سفرهای دورهای جمعی از مدیران و مسئولان دولتی سابق و فعلی و نمایندگان مردم در دورههای گذشته و کنونی مجلس شورای اسلامی - که یا در یکی از طیفهای سیاسی عضویت دارند و یا از همفکران آنان به شمار میآیند - به استانهای کشور با رویکرد انتخاباتی و ایجاد شور انتخاباتی در جامعه آغاز شده را باید به فال نیک گرفت. شاید این بار این حضورهای میدانی نتیجه بخش باشد!
این حضور میدانی، سوای از کارکرد انتخاباتی، دامنه شناخت و آگاهیهای مسئولان و مدیران سابق و حال را گسترش میدهد. قطعا این شناخت در تصمیمسازیها و برنامهریزیهای آتی بسیار تاثیرگذار خواهد بود. به عبارتی این حضور میدانی فراتر از حضور سازمانی و جناحی و سیاسی از «ضرورت»های امروز جامعه است.
البته این شناخت از ضرورتها، مستلزم حضوری فراتر از محافل سخنرانی در جمع مردم است. آنان باید در برنامهریزی حضور استانی خود، ساعاتی را نیز - بدون لایههای فشرده همراهان - در جمع و میان مردم حضور یابند. مردم در صورت مواجهه با هریک از مدیران اعم از استانی و پایتختنشین، بیتکلف و بیتعارف از کاستیها، از بایستهها و از داشتهها میگویند و محجوبانه از نیازها و نداریها میگویند.
متاسفانه اما بازخوانی گفتار منتشره آنان در محافل استانی، نشان میدهد که آنان صرفا در دایره بسته شعارها گام میزنند، از باید و نبایدها داد سخن میدهند، بعضا به محدوده ممنوعه «سیاهنمایی»ها نزدیک میشوند و کمتر از نیازهای امروز و آینده جامعه و به تبع آن نیاز مردم هر یک از استانها سخن به میان میآید.
مهمترین علت این اتفاق را باید در عدم آشنایی دقیق و موثر آنان از وضعیت حال مردم استانها دانست. این یک واقعیت است که حتی مدیران استانی نیز با نیازهای روز مردم استان خود کمتر آشنایی دارند و به دلیل فاصله موجود به نوعی با آن بیگانهاند.
به جرات میتوان نوشت که جمع زیادی از مسئولان و متولیان امور از وضعیت حال اقشار آسیبپذیر و مستضعف جامعه - حتی در کلانشهرها و مراکز استانها - آشنایی کافی ندارند و آشنایی آنان صرفا محدود به گزارشات و اخباری است که قطعا به صورت گزیده و منتخب روی میز آنان قرار میگیرد!
اگرچه حضور انتخاباتی مدیران و مسئولان به نوعی مناسبتی است اما فرصتی را فراهم میسازد تا آنان بیرون از اتاق کار و اتاق جلسات پیاپی و دورتر از دایره شعارها، نیاز روز جامعه و مردم را بشنوند و البته ببینند.
حال از این منظر، میتوان آنچه را گفته شده و احتمالا گفته میشود، به نقد کشید. مردم درباره بایدها و نبایدها بسیار شنیدهاند و البته اعمال و رفتار مدعیان گذشته و حال را نیز دیدهاند.
به گزینه دیگر، گفتار تبلیغی و انتخاباتی اعضا و همفکران طیفهای سیاسی مزین به تصاویر چشمنواز آنان نیاز امروز مردم نیست. کدامیک از طیفهای سیاسی برای دستکم ۸ سال آینده «برنامه»ای همه سویه فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، ورزشی و... تدوین و تنظیم کرده است؟ چرا از این برنامه - در صورت وجود خارجی و نه ذهنی و شعاری - در این سفرها رونمایی نمیشود؟ طیفهای سیاسی باید باور کنند که نیاز امروز جامعه «برنامه» و تیم اجرایی معتقد به برنامه است.
مردم قطعا رکود، تورم، کاهش قدرت خرید، پرش صعودی قیمتها، کاهش فعالیت واحدهای تولیدی - صنفی و ... را بیشتر از فلان مقام مسئول و بهمان منتقد مدعی، لمس میکنند و نیازی به تکرار و بازگویی مکرر آن و پاشیدن نمک بر زخمها نیست.
مردم هریک از استانها، ناکارآمدی سیستم توزیع ثروت ملی و خدمات عمومی، رفاهی، درمانی، نیازهای زیرساختی، نبود امکانات حملونقل و... را بهتر از حتی مقامات مسئول کنونی استان درک میکنند.
انتظار عمومی و به ویژه مردم محروم استانهای دورتر از تهران نه قیل و قالهای سیاسی و نه نقد و انتقادات روزمره و جاری است بلکه آنان تنظیم یک برنامه راهبردی و حضور متولیان و مسئولانی اولا معتقد به برنامه و برنامهریزی و ثانیا کارآمد و همه سونگر- و نه حزبینگر و خاصاندیش - را انتظار میکشند. فراموش نکنیم که این انتظار بیش از دو دهه قدمت دارد و باید پاسخی شایسته و بایسته به آن داد. هر یک از طیفهای فعال و مطرح سیاسی اگر این نکته را دریافت کند، تردید نکند که با آرا و اقبال عمومی مواجه میشود.
محمد کریمی