این روزها اصلاحطلبان استراتژی بازگشت به قدرت خود را از هر سمت و سوئی دنبال میکنند از فشار به رئیسجمهور برای انتخاب اعضای کابینه گرفته تا تخریب خدمات شهردار تهران برای فتح ساختمان بهشت.
هنگامی که انتخابات ریاست جمهوری در ۲۹ اردیبهشت ۹۶ برگزار شد انتخابات شورای شهر نیز برگزار شد. در همان هنگامه اصلاحطلبان تمام تلاش خود را بکار بستند تا ترکیب اعضای شورای شهر را با انتخابات تازه تغییر دهند، ساختمان خیابان بهشت را به زیر سیطره خود درآورند واختیار مدیریت تهران را بدست گیرند.
یادمان باشد که شوراها به عنوان پارلمانهای شهری، امروز یکی از موثرترین اهرمهای نفوذ در شهرها و در نتیجه، هدایت آنها هستند. از سویی انتخاب شورا در حقیقت ضامن تعیین شهرداران بعدی شهرهای بزرگ هم تلقی میشود.
از اینرو اصلاحطلبان که در دور چهارم شورا تعدادشان کمتر از اصولگراها بود به دنبال افزایش تعداد نمایندگان خود و کسب اکثریت کرسیهای شورای پنجم بودند و توانستند به هدف خود برسند
اکنون شورای شهر پنجم در دست اصلاحطلبان است، آنانی که در دور اول شورای شهر تهران که اکثریتش در اختیار اصلاحطلبان بود آنقدر سیاسی کاری کردند که سرانجام کار شورا چنان گره خورده که کار به انحلال آن کشیده شده و این برای آنان خودکشی سیاسی بود چراکه با عملکرد ضعیف آن شورا بود که مردم در انتخابات بعدی شوراها با صندوق رای قهر کردند و شورا از انحصار اصلاحطلبان خارج شد.
حالا با برگزاری انتخابات شوراها، شورای شهر تهران دوره پنجم خود را از شهریور ماه سال جاری آغاز میکند و قرار است که تهران با شهردار تازهای آشنا شود.
اما هنوز اعضای شورای شهر پنجم که وارد بهشت نشدهاند، بر سر انتخاب شهردار تهران به توافق نرسیدهاند و دچار قحطالرجال هم وزن قالیباف هستند و از سوی دیگر کاندیداهایی را که برای این پست کلیدی معرفی کردهاند حرف و حدیثهای بسیار دارند هنوز مشخص نیست چه کسی قرار است بر صندلی شهردار پایتخت تکیه کند. دلیل آن هم روشن است، چراکه ۱۲ سال مدیریت شهری شهردار تهران، کار آنها را دشوار کرده است.
حالا آنها پروژه خود را با تخریب قالیباف که اتفاقاً در انتخابات ریاست جمهوری در زمره کاندیدهای رقیب به شمار میرفت دنبال میکنند.
قالیباف محور تخریبها
حالا که اصلاحطلبان مسرور از پیروزی در انتخابات شورای شهر تهران هستند سعی در تخریب قالیباف دارند.
این تخریبهای گسترده از پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آغاز و در فضای انتخاباتی شدت گرفت و اکنون که قرار است مدیریت شهر تهران تغییر کند، این تخریبها با گستردگی بیشتری دنبال میشود.
شهرداری که در طول ۱۲ سال فعالیت در شهر تهران آنچنان عملکرد مثبتی از خود به جای گذاشته که اصلاحطلبان میدانند نفر بعدی که شهردار میشود کار سختی پیشرو دارد از این جهت که مردم تهران به خدمات قالیباف عادت کرده و همه او را مدیری جهادی میدانند.
نگاهی به کارنامه مدیریت قالیباف در تهران نشان میدهد، تغییرات و تحولات عمدهای در این شهر از لحاظ زیرساختی و پیشرفت، روی داده که میتوان گفت، در مقایسه با دورههای گذشته، به مراتب عملگرایانهتر و موفقتربوده است.
اگرچه نمیشود هیچگاه ضعفهای موجود در مدیریت شهرداری تهران را منکر شد، اما نقاط قوت قالیباف به ضعفهای او میچربد.
