طبق آن چیزی که در این گزارش آمده مشکلات فقط برای مترو نیست و همینطور برای ساعات پایانی روز.
گویا مامورین مترو و اتوبوسهای بیآرتی به تاریکی هوا آلرژی دارند حالا میخواهند زیر سقف مترو هم پناه بگیرند، بگیرند.
یادم میآید چند روزی در سال گذشته برای انجام امور شخصی مجبور بودم صبحهای زود تقریبا 5:30 یا 6 در ایستگاه بیآرتی شهید آیت سوار بشوم و به مقصد مورد نظر برسم. و این اتفاق هر روز و در هر ایستگاه (تا ایستگاه سرسبز) رخ میداد که آقایان به ویژه سربازها برای سوار شدن به اتوبوس به قسمت بانوان مراجعه میکردند و حتی از صندلیهای قسمت بانوان هم به نحو احسن استفاده میکردند و تا ایستگاه مورد نظر چرتی میزدند.حتی زمانی هم که خانمها میآمدند و جا برای نشستن نبود زحمت بلند شدن از صندلی را به خود نمیدادند. به این سطرها باید به راهروهای تنگ اتوبوسها نیز اشاره کنیم که چه ایرادات دیگری هم دارد.
معمولا بعدازظهرها بارها و بارها اتفاق افتاده که برای سوار شدن به واگن بانوان با جمعیت انبوهی از مردان روبهرو میشوی که نه تنها از واگن خانمها پیاده نمیشوند بلکه اگر به آنها تذکر هم بدهی بدهکارشان خواهی شد... این داستان حداقل یک ماه است که در حال تکرار شدن است.
نمیدانم بنویسم، این احتمال را مطرح کنم که از زمانی که انتخابات برگزار شد و شورای شهر فعلی رای نیاورد سیستم مترو دچار مشکلاتی شده یا از قبل از انتخابات که حواس برخیها پرت شد تا مثلا دیوار ادعا شده رقیب را نامرئی کنند و بگویند که قرار نیست بین زن و مرد دیواری بکشند! اما هر چه هست یک ماه است که بانوان را حداقل در خط چهار دچار مشکلاتی کرده که نمیتوان پاسخی برای آن یافت.
قرار بود واگنهای ابتدایی و انتهایی مترو تهران به بانوان تخصیص داده شود، قرار بود این دو واگن با نظارت صحیح نیروهای خط هر ایستگاه پذیرای خانمهایی باشد که ترجیح میدهند از دیگر واگنهای قطار که مخصوص خانوادههاست استفاده نکنند، دلیلش هم به خودشان مربوط باشد، چه دلیل آن تنها سفر کردن و نداشتن آقایی به عنوان همراه بوده باشد و چه شلوغی بیش از حد قسمتهای خانوادگی و معذب شدنشان. اما حداقل یک ماه است که این موضوع با سهلانگاریهای پیش آمده رعایت نمیشود و بانوان زیادی را دچار مشکل کرده است.
یک ماه سرگردانی در خط ۴
یک ماه بین چهار ایستگاهی که هر روز مسیر خانه تا محل کار را طی میکردم سرگردان شدم. به هر کسی که این موضوع به او مربوط میشد تا هر کسی که شاید کوچکترین کاری نمیتوانست انجام دهد مراجعه کردم و نهایتا با این جمله مواجه میشدم: «میدانیم اما نمیتوان کاری کرد... .»
این روند را به بیخیالی طی میکردم که ماجرا از روزی که در مترو تعدادی آقا در واگن خانمها شروع به ایجاد مزاحمت برای آنها کردند باعث شد تا مطلب به رشته تحریر درآید. روند پیگیریها تا رسیدن به بیخیالی را یکبار برایتان مرور میکنم.
گزارش شکایت در ۱۸۸۸
اولین گزینهای که هر فردی شاید در این شرایط به ذهنش خطور کند تماس با مسئولان مربوطه شهرداری است، از ۱۱۸ کمک میگیرم و بعد شماره ۱۳۷ را میگیرم، اپراطور میگوید در ساعات اداری با شماره «۱۸۸۸» تماس بگیرید...حدودا ساعت ۲۱ است تا فردا صبر نمیکنم با ۱۸۸۸ تماس گرفته و پیام میگذارم. پیامها یکی پس از دیگری ضبط و بدون نتیجه میماند حتی برای ایجاد حساسیت از دیگرانی که در واگن بودن هم میخواهم پیام بگذارند اما ... روز از نو و روزی از نو ... از حق نگذریم نهایتا دو روز رعایت میشود اما مجددا با ۴۸ ساعت به جای اول باز میگردد و باز هم مطمئن نیستم که اصلا همین ۴۸ ساعت هم به دلیل ضبط پیام ما باشد ... .
