فلسطین به عنوان اصلیترین مسئله جهان اسلام و غرب آسیا در طول سالهای اخیر به دلیل گرفتار آمدن منطقه در بحرانهای امنیتی و تروریسم تحمیلی به مسئلهای حاشیهای مبدل شد که نتیجه آن نیز ادامه محاصره غزه و تشدید اشغالگری صهیونیستها بوده است. نکتهای که در باب مسئله فلسطین باردیگر این سرزمین را به یکی از محورهای رسانهای و سیاسی جهان مبدل ساخت اقدامات صورت گرفته در صحنه جهانی است. آنچه روند تحولات فلسطین محور آن قرار گرفته ایستادگی و مقاومت سراسری فلسطینیها چه در غزه و چه کرانه باختری و قدس است که عملیاتهای شهادتطلبانه حتی به اراضی ۱۹۴۸ و تلآویو نیز رسیده است. این مقاومت و ابعاد گسترده جنایات صهیونیستها توجه افکار عمومی جهان به مسئله فلسطین را رقم زده است. در این شرایط سازمان ملل و از جمله اعضای غربی شورای امنیت گزینهای جز تصویب قطعنامه علیه صهیونیستها نداشتهاند. نکته دیگر آنکه کشورهای غربی مدعی مبارزه با تروریسم دستاوردی در این عرصه نداشته و حتی تحولات سوریه واهی بودن این ادعای آنان را بیشتر اثبات کرد.
میتوان گفت آنها با رویکرد به این مسئله با محوریت ادعای تحقق صلح به دنبال انحراف افکار عمومی از این ناکامی و نمایش چهرهای مثبت از خود هستند. به عبارتی دیگر آنها که در عرصه افکار عمومی میدان را به مقاومت باختهاند برآنند تا با این رویکردها حداقل دستاوردهایی را برای خود کسب نمایند لذا میتوان گفت این مقاومت و دستاوردهای آن بوده که زمینهساز تصویب این قطعنامه ضد صهیونیستی شده است.
در باب رای ممتنع آمریکا نیز در کنار این مسئله، برخی انتقامگیری اوباما از نتانیاهو به دلیل رویکردهای تلآویو به ترامپ و جمهوریخواهان را مطرح کردهاند.
نکته دیگری که در باب رویکرد جهانی به مسئله فلسطین مطرح است برگزاری نشست به اصطلاح صلح خاورمیانه با حضور ۷۰ کشور و نهاد بینالمللی در فرانسه است. هر چند این سناریو مطرح است که غرب با تصویب قطعنامه شورای امنیت به دنبال رضایت فلسطینیها و کشورهای اسلامی و عربی برای حضور در این نشست هستند در حالی که هدف اصلی این نشست حمایت از رژیم صهیونیستی با فشار بر فلسطینیها برای دوری از مقاومت است چنانکه نشستهایی که در گذشته نیز با این محوریت برگزار شده با شعار صلح عملا به دنبال حذف حقوق ملت فلسطین بوده است اما برگزاری این نشست را برگرفته از نگرانی غرب از تاثیرات گسترده دستاوردهای مقاومت بر مسئله فلسطین دانست. غرب با این نشست به دنبال آن است تا مدیریت تحولات را در دست گرفته چرا که روند کنونی تحولات منطقه را برابر با نقش آفرینی فراگیر مقاومت در منطقه و نیز بهره گیری فلسطینیها از ظرفیتهای مقاومت میدانند که مسلما مغایر با منافع غرب و صهیونیستها است. بر این اساس میتوان گفت سراسیمگی غرب در قبال مسئله فلسطین نه از روی انسان دوستی بلکه برگرفته از دستاوردهای مقاومت منطقه است. اصلی که نشان میدهد فلسطینیها برای رسیدن به حقوقشان یک راه بیشتر ندارند و آن ادامه تکیه بر مقاومت است که دستاوردهای داخلی و جهانی بسیاری برای آنان رقم خواهد زد.