رئيسجمهور كشور اين روزها بدجور عصباني است و اين عصبانيت را میتوان در لحن سخنرانيهايش به راحتي دريافت. چه اتفاقي افتاده است كه وي اين چنين شده است.
حسن روحاني، رئیسجمهور دور يازدهم كشور، به تدريج به جايگاه لرزان خود پي برده است. با نزديك شدن به زمان انتخابات رياست جمهوري دور دوازدهم، واقعيتهای موجود خود را بر دولت مستقر تحميل میكنند و اين باعث ترسي میشود كه میتواند به شوك ۲۹ ارديبهشت ۹۶ براي دولت مستقر تبديل شود.
روحاني بيش از همه نگران است و با تمام توان به دنبال دفاع از كارنامه ۴ ساله خود در حوزههای مختلف اجرايي كشور است. اما اين نكته را نمیداند كه كارنامه خوب نياز به جار زدن ندارد و مردم خود به خوبي آن را لمس میكنند! ولي در كنار اين رئیسجمهور در حساسترين مقطع زندگي خود، مهمترين و بزرگترين پشتيبانش را از دست داد و اعتماد به نفس دولت پس از آن به شدت كاهش يافت. شايد بخشي از عصبانيت روحاني و دستپاچگي مسئولان دولتي به همين خاطر باشد.
نبود آيتالله هاشميرفسنجاني نه فقط در عرصه سياسي كشور بلكه در ميان احزاب و گروههاي سياسي وابسته به وي نيز يك خلأ بزرگ ايجاد ميكند. او به ويژه در سالهاي پاياني عمرش نقشي موثر در وحدت نيروهاي سياسي اصلاحطلب و اعتدالگرا ايفا كرد كه نتيجه آن رسيدن روحاني به پاستور بود.
اما در اين ميان، بيشترين تاثير را در كوتاهمدت از نبود هاشمي رفسنجاني، حسن روحاني تجربه خواهد كرد. كسي كه تا پيش از سال ۹۲ به عنوان عنصر سياسي معمولي در عرصه سياست شناخته میشد كه همواره در زير سايه هاشمي قرار داشته و در بيشتر زمان فعاليتهای خود در كنار هاشمي بود ولي به ناگهان و بر اثر روندها و فرآيندهايي به قله قدرت اجرايي كشور صعود كرد.
عدم تاييد صلاحيت هاشمي، كنار رفتن محمدرضا عارف، نامزد مورد حمايت اصلاحطلبان و تشتت ميان نامزدهاي اصولگرا، نردباني را براي روحاني مهيا كرد تا به پاستور برسد. حمايتهای كامل و بیچون و چراي هاشمي در چند سال اخير نيز از روحاني ادامه داشت و اينگونه پشتيبانيها به گونهای بود كه تحليلگران سياسي هاشمي را مغز متفكر دولت تدبيرو اميد میدانستند. ولي اين حمايتها با فوت هاشمي ديگر ادامه ندارد و حسن روحاني چندماه مانده به انتخابات ۹۶ با سوالات و ترديدهاي متعددي روبهرو شده است. ترديدي از آمدن يا نيامدن در رئیسجمهور مستقر پيش از اين نيز شكل گرفته بود كه به نظر میرسد با نبود هاشمي، ترديدها به تدريج به يقين تبديل شوند.
عملكرد دولت يازدهم در حساسترين و تعيينكنندهترين حوزههای يعني معيشت و اقتصاد، مثبت نبوده و بسياري از معضلات اقتصادي مانند بيكاري و ركود به معضلات و مشكلات اجتماعي حادي منتهي شده كه اساس بسياري از خانوادههای ايراني را نشانه رفته يا متلاشي كرده است. از سوي ديگر قصه برجام براي مردم نه آبي به دنبال داشت و نه ناني كه دولت حسن روحاني عمر چندساله خود را بر روي آن سرمايهگذاري كرد و از حوزههای اصلي مصائب مشكلات داخي واماند. واماندگي كه به سطحي از بیبرنامگي در اقدامات دولت انجاميده كه طيفي از حاميان روحاني را به يافتن جايگزيني به جاي وي در انتخابات رياست جمهوري انداخته است. معرفي نامزد در سايه از اين گونه تفكرات نشات میگيرد.
