در فاصله نزدیک به یک هفته مانده به انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ بود که تصویر و خبری در رسانهها منتشر شد که در آن خبر از وصلت ۲ تن از اعضای خانواده هاشمیرفسنجانی و سیدمحمد خاتمی داده شد. اما نکته مهمتر درخصوص این وصلت فامیلی حضور همزمان هاشمیرفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و سیدحسن خمینی در این مراسم عروسی بود که در آستانه انتخابات گمانهزنیهای بسیاری را ایجاد کرد اما ماجرای این وصلت در هیاهوی انتخابات و تبلیغات نامزدها گم شد.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که تا چند روز قبل از آن وصلت خانوادگی به شدت درگیر حضور یا عدم حضور در انتخابات و ماجرای رد صلاحیت از سوی شورای نگهبان بود، در یک هفته باقی مانده تا انتخابات محل رجوع بسیاری از چهرههای سیاسی اصلاحطلب شد تا از میان دو نامزد تایید صلاحیت شدهای که به اردوگاه اصلاحطلبی نزدیکی بیشتری داشتند، یکی را برای حضور در یک رقابت جدی با اصولگرایان برگزیند. از سوی دیگر سیدمحمد خاتمی نیز به شدت از سوی اصلاحطلبان تحت فشار بود تا درخصوص انتخاب گزینه نهایی در روزهای باقی مانده تا زمان برگزاری انتخابات یازدهم ریاست جمهوری به یک ائتلاف فراگیر با هاشمیرفسنجانی دست پیدا کنند.
از همین رو انتشار عکسی از حضور همزمان این ۲ شخصیت در یک مجلس عروسی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، گمانهزنیها را به سمت انتخابات نیز سوق داد. در این بین اما خیلیها معتقد هستند آن پيوند جديد ميان خانواده هاشمیرفسنجانی و خانواده خاتمی، مقدمه ائتلاف نمايندگان آنها در انتخابات رياست جمهوری شد. البته هر چند از مفاد سخنان رد و بدل شده مابین خاتمی و رفسنجانی در آن مجلس عروسی خبری در دست نیست اما گرایش اصلاحطلبان به روحانی، تشکیل ائتلاف حمایت از روحانی و کنارهگیری عارف از حضور در انتخابات ریاست جمهوری نشان داد که در رقابت روحانی و عارف که نمايندگان تفکر هاشمی و خاتمی در انتخابات بودند، این تفکر هاشمیرفسنجانی بوده که بر محمد خاتمی چیره شده و منجر به کنارهگیری عارف شد.
رئیسجمهور جدید و عبور از عارف و خاتمی
سرانجام پس از کشمکشهای بسیار، انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ نیز برگزار شد و حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور جدید جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد. از فردای روز انتخابات نیز گمانهزنیها در خصوص نحوه چینش کابینه و جایگاه سیدمحمد خاتمی و محمدرضا عارف در دولت یازدهم مطرح شد. اما حسن روحانی که تا حد بسیاری پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری را مدیون کنارهگیری عارف و حمایت سیدمحمد خاتمی بود تمایل چندانی به استفاده از این ۲ چهره سرشناس اصلاحطلبان نشان نداد تا جریان اصلاحات که خود را پیروز انتخابات میدانست یکبار دیگر ناکام بماند.
در ادامه راه اما حسن روحانی در کنار چهرههای زیادی که از نزدیکان هاشمیرفسنجانی به عنوان اعضای کابینه معرفی کرد، برخی اصلاحطلبان نزدیک به سیدمحمد خاتمی را هم در جمع وزرای دولت قرار داد اما باز هم جای خالی محمدرضا عارف در جمع دولتیها حس میشد. این در حالی بود که روحانی تا به امروز نیز حاضر نشده که از حضور عارف و یا مشورتهای احتمالی سیدمحمد خاتمی در امور دولت یازدهم بهره بگیرد.
نقش در سایه خاتمی
سیدمحمد خاتمی در طول ماههای گذشته و به خصوص در نیمه دوم سال ۹۲ و زمانی که کابینه دولت یازدهم به طور کامل چیده شد، چندباری نسبت به روند فعالیتهای دولت یازدهم لب به انتقاد گشود و در جلسات خصوص و محفلی خود این انتقادها را بیان کرد.
