در تصمیمگیری در عرصه سیاست خارجی یک از مهمترین اصول، شناخت محیط بینالملل است و اگر این شناخت، عمیق باشد، حرکت سیاست خارجی معطوف به نتیجه خواهد بود. به قول اساتید علوم سیاسی، درک محیط بینالمللی نیازمند عینکی است، تا واقعیتهای محیط بینالملل دیده شود و تصمیمگیران سیاست خارجی کشور آگاه باشند که این محیط، دفتر انشا نیست، که هر چه مطلوبشان بود در آن بنویسند، بلکه یک فضای شکلگرفته است و واقعیتهای آن را نمیتوان انکار کرد. ابراهیم متّقی استاد و تحلیلگر برجسته سیاست خارجی و روابط بینالملل گفتوگو با فارس محورهای دیگری نیز در چارچوب بررسی سیاست خارجی دولت مستقر دارد، که ذیلاً متن را مطالعه میکنید:
شما چندی پیش گفته بودید که امروز وزارت امور خارجه ما و بهویژه نهاد سخنگویی وزارت خارجه تبدیل به یک نهاد واکنشی شده است که صرفاً مسائل را محکوم میکنند و بهصورت انفعالی عمل میکند و ابتکار عملی در دست ندارند؟
روندهای اقتصاد سیاست و فرهنگ ایران تا حد بسیار زیادی در دوران جدید تحت تاثیر فضای سیاست خارجی قرار دارد. آقای روحانی تلاش کرد تغییر در فضای درون ساختاری را از طریق بهبود و ارتقاء موقعیت ایران در فضای بینالملل فراهم کند. به همین دلیل بود که سیاست خارجی را محور قرار داد و در این سیاست خارجی برجام اهمیت اساسی و بنیادین یافت و مذاکرات را هم شخص وزیر امور خارجه عهدهدار بود.
نتیجه آن این شد که ساختار وزارت امور خارجه در حوزههای مختلف نقش انفعالی داشته باشد، شما در نظر بگیرید چه درکی نسبت به تحولات مرتبط با منافع ملی ما وجود دارد؟ منافع ملی آن نیست که شما رفتاری انجام دهید و بگویید این کار را براساس منافع ملی انجام دادم. خیر، بلکه منافع ملی آن است که شما مشخص کنید که منافع کلان منطقهای و موضوعی کشور چیست؟ و چه ابزارهایی برای تحقق چنین ابزارهایی بهره میگیرید؟
وقتی که مسائل مربوط به اروپا و برجام مطرح میشود و نگاه ما این است که راهبرد اروپا نگاه همکاری جویانه با ایران و نقطه مقابل آمریکاست، وقتی نگاه دستگاه دیپلماسی این است، طبیعی است که شما روندی را پیگیری میکنید به نام اس.پی.وی که نتیجه آن شش ماه معطلی است؛ نتیجه این شش ماه تعطیلی چه خواهد شد؟ کسری بودجه بسیار اساسی برای آینده کشور.
شما گفتید چون وزارت خارجه عهدهدار مذاکرات برجام شد رویکرد انفعالی در پیش گرفت؟
بله. این باعث شد به دیگر مسائل حوزه سیاست خارجی و روابط بینالملل توجه نکند از جمله به بحثهای منطقهای، ساختار داخلی کشور، و به اینکه امنیت منطقهای ما در محیطهای گوناگون باید چه ویژگیهایی داشته باشد. به گونهای این بیتوجهی پیش رفت که ام.ایی.اس.آی یا همان ناتوی منطقهای و عربی بیخ گوش ما در حال شکل گرفتن است.
وزارت امور خارجه درباره نشست اخیر ورشو مواضعی اتخاذ کرد که یکی از آنها یادآوری خدمات ایرانیها به مردم جنگزده لهستان در دوران جنگ جهانی دوم و انتقاد از قدرناشناسی امروز دولت لهستان بود. آیا این را میتوان از همان نوع موضعگیریهایی برشمرد که شما میگویید با درک محیط صورت میگیرد و در نتیجه کارساز و عملی است؟
ما اولین بحثی که سر کلاس برای دانشجوی لیسانس علوم سیاسی میگوییم این است که ساختار نظام بینالملل مبتنی بر آنارشیسم است و در فضای آنارشی کشورها متناسب با شرایط محیط و سازمانی مواضعشان تغییر پیدا میکند و یک کشور باید آنقدر قدرت داشته باشد که هیچ کدام از این کنفرانسها ضربه و آسیبی به او وارد نکند.