اما با فوت هاشمي بر ترديدهاي حسن روحاني پيش از پيش افزوده میشود. وي در عرصه سياسي تنها چند ماه مانده به انتخابات ضربه بسيار سختي را متحمل شد و به تنهايي میبايست بار بسياري از معضلات را به دوش بكشد. در گذشته حضور هاشمي به تصميمات و اقدامات روحاني در ميان اصلاحطلبان اعتبار ويژهای میبخشيد و حتي اين دو در نقش مكمل نيز در برخي از برههها با يكديگر هم نوا شدند. ماجراي انتخابات مجلس شوراي اسلامي و خبرگان در اسفند ۹۴ و اعتراض همزمان رئیسجمهور و رئيس تشخيص مصلحت به شوراي نگهبان از اين دست اقدامات بود.
در كنار تمامي مشكلاتي كه روحاني در عرصه سياسي احساس میكند و در آينده نيز بر حجم آن افزوده خواهد شد بايد به روابط شرطي ميان روحاني و اصلاحطلبان نيز اشاره كرد كه اين رابطه در شرايطي حساس و به ناچار ايجاد شده و لزوما نمیتواند به يك روند ثابت تبديل شود و ادامه يابد. برخي از فعالين اصلاحطلب از همان آغاز دولت روحاني، اين دولت را رحم اجارهای براي صعود مجدد جريان خود میدانستند و عدهای نيز مانند حجاريان كاركرد كنوني دولت را نرماليزاسيون فضاي سياسي در نظر گرفتند و بيشتر از اين از دولت روحاني انتظاري ندارند. از اينرو در زمان و فرصت مناسب زماني كه عرصه براي افزايش قدرت اصلاحطلبان مهيا شود، آنها هيچ درنگي در دور زدن روحاني نخواهند كرد. همچنانكه افرادي نظير محمدرضا تاجيك، فعال اصلاحطلب از اينكه اصلاحطلبان براي روحاني هزينههایی میكنند كه مابه ازاي چنداني ندارد، احساس نارضايتي كرده و خواهان آن شده كه براي احتياط هم شده نامزدي ديگر در انتخابات معرفي شود: "در شرايط كنوني اغلب اصلاحطلبان روي آقاي روحاني متمركز شدهاند و تلاش ميكنند از ايشان در انتخابات رياست جمهوري حمايت كنند. با اين وجود بنده در شرايط كنوني تمركز بر يك گزينه را عقلايي نميدانم. به نظر من ممكن است شرايطي در انتخابات به وجود بيايد كه اصلاحطلبان نتوانند مانند سال۹۲ با كارت آقاي روحاني بازي كنند. به همين دليل اصلاحطلبان در انتخابات رياستجمهوري سال۹۶ بايد كارتهاي مختلفي براي بازي در اختيار داشته باشند."
بنابراين در شرايطي كه روحاني به شدت به حمايت شخصيتهای تاثيرگذار براي اتحاد بر روي خود در انتخابات سال آينده، نياز داشت، وي در حساسترين موقعيت بیپشتوانه شد و نيروهايي مركزگريز در ميان حاميانش نيز در اين فرصت پيش آمده با قدرت بيشتري بر نظريات خود يعني معرفي گزينه در سايه يا گزينههای ديگر در انتخابات متمركز شدهاند. اينچنين، بايد منتظر ماند و مشاهده كرد در حاليكه روحاني نه كارنامه خوبي در حوزه اجرايي و اقتصادي دارد و نه حاميانش اعتماد چنداني به موفقيت وي در انتخابات دارند، آيا بازهم پا در رقابتهای رياست جمهوري خواهد گذاشت و در صورت حضور ريسكهای اين عرصه را به جان خواهد خريد؟ عصبانيت وي و تاختن بیپروا به منتقدان عملكردش، گوياي واقعيتي است كه شايد همين نقطه پاشنه آشيل وي شود و براي اولينبار شاهد رئیسجمهور يك دورهای در تاريخ جمهوري اسلامي باشيم.(مشرق)