در این خصوص حتی شنیده شد در جلسهای که چندی پیش برگزار شده است، خاتمی اظهار داشته که من به روحانی هم گفتهام که اگر او نسبت به مسائل اجتماعی و اقتصادی کماهمیت باشد و نتواند پاسخ مطالبات مردم را بدهد، دولتش بیشتر از ۴ سال دوام نخواهد آورد. وی افزوده است: تنها کسی که در این مدت در دولت خوب عمل کرد، توفیقی در وزارت علوم بوده است که کاملا تفکرات اصلاحطلب داشت، اما روحانی از او حمایت نکرد و او کنار رفت؛ باید امثال توفیقی در دولت زیاد باشند. خاتمی همچنین گفته که بعید میدانم که روحانی به مطالبات اجتماعی مردم پاسخ دهد؛ چرا که او آدم محافظه کاری است و سعی خواهد کرد دنبال سیاست خارجی و اقتصاد برود در حالیکه پاشنه آشیل دولت مسائل اجتماعی است.
از سوی دیگر در روزهای پس از تعطیلات سال جدید بود که خبر رسید برخي از مدیران و وزرای دولت برای تبریک سال جدید به دفتر سیدمحمد خاتمی رفته اند و با وی دیدار و گفتگو نیز داشتهاند. این ملاقاتها ابتدا با حضور علی جنتی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دفتر کار سیدمحمد خاتمی آغاز شد و طرفین در این دیدار صحبتهایی درخصوص موضوعات فرهنگی کشور و شعار سال انجام دادند. پس از ملاقات جنتی سایت مرتبط با خاتمی لیست بلندی از دولت مردان و افراد دولتی که به ملاقات خاتمی رفته بودند را منتشر کرد تا نشان دهد دولتیها تا چه حد گرایش به این شخصیت سیاسی دارند.
در این بین هر چند روحانی چه در ابتدا و چه در ادامه کار خود در دولت تدبیر و امید سعی کرد از سیدمحمد خاتمی و محمدرضا عارف کمترین بهره را ببرد اما گویا این ۲ چهره سرشناس جریان اصلاحات به خصوص سیدمحمد خاتمی نقش بیرنگی در دولت یازدهم دارند و با توجه به گرایشهایی که در بین دولتیها و برخی وزرای کابینه حسن روحانی به خاتمی وجود دارد، این شخصیت سیاسی با این پتانسیل موجود، توانایی هرگونه تحرکی در دولت یازدهم را در خود میبیند.
حسن روحانی، رئیسجمهور کشورمان در طول این مدت نه به انتقادهایی که محمد خاتمی نسبت به وی و دولتش داشته پاسخی داده و نه نسبت به دیدار وزرای کابینه و مدیران دولتی با محمد خاتمی واکنشی نشان داده است. به نظر میرسد خشم اصلاحطلبان از بیتوجهی روحانی به خاتمی و عارف از یکسو و سکوت حسن روحانی نسبت به اتفاقات اخیر از سوی دیگر، آتش زیر خاکستری است که هر لحظه ممکن است شعله ور شده و راه جریان اصلاحات و دولت تدبیر و امید را از هم جدا کند.(فردا)
جدايي اصلاحات از اعتدال؟
آن روزي كه سيدمحمد خاتمي به عنوان ليدر جريان اصلاحات، با كنار گذاشتن يكباره محمدرضا عارف از انتخابات موافقت كرد، آن روزي كه جريان اصلاحات براي بازيابي خود، مجبور شد به سمت كانديداي مورد علاقه (به زعم دومخرداديها (عاليجناب سرخپوش) گردش به راست كند، آن روزي كه اصلاحطلبان پيروزي حسن روحاني را به نام خود سند زدند، آن روزي كه تحريمكنندگان اقليتي جريان اصلاحات، براي فتح سنگر به سنگر، روي ديوار دولت يازدهم يادگاري مينوشتند، فكرش را هم نميكردند كه دوران ماه عسلشان به اين زوديها پايان يابد.
