واژه ديپلماسي به معناي هدايت روابط بين افراد، گروهها و ملتها از جمله واژههاي سياسي مورد استفاده درعرصه مناسبات بينالمللي است. ديپلماسي تعيين كننده چارچوب دكترين سياست خارجي هر كشور و اصول كلي هدايت سياست خارجي است.
بنابراين سه مفهوم پايهاي ديپلماسي، روابط بين دولتها، مذاكره و گفتمان (فن سازش در سياست ميان دو يا چند ملت به جاي به مخاطره انداختن منافع ملي) و بالاخره وسيلهاي براي جلوگيري از جنگ و ايجاد صلح است.
و پرسش اساسی آن است که دیپلماسی مبتنی بر صلح چه نقش و جایگاهی در توسعه گردشگری و زیر ساختهای مورد نیاز آن دارد؟ ديپلماسي گردشگري به نقش گردشگري در ايجاد صلح، امنیت پایدار، رونق اقتصادي و افزايش درآمد، خنثي كننده فشارهای خارجي و ... و جايگاه دولت در دست يابي به اين اهداف اشاره دارد.
موفقيت يا شكست صنعت جهانگردي در هر كشور به طور مستقيم به اعمال سياستهاي حمايتي دولت وابسته است. به نحوي كه هر چه چتر حمايتي دولت نسبت به گردشگري گستردهتر باشد، شكوفايي اين بخش هم بيشتر خواهد بود با توجه به اينكه گردشگري تعامل فرهنگي ميان مردم است، ميتواند حامل پيامي براي به وجود آوردن يك ديپلماسي صلح باشد. مطمئنا كمتر كسي با اين موضوع مخالف است كه گردشگري موجب شده بسياري از سو تفاهمات از بين بروند. مساله سرمايهگذاري و زمينهسازي براي جذب سرمايه به عنوان اولين قدم براي توسعه گردشگري صلح است كه بايد در برنامهريزيها مورد توجه قرار گيرد.
براي توسعه گردشگري صلح به عنوان ابزاري جهت پيشبرد مقاصد سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بايد موارد زير را مورد توجه قرار داد: به گردشگري به عنوان يك صنعت ارزش و اهميت داد، گردشگري را زمينهساز ديپلماسي نمود، وديپلماسي را راهبردي مؤثري براي گردشگري دانست.
و از گردشگري صلح در ايجاد اشتغال،
فقر زدايي، جلب و جذب سرمايههاي داخلي و خارجي و در نهايت افزايش درآمد ملي بهره برد، كه براي اين موضوع توجه به مسایل زير ضروري است: كم كردن تصديگري دولت (دولت فقط ناظر باشد) فعال كردن بخش خصوصي، اصلاح قوانين ورود وخروج، استاندارد سازي خدمات و تسهيلات گردشگري، تبليغات مناسب وگسترده و در نهايت تغيير نوع نگاه دولتمردان به گردشگر و گردشگري به عنوان يك فرصت و نه يك تهديد است.
ايران با توجه به توانايي بالقوه فراوان توسعه گردشگري صلح بنا به دلايل مختلف توفيق چنداني در زمينه بهرهبرداري از اين مزيت نداشته است. نوع نگرش نسبت به گردشگري، نداشتن استراتژي مدون و عدم فراهم آوری
زیر ساختهای لازم مهمترين علل اين عقب افتادگي هستند. پس لازم است ضمن بازنگري درقوانين و تدوين برنامههاي مدون در همه ابعاد به گردشگري نگاه تازهاي كرده و از اين فرصت مناسب استفاده بهينه نمود. در حال حاضر، اقتصاد و صنعت ايران يكي از استثناييترين شرايط اقتصادي دنيا را دارا است. از طرفي شرايط اوليه براي توليد مانند نيروي كار و انرژي بسيار ارزان وغيره در وضعيت بسيار مناسب قرار دارد اما دخالتهاي بيشتر دولت در فعاليتهاي اقتصادي، تبليغات منفي و تحريم اقتصادي و عدم وجود زیر ساختهای مورد نیاز باعث شده است كه سرمايهگذاران خارجي از سرمايهگذاري درايران به ویژه در حوزه گردشگری استقبال نكنند. تجربه كشورهاي آسيايي جنوب شرقي و كشورهاي عربي و همچنین ترکیه نشان ميدهد كه تنها با اتكا بر دو معيار گسترش گردشگري و سرمايهگذاري خارجي ميتوان اقتصاد يك كشور را باتحولات اساسي روبه رو كرد. از طرفي ديگر بنابر تحليل كارشناسان جذب سرمايهگذاري خارجي، كليد تحول صنعتي و اقتصادي كشور محسوب ميشود.
گسترش گردشگري صلح با توجه به مراكز سياحتي و زيارتي و مناطق ناب و استثنايي طبيعي از جمله سواحل گسترده دریای خزر و خلیج فارس و وجود جنگل های متعدد و زیبا و طبیعت های چهار فصل ایران ميتواند در رونق صنايع داخلي موثر باشد، زيرا معمولاگردشگران بهترين و در دسترسترين صادركنندگان صنايع هر كشور محسوب ميشوند و حتي بسياري از كشورهاي گردشگري دنيا با ايجاد جشنوارههاي خريد و نمايشگاههاي بينالمللي، همچنين تخفيف ويژهاي در زمينه حمل و نقل و امكانات اقامتي قایل ميشوند تا گردشگران را به منظور خريد صنايع داخلي خود به كشورشان بكشانند اما در ايران اكثر اين جشنوارهها فقط براي خريداران داخلي بر پا ميشود در حال حاضر فعاليتهاي خدماتي مانند حمل و نقل، هتلداري و مراكز تفريحي و سياحتي در ابتداييترين وضعيت ممكن نسبت به كشورهاي ديگر قرار دارد. به همين دليل ما بايد با بسترسازي مناسب از نظر فرهنگي و اجتماعي و با سياستهاي تشويقي از نظر اقتصادي و ايجاد نمايشگاههاي بينالمللي در تمام زمينهها بتوانيم شرايط مناسب سرمايهگذاري خارجي را فراهم سازيم و در نتيجه باعث توسعه گردشگران و افزايش ميزان سرمايهگذاريهاي خارجي در داخل كشورمان و توسعه فرهنگ صلح و دوستی و انتقال آن به منطقه و جهان شويم.
حسین محسنی - کارشناس ارشد روابط بینالملل