نماینده ویژه آمریکا در امور ایران در حالی ایران را به حمله نظامی تهدید کرده است که این ادبیات گستاخانه و تهدید آمیز را در همه دولتهای پیشین آمریکایی شاهد بودیم، کاخ سفید بداند اقتدار نظامی- دفاعی جمهوری اسلامی ایران به اندازهای است که آنها نه شروع کننده جنگ با ایران خواهند بود و نه تمام کننده آن.
برایان هوک در یک نمایشی مضحک اعلام کرد؛ گزینه نظامی علیه ایران رو
ی میز است.برایان هوک در مراسمی در یک مجموعه نظامی با نمایش قطعاتی از چندین سلاح مدعی شد این جنگ افزارهای ایرانی توسط شبه نظامیان در یمن و افغانستان مورد استفاده قرار میگیرد.
وی بر اساس قطعاتی از چند جنگ افزار مدعی شد اینها سند افزایش دخالت نظامی ایران در منطقه است.
نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد سفیران چند کشور در این سازمان را برای بازدید از آنچه به ادعای وی بقایای موشکهای مورد استفاده ایران علیه ریاض است، به واشنگتن دعوت کرده است.
هوک مدعی شد این رفتار ایران برای زمان زیادی قابل تحمل نخواهد بود و تحریمهای ما علیه ایران برای کاهش توان مالی این کشور و تا زمان تغییر رفتار آنها ادامه خواهد یافت.
البته این نمایش ضد ایرانی را پیشتر از نیکی هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل شاهد بودیم چنانچه هیلی با ایستادن کنار قطعاتی که مدعی بود لاشه موشکها و سلاحهای ایرانی است، تهران را به نقض قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متهم کرد. اندکی بعد، روزنامه نیویورکتایمز بهنقل از مقامهای وزارت دفاع آمریکا ادعاهای نیکی هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد علیه ایران را رد کرد.
تهدید به جنگ علیه ملت ایران در حالی صورت گرفته است که به طور کلی روند سیاستگذاری هر یک از دولتهای آمریکایی در دوره پس از انقلاب، ادامه رویکرد سیاستهای خصمانه دولت پیشین علیه جمهوری اسلامی ایران بوده است.
در دوران بیل کلینتون، پس از آنکه وارن کریستوفر وزیر امور خارجه وقت، دولت تهران را به اتهام رابطه با تروریسم و علاقه به دستیابی به تسلیحات هستهای یک یاغی بینالمللی خطاب کرد، سیاست مهار دوگانه در سال ۱۹۹۳ در دستور کار قرار گرفت و متعاقب آن قانون تحریمهای ایران و لیبی که به قانون داماتو مشهور شد، در سال ۱۹۹۶ در کنگره آمریکا به تصویب نمایندگان و سناتورها رسید.
بیل کلینتون در آخرین سخنرانی سالانه یا سخنرانی وضعیت کشوربا اشاره به گسترش ترورسیم و به کارگیری فناوری با مقاصد تروریستی، سه کشور کره شمالی، ایران و عراق را به عنوان کشورهای هدف اعلام کرد. از دید کلینتون، آمریکا باید تلاش میکرد تا جریان ورود فناوری خطرناک به ایران را قطع کند. بدین سان، جورج بوش پسر وارث مناسبات و روابطی شد که از مدتها پیش مخدوش شده بود.
همچنین سیاست خارجی آمریکا در دوران ۸ ساله تصدیگری جورج بوش در قبال ایران همواره بر ادبیات تندِ ستیز و تقابل تأکید داشت. این رویکرد خصومتآمیز در سه محور خلاصه میشد: جنگ علیه ترور و قرار گرفتن ایران در محور شرارت، تکثیر سلاحهای کشتار جمعی و نهایتاً مخالفت با برنامه هستهای ایران. بارها نیز بر طبل جنگ علیه ایران کوبید اما، تحت هیچ شرایطی نتوانست تهدیدش را عملی کند و ذرهای به خاک کشورمان تجاوز کند.
راهاندازی جنگ علیه ترور در سال ۲۰۰۱ و انتشار گزارش «بازبینی وضعیت هستهای» در سال ۲۰۰۲ رابطه میان سیاست خارجی جورج بوش با طرح محور شرارت را شفافتر کرد. این گزارش که برنامهریزی برای نیروهای استراتژیک آمریکا را از رویکرد تهدید-محور در دوران جنگ سرد به رویکرد قابلیت-محور تغییر داده بود، کشورهایی مانند کره شمالی، عراق، ایران، سوریه و لیبی را با خصومت دیرینه نسبت به آمریکا و شرکای امنیتیاش توصیف کرد. این کشورها از جمله مواردی بودند که ممکن بود واشیگتن را در شرایط اضطراری و پیشبینی نشده قرار دهند. در نتیجه رویکرد یا با ما یا علیه ما و افزایش فشار به دولتهای غیر همسو در این دوران به شکل برجستهای نمایان گشت.
در دوران اوباما نیز همینطور، رئیس جمهور سابق آمریکا بارها مدعی شده بود که همه گزینهها در قبال ایران روی میز است اما، این ادبیات تنها در حد حرف باقی ماند چرا که آنها حتی جرات کوچکترین تعدی را به خاک کشورمان نداشتند و به زعم بیشتر مقامات آمریکایی، واشنگتن توان حمله به تهران را نخواهد داشت.
ناظران سیاسی بر این باورند، قدرت منطقهای و توان تأثیرگذاری تهران در غرب آسیا (خاورمیانه)، قدرت نظامی آمریکا را به چالش کشیده است، نه تنها ناظران حوزه سیاست خارجی، بلکه مقامات دولت آمریکا نیز با استفاده از عبارتهای مختلف اذعان میکنند که بزرگترین چالش پیش روی واشنگتن در غرب آسیا (خاورمیانه) و چهبسا در دنیا، ایران است.
کارشناسان بینالمللی و تحلیلگران آمریکایی دلایل مختلفی را برای ناتوانی واشنگتن در مهار کردن ایران برشمردهاند: توان نظامی و به طور خاص ظرفیتهای موشکی، بهکارگیری روشهای جنگ نامتقارن، برخورداری از شبکه گستردهای از نیروهای نیابتی، استفاده کارآمد از راهبرد ضددسترسی و منع منطقهای، نفوذ استراتژیک در غرب آسیا (خاورمیانه) و موارد دیگر.
حالا همین ادبیات گستاخانه و تهدید به حمله نظامی از دولتهای پیشین آمریکا، به دولت دونالد ترامپ به ارث رسیده و مقامات این کشور با گستاخی تمام مدعی شدهاند که گزینه نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران روی میز است!
این گستاخیها را دولتهای پیشین علیه ملت ایران بیان کردند و به هیچ نتیچهای نرسیدند، دونالد ترامپ و همدستانش خوب گوش کنند، آنها نه شروع کننده جنگ با ایران خواهند بود و نه تمام کننده آن.
اقتدار نظامی ایران در منطقه بگونهای است که دشمن به خود اجازه نخواهد داد حتی فکر حمله به کشورمان را در سر بپروراند، شکر خدا برجام موشکی و توان دفاعی را امضا نکردیم که آمریکا و متحدانش بتوانند بر سر آن با تهران معامله کنند.
رویکرد ستیزجویانه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران که عنصر تغییر رژیم را به عنوان هدف نهایی دنبال میکرد، نه تنها در دستیابی به این هدف ناکام ماند، بلکه حتی نتوانست مانع از ادامه برنامه صلحآمیز هستهای ایران شود.