اتحاد جماهیر شوروی سابق چگونه سقوط کرد و کمونیست چگونه سرنگون شد؟
شوروی و آمریکا دو ابر قدر جهان در سالهای نه چندان دور بودند، رقابت و تقابل این دوابر قدرت سرانجام به نابودی یکی از آن دو رسید.
اما آمریکا چه راههایی را برای پیروزی در جنگ تمام عیار با شوروی رفت تا به سرانجام کشید؟
شاید بتوان گفت، روشی که آمریکا علیه شوروی به کار برد نخست روشی بود که اکنون به انقلابهای رنگی و مخملی شهره است.
آمریکا در دوران رونالد ریگان یک جنگ همه جانبه را علیه شوروی آغاز کرد که در آن همه نوع جنگ وجود داشت به جز جنگ فیزیکی.
ایالات متحده برای اینکه ابرقدرتی شوروی را نابود کند تا خود تنها ابر قدرت جهان باقی بماند علیه اتحادیه جماهیر شوروی جنگ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و جنگ روانی را شکل داد تا سرانجام پس از ۶ سال به خواسته خود رسید.
شوروی از هم پاشید و به چندین کشور تبدیل شد و آن ابرقدرتی سابق را از دست داد. هنوز هم روسیه به طور کامل نتوانسته خود را جایگزین شوروی کند، گرچه پوتین تلاش هایی را آغاز کرده اما هنوز آن ابرقدرتی دیده نمیشود.
جان بولتون مشاور امنیت ملی کاخ سفید فردی را در جایگاه مدیر مقابله با سلاحهای کشتار جمعی ایران منصوب کرده که اعتقاد دارد باید با ایران همچون شوروی سابق رفتار کرد تا سرنگون شود.
ریچارد گلدبرگ از اعضای بنیاد دفاع از دموکراسی (اف.دی.دی) است، او طرفدار سرنگونی جمهوری اسلامی است، به همین خاطر در یکی از جلسات کنگره پیشنهاد داده بود استراتژی رونالد ریگان رئیسجمهور وقت آمریکا در قبال شوروی سابق برای فروپاشی جمهوری اسلامی ایران به کار گرفته شود.
رونالد ریگان با بهرهگیری از فرصت پیش آمده به خاطر رویکردی که مقامات شوروی به آمریکا پیدا کرده بودند، از نفوذ در شوروی بهره برد و توانست مهرههای خود را به ساختار شوروی تزریق و تقویت کند.
وجود نفوذیها کار را برای ادامه براندازی آسانتر میکند، هنگامی که نفوذیها اطلاعات لازم را به آمریکا برسانند با وجود چنین اطلاعات و اخباری برنامهریزی نیز دقیقتر صورت خواهد گرفت.
شوروی نیز همچون آمریکا توسعه طلب بود به همین خاطر سعی میکرد تا زمینه نفوذ خود را در دنیا گسترش دهد، هر اندازه تعداد همپیمانان بیشتر باشد، قدرت نیز افزایش خواهد یافت.
آمریکا سیاست مهار جمهوری اسلامی ایران را کنار گذاشته و سیاست عقب راندن ایران را درپیش گرفته است.
کاری که با شوروی سابق کرد و توانست این کشور ابرقدر را به عقب براند. عقبنشینیهای مقامات اتحاد جماهیر شوروی بود که پیشروی آمریکا را نیز درپی داشت و سرعت بخشید.
حضرت آیتالله خامنهای بارها بر این موضوع تأکید کرده اند که اگر یک قدم عقب نشینی کنیم دشمن چند قدم پیش میآید.
ایشان در دیدار مردم قم به تاریخ ۱۷ دیماه ۹۳ خطاب به مسئولین و مردم فرمودند: «شما هرچه عقبنشینى کنید، مىآیند جلو؛ هرچه شما یک قدم عقب بروید، آنها یک قدم مىآیند جلو؛ دستگاه استکبار، دستگاه ترحّم و انصاف و انسانیّت و ملاحظه که نیست؛ هرچه شما عقب بروید، آنها جلو مىآیند. فکر اساسى بکنید. فکر اساسى این است که کارى کنید که کشور از اَخم دشمن ضربه نبیند، از تحریم دشمن لطمه نخورد؛ و راههایى هست، کارهایى هست که میشود کرد.»
