اواخر تیرماه سالجاری بود که رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور در جلسه شورای اداری آذربایجان شرقی اعلام کرد: «رئیسجمهور وقتی قول انجام پروژهای را میدهند به شکل جدی درپی انجام آنها خواهد بود و تنها به فکر کلنگزنی نبوده بلکه آنچه برای دولت مهم است تکمیل این پروژهها است.»
این گفته نوبخت در حالی مطرح شد که تعداد قابل توجهی از پروژهها و طرحهایی که توسط دولت یازدهم کلنگزنی و یا افتتاح شده با حاشیههایی پررنگتر از متن روبهرو بوده و هستند.
نگاهی گذرا به پروژههای افتتاح شده و یا کلنگ خورده در سفرهای استانی سوالات گستردهای را در ذهن میپروراند که اگر متولیان پاسخی قابل قبول برای تعدادی و نه همه آنها داشته باشند حجم وسیعی از ابهامات موجود در مورد عملکرد دولت برطرف میشود و میتواند چراغ راهی باشد برای سایر سوالاتی که در زمینه مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور وجود دارد که هنوز جوابی ندارند و متولیان هم پاسخ آنها را به اجرایی شدن برجام موکول کردهاند.
دوباره؛ یکبار فایده نداره
در میان تمام طرحهایی که در طول ۳ سال گذشته توسط شخص رئیسجمهور و یا اعضای هیات دولت یازدهم کلنگزنی شده، پروژههایی وجود دارد که بیش از یکبار تیزی کلنگ را حس کردهاند اما با گذشت این سالها نه تنها پیشرفتی نداشتهاند که برخی را به این باور رساندهاند که این پروژهها زمانی رنگ عملیات اجرایی را خواهند دید که برای بار سوم کلنگزنی شوند و شاید در آن زمان بازی از سرگرفته شود.
اسفندماه سال ۹۳ بود که رئیسجمهور در جریان چهاردهمین سفر استانی هیئت دولت به قم، به افتتاح و کلنگزنی مجدد پروژه قطار سریعالسیر تهران - قم - اصفهان (که از سال ۸۶ در دولت سابق آغاز شده است) پرداخت.
رئیسجمهوری از طریق ویدئو کنفرانس دستور آغاز عملیات احداث نخستین قطار سریعالسیر کشور را صادر کرد و گفت: «آغاز عملیات اجرایی راهآهن دو خطه سریعالسیر را صادر میکنم،
علی برکتالله.» این پروژه در حالی با دستور رئیسجمهور افتتاح شد که براساس اخبار مستند در رسانهها ۷ سال قبل نیز توسط رئیسجمهور دولت قبل افتتاح شده بود.
رئیسجمهور در حالی تن به افتتاح این پروژه داد که به گفته دستاندرکاران با رشد ۶۸ درصدی روبهرو بود و پس از کلنگزنی منجر به آن شد که منتقدان این نکته را مطرح کنند که دولت یازدهم پروژههای عمرانی را به نام خود ثبت میکند.
متولیان دولت یازدهم در کارنامه ۳ ساله خود؛ اقدامات قابل توجه دیگری از این دست کلنگزنیها نیز داشتند که اگر بنا باشد تکتک آنها مورد ارزیابی قرار گیرد از حوصله این گزارش خارج است.
پروژههای کوچک
اما از موضوع کلنگزنیهای چندباره که بگذریم شاید دستاویز قرار دادن پروژههای کماهمیت و کوچک هم نکته قابل توجهی باشد که تعداد قابل توجهی از آن در طول سه سال اخیر توسط اعضای هیات دولت مورد افتتاح و بهرهبرداری قرار گرفته که به زعم کارشناسان نه تنها کارنامه کاری این دولت را پربارتر نکرده که به منزله نکته منفی مطرح شده و میشود.
در خردادماه سالجاری بود که همزمان با سفر استانی رئیسجمهور به استان آذربایجان غربی، یکی از کوچکترین طرحهای تولید پتروشیمی ایران با ظرفیت حدود ۵۰ هزار تن در سال توسط رئیسجمهور افتتاح شده است.