بازیهای توئیتی یعنی سطحی کردن سیاست و قدرت و امنیت در جهان، بنابراین دیپلماسی توئیتی باید معطوف به یک کنش ابتکاری باشد. ببینید دیپلماسی توئیتی ما عمدتاً چگونه بوده است؟ ترامپ یک توئیت میزند و اینجا وزیر خارجه ما پاسخ میگوید.
آیا توئیت کردن وزیر خارجه ما با توئیت زدن رئیس جمهور آمریکا تفات دارد و یا اینکه هر دو به یک میزان سطحی است؟
آقای ترامپ میخواهد یک نگاه سطحی در ارتباط با دیپلماسی عمومی به سطح جامعه بدهد. چراکه جامعه اروپایی و آمریکایی، جامعهای سطحی است و با جامعه ایرانی خیلی متفاوت است. من فکر میکنم جامعه ایرانی خیلی نسبت به جامعه اروپایی و آمریکایی نسبت به مسائل سیاسی کشور و جهان پیگیرتر است. به همین دلیل است که اعتقاد دارم وزارت خارجه باید یک تحلیل واقعیتری از فضای موجود منطقهای ارائه دهد.
تا مدتها پس از خروج آمریکا از برجام و عدم خروج جمهوری اسلامی ایران در واکنش، اینگونه از سوی برخی طرفداران پرو پاقرص برجام دیپلماتهای ارشد کشورمان اینگونه القا میشد که آمریکا از ایران رو دست خورده است چون برخلاف تصورش ما در واکنش به خروج آنها از برجام، توافق را ترک نکردیم؟
من فکر میکنم این از آن طنزهای تراژیک و دیپلماتیک است. مثل اینکه بگوییم آمریکا که از برجام خارج میشود به تعهداتش دیگر نمیخواهد عمل کند ولی شما که نمیتوانید به تعهداتتان عمل نکنید. چرا؟ چون پشتوانه تعهدات خود را کاملا در روند مذاکرات هستهای از بین بردهاید.
تحلیل من این است که عکسالعمل انفعالی داشتهاند و وضعیتی که در آن قرار گرفتهایم را پذیرفتهاند. چون آن برجامی که وزارت خارجه ما به آن تن داد چارهای جز انفعال برای ما ایجاد نمیکرد. اگر هر کسی دیگر هم به جای آقای روحانی رئیسجمهور یا به جای آقای ظریف وزیر امور خارجه بود با این برجام و این نتایجی که داشته است به گونهای اجتنابناپذیر، دیگر چارهای به جز وضعیت اسفبار امروزی نداشتیم.
پس از ماهها بالاخره کانال مالی وعده داده شده از سوی اروپا با تغییر نام از اس.پی.وی به اینستکس راهاندازی شد. از قبل هشدارهایی از سوی منتقدان در مورد اینکه نمیتوان به کانال مالی ویژه اروپا دل بست، داده میشد. تصور میکنید وزارت خارجه ما هنوز خوشبینی سابق را نسبت به برجام اروپایی دارد؟
الگوی کنش دیپلماتیک وزارت امور خارجه ما نشانههای سندرُم قورباغه را از خود نشان میدهد. اگر قورباغه داخل یک آب داغ بپرد میتواند با توجه به قابلیتهایش از آن جهش کند و خارج شود ولی اگر داخل آب سرد یا ولرم بپرد و آب به تدریج حرارت یابد انرژی ماهیچههایش به تدریج گرفته میشود و وقتی دیگر داغ شد، دیگر نمیتواند جهش کند.
سندرم قورباغه را در دستگاه دیپلماسی ما باید جدی گرفت و بخشی از واقعیت است که وزارت امور خارجه ما امروز به آن دچار است. یعنی در فضاهایی قرار میگیرد که نمیتواند از آن بنبستی که خودش برای خودش ساخته خارج شود که این، یک علت اساسی دارد و آن سیاست سازش است. این واقعیت را باید من و شما بپذیریم که هزینههای سیاست سازش بسیار پرمخاطرهتر و بسیار گستردهتر از سیاست مقاومت و مقابله است.
منتقدان معتقدند این راهبرد فعلی دولت ممکن است باعث شود که ایران برای به نتیجه رسیدن برجام به مقولات دیگری کند و وارد مذاکرات شود؟
اروپاییها مدعیاند این مذاکرات در زمانهای مختلف انجام شده است، اما مسئولان ما با رد این ادعا تاکید دارد که مذاکرات، زمانی از سر گرفته خواهد شد که وضعیت مربوط به برجام و پایان دادن به تحریمهای ضد ایرانی مشخص شود.