آمریکا بر سر توافق هستهای ایران را به یکی از اهداف خود رسید، عقب نشینی ایران در این موضوع باعث شد تا آمریکا چند قدم جلو بیاید، بدون اینکه به تعهدات خود پایبند باشد.
آمریکا درپی عقبنشینیهای دیگری از سوی ایران است، بحران غرب آسیا که جمهوری اسلامی ایران در این بحران در جایگاه فرشته نجات است، توانست با حضور و نفوذ خود بحران را پایان دهد.
سوریه و عراق بدون کمکهای ایران قادر به پایان دادن به بحران تروریستهای تکفیری وهابی نبودند.
اکنون آمریکا احساس میکند میدان نفوذ ایران در منطقه افزایش یافته و در حال فراتر رفتن است. آمریکا در این زمینه هنوز نتوانسته به خواسته خود برسد اما دستبردار هم نیست و همچنان در حال رایزنی و فشارهای سیاسی و اقتصادی به کشورهای منطقه به ویژه عراق، لبنان و سوریه است تا آنها را وادار به تمکین کند.
برگزاری نشست ورشو در لهستان علیه ایران به ابتکار و مدیریت آمریکا نیز در راستای همراه کردن دیگران علیه جمهوری اسلامی ایران است.
سوای از این اقدامات، آمریکاییها به این نتیجه رسیدهاند که جمهوری اسلامی ایران با وجود گذشته ۴۰ سال از استقرار خود همچنان انقلابی است و این ویژگی خطری برای منافع آمریکا در منطقه است. منطقهای که آمریکاییها در آن دخالت مستقیم دارند.
از سوی دیگر تصور میکنند با وجود روحیه انقلابی، اما ایران از درون به خاطر تحریمهای اقتصادی شکننده شده است. هر چند سیگنالهایی از این تصور به آمریکا فرستاده شد، اما با وجود این توهمی که آمریکاییها دارند، شکنندگی در ایران وجود ندارد، برعکس همه توطئهها و دسیسههای ایالات متحده باعث تقویت روحیه مقاومت در ایران شده است.
برای همین است که حضرت آیتالله خامنهای تأکید بسیاری دارند که باید توان داخلی کشور را بالا برد تا فشارها، تحریمها و تهدیدات دشمنان اثر کمتری داشته باشد. برچیدن توانمندی موشکی ایران نیز یکی از برنامههای آمریکا و همپیمانان او برای تضعیف هر چه بیشتر جمهوری اسلامی ایران است، واگذاری مولفههای قدرت که عامل بازدارنده بزرگی است، فرصت بسیاری مناسبی را برای دشمن آماده خواهد ساخت.
و البته تهاجم فرهنگی گسترده نیز یککی از ابزارهای کارساز و تأثیر گذاری است که در ماجرای فروپاشی شوروی جواب داد. اما با وجود تفاوتهای بسیار میان ایران و شوروی سابق، آمریکاییها همان دکترین سرنگونی شوروی را درباره ایران در پیش گرفتهاند.
در مقابل آمریکا نیز دست به تحرکات گستدره میزند، ایالات متحده در رویارویی با اتحاد جماهیر شوروی همزمان با اجرای سناریوهای تعیین شده و که نام برده شد، استراتژی تقویت توان نظامی و اقتصادی آمریکا، جنگ اقتصادی، حمایت از مخالفان شوروی را پی گرفت. برای همین است که به دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا توصیه شد تا در قبال ایران نیز همان راهبرد نبرد با شوروی پیاده شود.
تجربه فروپاشی شوروی سابق میتوان برای آنهایی که خواهان کوتاه آمدن مقابل آمریکا هستند، درس عبرتی باشد و البته برای همگان نیز یک نمونه زنده از رفتارهای غیرقابل اعتماد و اطمینان آمریکا است. و تنها راه مقاومت همراه با پیشرفت و پیشروی است.
نویسنده: محمد صفری