میثاقنامه اولی که برای منتخبان شورای شهر پنجم نوشتند، کم بود، حالا برای کاندیداهای شهرداری هم میثاقنامه تنظیم کردهاند.
داستان اصلاحطلبان شورای شهر دارد به جاهای جذاب نزدیک میشود. اینکه آنها از ترس راهیابی حتی یک نفر از فهرست رقیب مجبور شدهاند به منتخبان خود بگویند «اجازه شهردار شدن ندارند» کار را به جایی رسانده که حالا برای انتخاب یک شهردار، دچار سرگیجه شدهاند.
از اسمهایی که از درون دولت در آمد گرفته تا آن هفت نفری که روز چهارشنبه به عنوان کاندیدا معرفی شدند، همه و همه نشان میدهد که اوضاع برای تهران و تهرانیها خرابتر از آن چیزی است که فکرش را میکردند.
اعضای منتخب شورای پنجم در جلسه چهارشنبه به ۲۴ نام برای تصدی شهرداری رسیده بودند. نامها از این قرار بود:
«عباس آخوندی، معصومه ابتکار، علی اصغر احمدی، سید محمد علی افشانی، حبیب الله بیطرف، وفا تابش، اکبر ترکان، احمد ترک نژاد، قاسم تقی زاده خامسی، محمد پژمان، علیرضا جاوید، سید محمود حسینی، پیروز حناچی، محمدصادق خرازی، سید ابوالفضل رضوی، محمد ستاری فر، محمد شریعتمداری، الهه کولایی، سید حسین مرعشی، محسن مهرعلی زاده، حجت میرزایی، محمدعلی نجفی، محسن نریمان و رضا ویسه»
از بین این همه اسم، برخی برای ماندن در دولت انصراف دادند و در نهایت با رایگیری اعضا ۷ نفر در سبد باقی ماندند.
لطفا به این اسامی توجه کنید: محمد علی نجفی (با ۲۱ رای)، حسین مرعشی (با ۲۰ رای)، الهه کولایی (با ۱۶ رای)، سید محمدعلی افشانی (با ۱۴ رای)، محمد شریعتمداری (با ۱۱ رای)، حبیبالله بیطرف (با ۱۲ رای) و محسن مهرعلیزاده (با ۹ رای) هفت گزینه نهایی تصدی پست شهردار آینده تهران هستند.
نفر اول این فهرست که توانسته در یک رقابت میلیمتری نفر دوم را جا بگذارد، کسی نیست جز جناب «محمدعلی نجفی».
فردی که در شورای شهر سوم، روی صندلیهای سبز خیابان بهشت نشست، اما چند هفته مانده به پایان شورا، استعفا کرد تا به دولت بپیوندد. هرچند که بخت یاری نکرد و نتوانست از مجلس نهم برای وزارت آموزش و پرورش «رای اعتماد» بگیرد، اما در نهایت جای خوبی نصیبش شد و «معاونت رئیس جمهور و ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری» میز و صندلی خود را در اختیار وی قرار داد تا مزد زحماتش را بگیرد.
اما نمیدانیم اثرات آلودگی هوا بود یا دود ناشی از «قلیان»های این شهر که به ۶ ماه نرسیده بهخاطر مشکلات قلبی استعفایش را تقدیم رئیس دولت یازدهم کرد و اینگونه نوشت که «متأسفانه از حدود دو ماه قبل مشکلات ناشی از بیماری قلبی و برخی فشارهای کاری تدریجا شدت یافته و عرصه را بر اینجانب تنگ نموده است. در طول این مدت بنده تلاش کردم که این امر بر روند انجام امور تأثیر منفی ایجاد نکند و بر مدیریت سازمان خللی وارد نسازد، اما اکنون بیم آن دارم که با ادامه این وضع و به علت ضعف جسمانی نتوانم مسئولیتهای مربوط را به نحو شایستهای به انجام برسانم و امانتی را که بر دوش گرفتهام به سلامت به سرمنزل مقصود برسانم و نهایتا به مجموعه فعالیتها و برنامههای سازمان لطمه وارد آید.»
در نهایت هم استعفای وی پذیرفته شد و در همان روز پذیرش استعفا یعنی ۱۰ بهمن ۹۲ حکم دیگری «در حد توانایی جسمی و فکری» و «حفظ سلامت جسمی» نجفی برای او زده شد تا با عنوان «مشاور رییسجمهور و دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی» در کنار دولت بماند.
از اینها بگذریم که پس از این استعفا و طی سالهای دولت یازدهم وی با حفظ سمتهای قبلی سرپرستی وزارت علوم برای سه ماه و سههفته، عضویت در شورای عالی میراث فرهنگی و گردشگری و عضویت در شورای سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی را هم پذیرفت و در نهایت برای تبلیغات انتخاباتی آقای روحانی در اسفند سال قبل «استعفا» کرد و فروردین هم پذیرفته شد.
حالا سوال اینجاست که چرا چنین فردی با این همه مشکلات جسمی از کاندیداتوری شهرداری تهران کنار نکشید؟ مشکلات قلبی حل شد یا...
مرور نام چهرههای منتخب برای شهرداری تهران نشان میدهد که اغلب آنها نه براساس تخصص و شایستگی، بلکه به دلیل مشکل کمبود پستها و مناصب دولتی راهی خیابان بهشت شدهاند.
کار از آنجایی سخت میشود که احتمالا این افراد در زیرمجموعه خود هم از افرادی استفاده خواهند کرد که آنها هم با معضل کمبود «صندلی مدیریت» مواجه شدهاند. این وسط دود همه اتفاقات در چشم مردم تهران خواهد رفت که حالا باید «ادعا»های این افراد و «اتهام»های ریز و درشت آنها به شهردار فعلی را نظارهگر باشند و دست آخر شهرداری را برای شهر خود ببینند که نه «شهردار سازه» است، نه شهردار ترافیک و فضای سبز و اماکن فرهنگی و هنری.
راستی در میثاقنامه کاندیداهای «شهردار تهران» بودن، چه مواردی ذکر خواهد شد؟
نویسنده: محسن رجبی