گزارش شکایت به رئیس خط
اینبار در ایستگاه... ساعت حدود ۲۰:۳۳ دقیقه است که سراغ مدیر ایستگاه میروم... در اتاقش باز است و خودش نیست... بالاخره کسی را مییابم و موضوع را میگویم... او خیلی راحت میگوید باید به ایستگاهی تذکر بدهید که مسافران مرد از آنجا سوار میشوند... توضیح میدهم که من بین راه سوار شده و نمیدانم ماجرا از چه قرار است. اما گفتند ایستگاه مبدایی را که مردها سوار میشدند را پیدا کنید.
اما در ساعات پایانی کار مترو با حجم انبوهی از مسافران نمیتواند کار معقولی باشد که کل مسیر را برگردم تا ببنیم ایستگاهی که رها شده تا آقایان به راحتی وارد واگن بانوان شوند کدام است... .
این ماجرا در ایستگاه دیگری تکرار شد و من از رئیس ایستگاه خواستم کمکم کند که او گفت: «مردم معمولا از ایستگاههای امام خمینی، شادمان، انقلاب، ولیعصر و دروازه دولت این گلایهها را دارند و روزانه تعداد بالایی از مسافران با ۱۸۸۸ تماس میگیرند اما از زمانی که کار را از مسئولان سکو گرفته و به پلیس مترو واگذار کردهاند این اتفاقات رخ داده و نمیشود برای آن کاری کرد.»
این فرد با وجودی که میدانست با خبرنگار سیاست روز مصاحبه میکند و اظهاراتش را اجازه داد تا چاپ شود اما نخواست نامش را فاش کنیم و ادامه داد: «اگر میتوانید موضوع را رسانهای کنید شاید توفیقی حاصل شد. ماموران سکو اجازه تذکر به آقایان و درگیری بعدی که ممکن است تبعات تذکر را ایجاد کند ندارند و ما هم نمیتوانیم کاری کنیم، پلیس مترو قرار بوده با این رویه برخرود کند اما تقریبا حجم شکایات از این ماجرا بالاست.»
انگار مدیر ایستگاه دل پری داشت و تکرار میکرد که خودش هم از این اتفاق ناراحت است چراکه خانواده خودش هم از مترو برای تردد استفاده میکنند. خودش هم مشکلات عدیدهای دارد و دلش نمیخواهد پاسخگوی شکایاتی باشد که اساسا نمیتواند برای آنها کاری کند.
شکایت به مامور خطوط
در یکی دیگر از ایستکاهها با یک مامور سکو همکلام میشود او ابتدا میگوید اگر قبل از ساعت ۲۱ از مترو استفاده کنید چنینی مشکلاتی برایتان پیش نخواهد آمد اما بعدا یکی دیگر از دوستانش در سکو به ما اضافه میشود و میگوید: «اگر ما دخالتی کنیم و آقایان از واگن خارج نشده و درگیری پیش آید مقصر شناخته شده و در نهایت ما هستیم که باید عذرخواهی کنیم.» خاطرهای هم از سالها دور تعریف میکند که قبلا مجبور شده به واسطه درگیری با آقایی برای سوار نشدن به واگن بانوان از آن آقا عذرخواهی کند. انگار از او هم نباید توقع داشته باشیم.
سرگردانی، بیچارگی، بیخیالی...
اینجا بود که بعد از یک ماه سرگردانی و تذکر به مسئولان متفاوت بر آن شدیم تا ماجرا را به گفته مسئول یکی از ایستگاههای مترو رسانهای کنیم تا ببینیم باید باز هم با بیخیالی این مسیر را طی کرده و به حضور مردان در واگنهای مخصوص بانوان عادت کنیم یا خیر؟
در نهایت میگوییم اگر قرار نیست بهبودی حاصل شود لطفا برچسب روی واگن ویژه خانمها را بردارید تا بدانیم تکلیفمان چیست و بیخود مطالبه این حق را نداشته باشیم. اینطوری هم تکلیف خانمها مشخص است و هم...
نویسنده: نسیم بابایی