اما دلیل این هجمهها چیست؟ به طور قطع میتوان هراس جریانهای تخریبگر را از قالیباف به عنوان یکی از نیروهای انقلابی و اصولگرا، کارنامه قابل قبول و مقبولیتی که در میان افکار عمومی دارد، سیاسی دانست و این امر مربوط به مدیریت وی در تهران نمیشود.
اگر قالیباف یک اصلاحطلب بود اصلاحطلبان به شدت به حجم عظیم خدمات تهران تاکید کرده و سخنان بسیاری از عظمت بزرگراه امام علی(ع)، پروژه پل صدر و گسترش خط به خط مترو و افتتاحهای مستمر ایستگاهها، پروژه تونلهای رسالت، توحید و نیایش، گسترش فضای سبز، فضاهای ورزشی و فرهنگی هم مانند پردیسهای سینمایی و... میگفتند. اما قالیباف اصلاحطلب نیست بلکه اصلاحطلبان در مقابل قالیباف و این خدمات قرار دارند.
به نظر میرسد تمام تخریبهای اصلاحطلبان علیه قالیباف به دو دلیل مهم است، اولا اینکه آنها میخواهند از پل شهرداری به ریاست جمهوری برسند و از سوی دیگر میدانند شاید شهردار اصلاحطلب نتواند خدماتی مانند قالیباف به تهران هدیه دهد که در این صورت از الان به فکر بهانه آوردن هستند.
اصلاحطلبان تا کنون توضیح ندادهاند که چه برنامهای برای اداره کلان شهر تهران دارند این درحالی است که مردم شعارهای این جریان سیاسی در انتخابات شوراها را فراموش نمیکنند.
بیانصافی توام با ضعف و ناتوانی
اصلاحطلبان مدعی شدهاند که شهری سوخته تحویل شهردار بعدی تهران میشود.
به نظر میرسد که تخریبهایی که علیه مدیریت شهرداری تهران میشود از جنس بیانصافی و توام با ضعف و ناتوانی است، چراکه اصلاحطلبان تاکنون فردی را نیافتهاند که بتواند حداقل همتراز با قالیباف عمل کند.
اصلاحطلبان از سیاست تخریب برای اثبات خود بهره میبرند، اما داستان شهر تهران مصداق این ضربالمثل است که «چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.»
نگاهی به کارنامه کاری آنان نشان میدهد که آنها در شورای اول چه گلی بر سر تهران زدند.
از سوی دیگر کارکرد آنان در سازمان محیطزیست برای رفع آلودگی تهران نیز نشان داد که هیچ اقدامی برای رفع آلودگی هوای تهران انجام ندادند و تنها دل به ابر و باد و مه و خورشید و فلک سپردند تا بارانی ببارد و بادی بوزد تا از غلظت آلایندهها کاسته شود موضوعی که یکی از اساسیترین و حیاتیترین اقدامات برای شهر تهران به شمار میرود.
اما حالا مردم تهران که در مدیریت شهری شهردارانی چون حبیبی، ملک مدنی، کرباسچی و الویری را دیدهاند و میتوانند شیوه مدیریتی و عملکرد هر یک از آنها را به یاد بیاورند و با ۱۲ سال مدیریت قالیباف مقایسه کنند. بیشک مردم تهران در آیندهای نه چندان دور به قضاوت درباره فعالیتهای شهری «قالیباف» و شهردار آتی خواهند پرداخت.
مردم متوجه و قدردان خدمات جهادی بوده و هستند و به خوبی تفاوت نیروی خدمت با نیروی قدرت را که برای ریاست چانهزنی میکند را متوجه میشوند و آن دست افراد که در باور این موضوع درنگ کردهاند، به زودی متوجه خواهند شد.
اما آنچه که مسلم است تهران شهرداری کارآمد و متخصص میخواهد که بدور از جدالهای سیاسی بین احزاب و گروههای مختلف و قدرتطلبیها اداره امور شهر را بر عهده گیرد.
سیاسی کردن شورای شهر و مدیریت شهری تنها به معنای فرار از اصل موضوع و نیازهای شهری و شهروندان است در حالی که دوری از سیاستزدگی به معنای صداقت با مردم است.