قرار بود اینجا از زشت و زیبای جشنواره بنویسم، اما چه کنم که زشتیهای تلویزیون امانمان را بریده است:
اگر حدود یکسال صبر کردیم و حرف زدیم و نوشتیم که هفت را به آنتن برگردانید، اشتباه کردیم. غلط کردیم. به خدا منظور ما این فاجعهی رسانهای نبود.
آقایان رسانهی ملی میدانیم پیش خودتان چه فکر میکنید. گفتید با یک تیر چند تا نشان میزنیم. هم دهان منتظران هفت را میبندیم، هم دم مخالفان هفت قبلی را میبینیم، هم سوگلی دولت یک تریبون زندهی دیگر را مییابد و هم کنداکتور دههی فجر را با آن میبندیم و خلاصه یک چیزی میسازیم، هم فال و هم تماشا.
آقا میشود این برنامهی فاخرتان را همین وسطهای جشنواره به دلایل فنی قطع کنید و به جایش حیات وحش یا موسیقی - تصویر پخش کنید. ما قول میدهیم که نه تنها ناراحت نشویم که خوشحال هم میشویم. ما قول میدهیم که هم دهانمان را ببندیم و هم قلممان را بشکنیم که مبادا جسارت کنیم و از شما بار دیگر «هفت» بخواهیم. ما اصلا میخواهیم با نوستالژی خاطرات خوب هفت افخمی زندگی کنیم. حتی هفت جیرانی و گبرلو، اما دلمان نمیخواهد این حرکات ژانگولر این شبها را هم به اسم «هفت» بدبخت بنویسیم. ما عاجزانه از شما میخواهیم برنامهای که نه یک سینماگر که یک شومن و مجری انتخاباتی فلان آقا مثلا اجرا میکند را قطع کنید. برنامهای که در آن و در شبهای جشنواره بزرگترین دغدغهاش میشود دستمزد مهران مدیری در «دورهمی»، سوال برنامهاش را هم به همان میهمان بیربط اختصاص میدهد. برنامهای که برای فلان کارگردان رپرتاژ میرود (شاید به خاطر «بیپولی» و منتی که بر سر «مستر شومن» گذاشت و بازیاش داد). برنامهای که در آن منتقدهایش آنقدر تعطیل هستند که نه نقدشان مشخص است و نه نمرهدادنهایش. برنامهای که در آن فلان منتقد نام خلیجفارس را جعل میکند و مجری مثل ... فقط تماشا میکند. برنامهای که در آن مجری سینمانفهم آن با تعریف کل داستان یک فیلم، زحمت یکسال بچهها را به باد میدهد و هیچکس به او نمیگوید دهان مبارک را ببند.
آقایان رسانه ملی، ما پشت دستمان را داغ میکنیم و از اصرارهای این یکسال هم توبه میکنیم که به شما فشار آوردیم تا هفت نمیرد. تو را به جان و احترام جیرانی و گبرلو و افخمی و فراستی دیگر این «حالا هفتشید» را ادامه ندهید.
نویسنده: مهدی رجبی