی از انسانها عجین شده است و فی النفسه نميتوان آن را امری غیر عادی و نامطلوب توصیف کرد.
مدیر کل اجتماعی استانداری تهران عنوان کرد: رشد بيرویه مهاجرت و عدم تامین زیرساختها بصورت مناسب، موضوعی چالش برانگیز است که باید برای رفع آن تمامی دستگاهها و نهادهای شهری، اجتماعی، خدماتی، آموزشی و...با همیاری و همسویی مضاعف ورود کنند.
به واقع ميتوان گفت توزیع متوازن امکانات، یکی از اصلی ترین راهکارهای مقابله با چنین پدیده مخربی است و هر آنچه فاصله و شکاف طبقاتی و امکاناتی افزایش یابد به همان میزان نیز روند پدیداری حاشيهنشينی شتاب و سرعت ميگیرد.
تا زمانی که روستاها در مقایسه با زیرساختهاي شهری در حوزه امکانات رفاهی، اقتصادی و اجتماعی با نقصان ونارسایی روبرو هستند، انتظار رفع حاشيهنشينی عبث و بیهوده خواهد بود.
از بین بردن اختلاف سطح امکانات میان روستا با شهرها، بدین معنا نیست که روستاها به شهر مبدل شوند و یا تمامی زیرساختهاي شهری در مناطق روستایی نیز تعبیه شوند، بلکه باید امکاناتی که در زمینههاي یاد شده باعث شکاف و افزایش انگیزه مهاجرتی شده را به عنوان اولویتهايي قرار داد که بصورت معقول و متعادل در نواحی اینچنینی توزیع شود.
در چنین شرایطی است که میزان مانایی(ماندگاری) جمعیت در مناطق روستایی افزایش ميیابد و دیگر شاهد سونامی مهاجرت از روستاها به مناطق شهری نخواهیم بود.
ایجاد فضاهای تفریحی و سیاحتی سالم، ارتقاي سطح امکانات درمانی و بهداشتی، زیباسازی ظواهر ساختمانها و اماکن موجود، دسترسی آسان به مراکز و نهادهایی همچون نیروی انتظامی، دستگاههاي خدماترسان شهری و...شناسایی اراذل و اوباش سابقهدار و تشکیل شناسنامه امنیتی برای این گروه با هدف رصد کامل آنها، افزایش امکانات سخت افزاری، نرم افزاری و پرسنل و نیروهای فعال انتظامی، احیاي بافتهاي فرسوده و ارائه تسهیلات اشتغالزایی، توسعه حمل ونقل عمومی و ... از راهکارهای موثری است که ميتواند مخاطرات مناطق حاشيهنشينی و رشد قارچ گونه آنها را مهار کند.
البته تامین چنین الزاماتی بر روی کاغذ ساده به نظر ميرسد اما تحقق آنها در مقام عمل مستلزم برنامه ریزیهاي هوشمندانه، اعتبارات کافی و سیاستگذاریهاي اصولی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت در سطوح خرد و کلان کشوری است و با حصول چنین مواردی ميتوان تهدیدات را به فرصتهايي بالقوه و سازنده تبدیل و روند رشد، توسعه و شکوفایی را با حداقل هزینهها و مخاطرات پیمود.