طرح تولید اسیدسولفوریک پتروشیمی ارومیه تنها با ۵۰ هزار تن ظرفیت تولید سالانه و سرمایهگذاری ۴۰ میلیارد تومانی در حالی توسط رئیسجمهور افتتاح شد که وزیر نفت دولت هم حضور داشت و این مهم با حضور معاون وزیر نفت در امور پتروشیمی و برخی از مدیران صنعت پتروشیمی این پروژه به صورت ویدئو کنفرانس افتتاح شد و نکته جالبتر آن، این بود که تمامی مراحل طراحی، ساخت و تکمیل این طرح کوچک در دولت دهم انجام و با پیشرفت بالا برای بهرهبرداری تحویل دولت یازدهم شده است و به گفته دستاندرکاران آن این طرح کوچک از یکسال قبل از این جریان افتتاح در مدار بهرهبرداری قرار داشت و برنامهریزی شده بود که این واحد کوچک پتروشیمی با سفر استانی رئیسجمهور افتتاح شود.
افتتاح پروژههای کماهمیت و کوچک اتفاقی نبود که تنها در سفر استانی هیات دولت در آذربایجان غربی شاهد باشیم بلکه این روند در سفر معاون اول رئیسجمهور به استان کردستان نیز تکرار شد و حتی منجر به آن شد که برخی نمایندگان استان نیز لب به انتقاد و گلایه باز کنند.
در سفر خردادماه سال ۹۴ جهانگیری به استان کردستان و افتتاح واحدهای کوچک صنعتی نان و گاوداری از جمله مواردی بود که نمایندگان مجلس به آن گله داشتند و اعلام کردند: ایکاش مسئولان دولتی برای افتتاح پروژههای مهمتر و بیشتری به کردستان سفر میکردند و افتتاح این پروژههای کوچک نیازی به حضور معاون اول رئیسجمهور و مسئولان کشوری نداشت و به سخن دیگر این پروژهها در شان این مقامات نبود که دست به افتتاح آن بزنند.
از پروژههای دوبار کلنگزنی شده و کماهمیتی که در طول این سه سال در دولت یازدهم افتتاح شده که بگذریم؛ افتتاح پروژههای بزرگی که در دولت دهم هم افتتاح شده بود؛ حدیث مفصلی دارد که اگر در بوته نقد قرار بگیرد؛ بخش عمدهای از کارنامه دولت را دستخوش اما و اگر و ابهام قرار میدهد.
روبانهای پاره شده
یازدهم آذرماه سال ۹۳ بود که رئیسجمهور به همراه هیاتی رهسپار اینچهبرون شد تا پروژه بزرگ فراملی را با حضور سران دو کشور ترکمنستان و قزاقزستان افتتاح کند.
مراسم افتتاح این پروژه به حدی بزرگ و قابل توجه بود که تا مدتها مورد نظر رسانههای داخلی و خارجی قرار گرفت به این ترتیب که در این مراسم رئیسجمهوری در ایستگاه آکیایلا مورد استقبال رسمی قربانقلی بردیمحمداف رئیسجمهوری ترکمنستان قرار گرفت و پس از این استقبال روسای جمهوری ایران، ترکمنستان و قزاقستان راهی محل اصلی برگزاری مراسم افتتاحیه این خطآهن ترانزیتی شدند و در نهایت دست در دست یکدیگر روبان قرمز این پروژه بزرگ را پاره کردند.
پروژه خطآهن اینچهبرون در حالی توسط روحانی و همتایان قزاقی و ترکمنستانی وی افتتاح شد که این پروژه در سال ۹۲ با حضور رئیسجمهور و وزیر مسکن و شهرسازی وقت و رئیس قرارگاه خاتمالانبیا افتتاح و مورد بهرهبرداری قرار گرفته و به عنوان یکی از دستاوردهای مهم دولت دهم ثبت شده بود.
افتتاح فاز ۱۵ و ۱۶ پارسجنوبی نیز از دیگر پروژههایی بود که هم به دست احمدینژاد افتتاح شده بود و هم روحانی افتتاح آن را در کارنامه کاری خود ثبت کرد. فاز ۱۵ و ۱۶ پارسجنوبی از جمله پروژههایی بود که در اواخر آذرماه سال ۹۴ توسط رئیسجمهور به بهرهبرداری رسید و البته پالایشگاه گازی آن نیز یکبار هم توسط احمدینژاد رئیس دولت نهم و دهم افتتاح شده بود.
برگههای تقویم خبری این نکته را یادآور میشوند که این پروژه در تاریخ نهم مردادماه سال ۹۲ یعنی درست همزمان با آخرین روزهای فعالیت دولت دهم، در حالیکه هنوز چاهها، سکوها و خطوط لوله دریایی، ۳ واحد شیرینسازی پالایشگاهی آن آماده راهاندازی نبود، توسط رئیسجمهوری وقت افتتاح شد.