مروري بر اظهارات برخي سياسيون جناح چپ نشان ميدهد، آنها خيلي زودتر از آنچه تصورش را ميكردند، از روحاني نااميد شدهاند. هرچند هنوز، برخي از سرانشان انتقادات تند و تيزشان را تنها در خلوت خود بيان ميكنند، اما شايد گذشت زمان سبب بروز آنها در جلوت شود.
يكي از عناصر جناح موسوم به چپ كه اين روزها علاقه زيادي به عذرخواهي از دولت امريكا به (واسطه تسخير لانه جاسوسي در سال ۵۹) دارد، در روزهاي پاياني سال در گفتوگويي اعلام كرده بود: پیروزی روحانی به معنای پیروزی اصلاحطلبان نبود. اصلاحطلبان اگر سازمان اجتماعی خودشان را با استراتژی و هدف روشنی بازسازی میکردند و در سال ۹۲ با کاندیدای خاص خودشان بازی انتخابات را میبردند، پیروز انتخابات بودند؛ نه اینکه با رحم اجارهای وارد انتخابات شوند و کاندیدایی را مورد حمایت قرار دهند که متعلق به جناح خودشان نیست. هر چند که حمایت آنها از حسن روحانی، کار درستی بود اما این حمایت صحیح و سنجیده، دال بر این نیست که ما بگوییم اصلاحطلبان پیروز بازی انتخابات بودند. از اين دست اظهارات در بيان چهرههاي ديگر اصلاحطلب نيز يافت ميشود.
يكي ديگر از عناصر اصلاحات بر خلاف محمد خاتمی که معتقد است تعدد لیست اصلاحطلبان با جریان اعتدال باعث شکست هر دو لیست میشود، در پاسخ به خاتمی گفته ما نباید اشتباه اصولگرایان را نسبت به احمدینژاد تکرار کنیم. آنها خیلی دیر حساب خود را از احمدینژاد جدا کردند و در نتیجه ناکارآمدیهای احمدینژاد به حساب آنان واریز شد. ما باید خیلی زود حسابمان را از دولت روحانی جدا کنیم تا ناکارآمدی و مشکلات این دولت گریبانگیرمان نشود.
دبيركل يكي از احزاب اصلاحطلب هم چند روز پيش گفته بود: اینکه بگوییم دولت روحانی دولت اصلاحطلبان است نه ایشان چنین حرفی زده و نه ما مدعی آن هستیم. دولت آقای روحانی دولت فراجناحی بوده و روش ایشان اعتدالی است. افرادی که در دولت حضور دارند پای مسئولیتهایی که برعهده گرفتهاند ایستادهاند و اگر خدای نکرده شکستی هم باشد مسئولیت آن با خود دولتمردان است.
اصلاحطلبان كه در خرداد ۹۲ و در روزهاي منتهي به حماسه سياسي ملت ايران، با يك تغيير موضع ناگهاني، خود را متمايل به سمت هاشمي و روحاني نشان ميدادند و به راحتي محمدرضا عارف را قرباني تصميمگيريهاي خود ساختند، حالا و پس از گذشت كمتر از يكسال از عمر دولت يازدهم، سعي ميكنند، مرز خود را با دولت تدبير و اميد شفافتر و بيشتر كنند.
آنها تا پيش از اين سعي در دفاع از شخص رئيسجمهور محترم داشتند، اما حالا با انتقادات ريز و درشت، سعي دارند تا ناكاميهاي احتمالي دولت (كه در همه دولتهاي گذشته نيز وجود داشته) را از دامن خود پاك كنند.
در واقع آنان سعي كردند از دولت يازدهم به عنوان نردباني براي بازگشت به بام عرصه سياست استفاده كنند و پس از چسباندن نيروهاي خود پس از گذشت چندي با بيان اينكه «خود غلط بود آنچه ميپنداشتيم»
هرچند آنان هنوز نتوانستهاند جاي پاي خود را محكم كنند، هرچند آنان هنوز قدرت ايستادن روي پاي خود براي انتخابات آينده مجلس را ندارند، اما به هرحال از ادبيات برخياصلاحطلبان چنين برميآيد كه جدايي اصلاحات از اعتدال، دير و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد!