فضای مجازی، علوم ارتباطات و روزنامه نگاری را به چالش کشیده است، در واقع به هم ریخته و آشفتگی ذهنی برای دست اندرکاران این رشته ایجاد کرده است.
چرایی این موضوع در نوع برخورد مردم و برداشت و باور آنها از اطلاعات و اخباری است که در فضای مجازی منتشر میشود و ذهن و فکر آنها را نه تنها درگیر خود میسازد بلکه تحت تأثیر قرار میدهد و هدایت میکند تا دروغها را باور کنند و سوار بر موجی شوند که، عواملی پشت پرده این فضای مجازی در حال هدایت و کنترل آن هستند.
در تازه ترین دروغ پردازیهایی که در فضای مجازی منتشر شده و بر روی افکار عمومینیز تأثیر زیادی گذاشته است، میتوان به موضوع توافق ۲۵ ساله ایران و چین اشاره کرد، هر چند این توافق نهایی و امضا نشده است، اما با مطرح شدن آن از سوی مسئولین، یک فضای به شدت منفی نسبت به توافق و البته چین راه افتاده و باعث شده تا بسیاری از مردم تحت تأثیر آن تبلیغات دروغین و فریبنده قرار گیرند. تأثیرپذیری افکار عمومی از جریان سازیهایی که علیه توافق ۲۵ ساله ایران و چین شکل گرفته است، نشان میدهد که قشر زیادی از مردم از سواد رسانهای برخوردار نیستند، حتی تحصیل کردگان و سرد و گرم چشیدههای در میان مردم نیز از این جریان سازی مسموم وام گرفتند و اگر با فرد یا افرادی نشست و برخاست داشته باشیم هر یک به نوعی علیه این توافق سخن میگویند و سعی دارند اطلاعات و آگاهی خود را نسبت به توافق ۲۵ سال که از فضای مجازی و البته رسانههای ضد انقلاب به دست آوردهاند، بیرون بریزند و خود را نگران توافقی نشان دهند که بوی دلسوزی از آن به مشام میرسد.
این افراد که نمیتوانیم تعداد آنها را کم بدانیم، حتی به خود زحمت نمیدهند تا درباره موضوع توافق ۲۵ ساله ایران و چین اندکی جستجو و تحقیق کنند تا بتوانند به حقیقت دست یابند و تنها به دریافتهای خود از فضای مجازی یا رسانههای خارجی فارسی زبان بسنده و استناد نکنند و تنها کافی است درباره این مساله از آنها پرسشی شود تا بی اطلاعی و ناآگاهی آنها آشکار گردد.
چندی پیش فیلمیدر این زمینه از سوی یکی از رسانههای کشور تولید شده بود که، خبرنگار درباره توافق ایران و چین پرسشهای معکوس میکرد و مخاطبین نیز همانها را تایید میکردند، اما در واقع این پرسشها به کشورهای دیگر ارتباط پیدا میکرد نه به چین و توافق ۲۵ ساله با ایران!
خبرنگار از یکی از مصاحبه شوندگان میپرسد، از شرکت نفتی «چوچانگ» چیزی شنیدی؟ و مخاطب میگوید بله! و در ادامه خبرنگار میگوید، میدونی در سال ۹۷ این شرکت تعهدات خود را زیر پا میگذارد و ایران را ترک میکند؟ و مصاحبه شونده میگوید بله خبر دارم! در حالی که شرکت چوچانگ وجود خارجی ندارد! مصاحبه شونده دیگری در پاسخ به این پرسش که از خیانتهای چین به ایران خبر دارید و چند نمونه را میتوانید نام ببرید؟ مصاحبه شونده میگوید، آنقدر زیاد است که نمیدانم کدام یکی از آنها را بگویم!
اکثر مصاحبه شوندهها جوان هستند و به نظر میرسد غالب آنها نیز دانشجو یا فارغ التحصیل رشتهای از دانشگاه باشند، اما هیچ آگاهی از موضوع اصلی ندارند و تنها سعی میکنند دریافتهای غلط خود را از فضای مجازی و رسانههای معاند بیرون بریزند و چهرهای مطلع از خود نشان دهند.
شرکت نفتی به نام چوچانگ وجود خارجی ندارد و در واقع منظور خبرنگار، شرکت نفتی توتال است که وسط کار در ایران، دست از کار میکشد و بدون پرداخت خسارت به خاطر نقض قرارداد، ایران را ترک میکند.
جزیره کیش را فروختند به چین، تا چند سال دیگر ایرانی باقی نمیماند و از این دست اظهارنظرات که نشان از ناآگاه بودن مردم نسبت به حقایقی است که وجود دارد، اما فضای مجازی آنها را پنهان کرده و دروغهای خود را در مغز مردم فرو میکند. جالبی ماجرا در این است که زمانی که خبرنگار موضوع وارونهای که پیگیری کرده، رو میکند، مخاطبین شوکه میشوند و اقرار میکنند که اطلاعات خود را در زمینه توافق ۲۵ ساله ایران و چین از فضای مجازی دریافت کردهاند!
میتوانیم این مصاحبه را یک فاجعه بدانیم و بنامیم، فاجعهای که فضای مجازی آن را مدیریت و هدایت میکند و مردم نیز به سادگی هر چه بیشتر تحت تأثیر آن قرار میگیرند و در این میان دستگاههای رسانهای عریض و طویل همچون رسانه ملی با شبکههای پرتعداد، خبرگزاریها با سایتهای خبری گوناگون، روزنامهها و دیگر رسانههای کشور نمیتوانند فضای مسمومیکه فضای مجازی در عرصه رسانه ایجاد کرده خنثی کنند و مردم را نسبت به حقایق و وقایع آگاه سازند.
ضعف در رسانههای کشور است یا فضای مجازی قدرتمندتر است؟!
شاید بتوان به مردم کشور توصیه کرد، مطالعه خود را بیشتر کنند، جستجو کنند تا سره از ناسره جدا شود. همین مردم زمانی که به بازار میوه و تره بار میروند، سعی میکنند میوههای خوب را از میوههای خراب جدا کنند، چگونه است که در امر تفکر و تعقل، فهم و شعور رسانهای دست به چنین کاری نمیزنند؟ بی اغراق این وضعیت یک فاجعه است که علاوه بر درس عبرت، هشدار هم به همراه دارد.
نویسنده: محمد صفری