الگوبرداری
فارغ از تمام ابهامات موجود بر سر اطلاع داشتن و یا نداشتن رئیسجمهور از پروژهها و طرحهایی که دوبار کلنگزنی و یا افتتاح شد؛ نکته قابل تاملتر آن است که این اتفاقات در دولت احمدینژاد که همچنان مورد نقد دولت یازدهم و متولیان احمدینژاد هستند رخ داده بود و این متولیان همواره عملکرد دولتمردان نهم و دهم را در بوته نقد قرار داده و میدهند و معتقدند تمام راههای طی شده درآن دولت مسالهدار بوده و با وجود میلیونها دلار هزینه صرف شده باید متوقف و یا ناتمام باقی بمانند.
محمود احمدینژاد دوباره افتتاح کردن طرح و پروژهها در دستور کار دولت قرار گرفته است. رفتاري که در سال ٨٨ با افتتاح دوباره پالايشگاه گاز پارسيان به اوج خود رسيد. اينبار در آستانه انتخابات رياست جمهوري و در حالي که کمتر از دو ماه به پايان عمر دولت دهم مانده احمدينژاد مانده بود که وی دور آخر سفرهاي استاني خود را به صورت فشرده آغاز کرده و هر هفته به چند استان کشور سر ميزد. این اقدام احمدینژاد به حدی بود که بسیاری از منتقدان از آن به عنوان جنبه تبليغاتي – انتخاباتي براي حضور جدي دولت در انتخابات یاد کردند و برآن نقد وارد دانستند.
احمدینژاد در سفر به ایلام اقدام به افتتاح پتروشيمي ايلام کرد که به صورت نيمهکاره و نيمظرفيت ١٢ سال بود که کار میکرد و محصول آن از مجتمع پتروشيمي ديگري تهيه شده است و پس از آن «طرح انتقال آب از سرشاخههاي دز به قم» را براي سومينبار احمدينژاد افتتاح کرد و در همان زمان هم بسیاری از متولیان امروزی نسبت به آن نقدهای فراوانی مطرح کردند.
کارنامه پرحجم اما خالی
آنچه مسلم است اقدامات این متولیان فارغ از چندبار افتتاح کردن پروژهها نکات قابل تاملی دارد که اگر مورد ارزیابی قرار بگیرد و متولیان هم نسبت به آن پاسخ دهند بخش زیادی از ابهامات و نگرانیهای پیرامونش حل خواهد شد.
نکته اول در این میان آن است که این متولیانی که تا دیروز عملکرد و کردار فردی چون احمدینژاد را نقد میکردند حال با استناد به چه دلیلی این رویه، را پیشروی خود قرار داده و از آن الگوبرداری میکنند.
نکته دوم نیز به مساله کسری بودجه و اعلام مکرر آن از سوی متولیان بر میگردد به این معنا که این دستاندرکاران همواره از بودجه ۲۴۰ هزار میلیارد تومانی دولت و نبود اعتبار برای تخصیص به پروژههای عمرانی خبر میدهند اما در مقابل مکررا در حال افتتاح پروژههای چندبار افتتاح شده هستند غافل از آنکه این اتفاق نه تنها کارنامه دولت را پربار نمیکند که عاملی در جهت افزایش بار مسئولیت متولیان آن و بالا رفتن سطح توقعات مردم میشود که گمان میبرند منابع مالی وجود داشته اما دستاندرکاران از اختصاص آن خودداری کردند.
دست آخر؛ اگر مقصود متولیان از افتتاح و کلنگزنی چندباره پروژهها با وجود تمام کسری بودجهها؛ رقم زدن کارنامهای پربار برای این دولت با وجود بار مسئولیتی که دارد باشد، بهتر بود تا متولیان به جای برگزیدن چنین راهی؛ اصلیترین کار خود که همان اجرای اقتصاد مقاومتی و ساماندهی اقتصاد و مشکلات بحرانی موجود در آن اعم از بیکاری و نرخ تورم واقعی است را بر میگزیدند تا شاید امروز شاهد این نتایج معکوس و نوع نگاه مبهم و پردغدغه مردم به عملکرد اقتصادی دولت نبودیم.
به نظر میرسد که اگر متولیان کیفیت پروژهها را به کمیت آن ترجیح میدادند و میکوشیدند تا به جای مشهوریتهای کاغذی، کاری میکردند که محبوبیتهای از دل و جان و ماندگاری ابدی برای خود فراهم کنند تا افزون بر اجر دنیوی؛ اجر اخروی را نیز به همراه داشته باشد.