این ماهها ششمین سال حضور دولت تدبیر و امید را در رأس قوه اجرایی کشوری شاهدیم که به رغم همه چالشهای موجود اما هنوز خود را نباخته و از تک و تا نینداخته که مصمم است با تمام نیرو همچنان به شعار اولیه یعنی «تعامل» پایدار وفادار باشد در حالی که به نظر میرسد مخاطب آن را اشتباه فرض نموده زیرا این نعمت در قالب شعار از حقوق ملتی است که قرنها نابسامانی یک کشور پرانرژی و ثروتمند را براثر زیاده طلبی بیگانگان و تسامح خودیها به جان خریدهاند! که تمامی توان در دامنه تعامل طی شش سال سپری شده وقف بیگانگانی همچون آمریکا و اروپا با عنوان برجام میشود!
و امروز شاهدیم چگونه دستی را که تا مفرغ در خمره شهد عسل فرو برده و با عنوان تعامل در دهان گشاد غربیها جا دادهایم همچون گرازهای وحشی به دندان گرفتند و هر کدام به بهانهای به تعهدات خود عمل نکردند!
رنجنامهای که اخیراً توسط بیش از دو هزار استاد دانشگاه خطاب به رئیس جمهور و وزیر امور خارجه نوشته و از آنها خواسته شده تا با عنایت به صبوری ۶ ساله ملت اینک نوبت دولت و دیپلماتهاست تا پیامدهای اشتباه اعتماد به آمریکا و اروپا را برای ایرانیان روایت کنند!
خواندهایم که این گروه از فرهیختگان دانشگاه ضمن اشاره به آیاتی از کلام الهی در سورههای الحج و الاحزاب به توضیح تفاسیر آنها پرداخته و به انسانهای بدون تاریخ و هویتهای غربی اشاره نمودهاند که گمشدگانی بیش نیستند تا به مرور زمان به موجوداتی صرفاً جاندار در ادوار زیستی تبدیل شوند!
تفکر بیشتر در استقرار صفویه و فراز و فرودهای آن، پدیدار شدن سلسله قاجار و در ادامه منطق پیروزی و شکست در جنگهای ایران و روس و نوع ادراک مواجهه با کارگزاران و سیاستمداران زمانه با هویت و منابع ایران نسبت به دیگر کشورها و همچنین نیروهای خارجی، چگونگی شکلگیری نظامها و ملاکهای تدوین پیماننامههای خارجی و واگذاری امتیازات به بیگانگان بخصوص در معاهدات گلستان و ترکمانچای، قامت افراشتن نهضت ملی اسلامی، تحریم تنباکو، رخنه سفارتخانههای خارجی در مشروطه طلبی عدالتخواهانه، کودتای خارجی در تأسیس سلطنت پهلوی، اشغال ایران از سوی متفقین تا دیگر کودتاهای غربی علیه این ملت بزرگ، ننگهای کاپیتولاسیون تا وقایع نشاط انگیز منجر به بزرگترین انقلاب اجتماعی، معنوی عصر جدید بخصوص پرشمارترین رویدادها و تحولات پر آموزه چهل ساله نخست ایران اسلامی از سرفصلهای مهم علم بصیرت بومی، تاریخی یاد شده است که فرادستی ایرانیان نزاعهای شناختی را در پی داشته است.
دورههایی که میتوانست برای دولت یازدهم و دوازدهم بهمنظور نوع مواجهه با نظام جهانی سلطه، کشورهای غربی بخصوص آمریکای جنایتپیشه با استفاده از سرفصلهای علمی، فلسفی و بصیرت تاریخی بهمنظور مهندسی و معماری ایران آینده الگو باشد اما شناخت تیم مذاکره کننده ایران از آمریکا و اروپا همان چهرهای از آنها را شامل شد که در تبلیغات و محیط دانشگاهها از خودشان نشان داده و میدهند، چهره واقعی آنها یعنی مؤلفههای شناختی تیم محترم و امین ایران همان شاخصهایی بودند که دستگاههای رسمی رسانهها و دانشگاههای آمریکا و اروپا به جهانیان میآموزند که اصولاً دموکراسی چیست و در کجاست؟! حقوق بشر چیست و ناقضین آن کیاناند؟ رشد و توسعه کدام است و عقبماندگی چیست؟ منافع ملی چیست و کدام ایدئولوژیها مخرب منافع ملتها هستند؟ آزادی چیست و دیکتاتوری کدام است؟ دیپلماسی چیست و سازگارها چه کسانی هستند؟ تمدن چیست و در مقابلشان، نمایندگان بربریت و توحش چه کسانی میتوانند باشند؟ قدرت چیست و صلح چه تصویری دارد؟ تروریسم چیست و چه کسانی حامیان آن هستند؟ و دهها تعریف دیگر که نشانگرهای یکسویه نظامهای آپارتایدی غربی و تعیینکننده تحولات ملی و بینالمللی در سطح ماکرو فیزیک قدرت است!
بیتوجهی به تاریخ واقعی مناسبات ایران و غرب بخصوص روابط ایران و آمریکا و عدم تجهیز کارگزاران امین ما به فناوری بصیرت نمای تاریخی و کمدقتی در ابتدای پیشرفت ایران بر سازه و مسیری خارج از جغرافیای دانشی و هویتی ایران در مقاطعی از تاریخ بخصوص شش سال گذشته اگرچه ملت بزرگ آن را دچار رنجها و مشقتهای بیشمار نموده اما اکنون خود به افزایش سواد تاریخی ایرانیان منجر گردیده است و به نحوی آمریکا شناسی و اروپا شناسی به خانههای تمامی ایرانیان وارد و آنها را با هر سلیقهای حول نمایان شدن سرشت پلید قدرت و سیاست در آمریکا و اروپای همدست او به اجماع کشانده است، گسترش این سواد تاریخی که «فناوری بصیرت تاریخی» نام دارد در فهم کُنه قدرت و سیاست در آمریکا و پرتوافکنی بر لایههای زیرین دستان چدنی زیر دستکشهای مخملی بیش از همهچیز مرهون خوانش های فرازوفرود تاریخ تحولات در اسلام و نیز راهبریهای علمی، بصیرتی امام خمینی «ره» و رهبریهای بردبارانه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی مدظلهالعالی و ملت برخوردار از فطرت پاک و جویای حقیقت است؛ اما در اینجا بد نیست نگاهی داشته باشیم به خلاصه دو متن تنفیذ ریاست جمهوری دولتهای یازدهم و دوازدهم که پیش از همه این رخدادها از سوی مقام معظم رهبری به رئیسجمهور روحانی ابلاغ گردیده که اگر کلمه به کلمه و حرفبهحرف واکاوی و رمز یابی و درنهایت عمل میشد، بسیاری از این چالشها نهتنها برای دولت بلکه در دامنه ملت به تنشها ختم گردید، پیش نمیآمد، مقام معظم رهبری در متن تنفیذ حکم یازدهمین دوره ریاست جمهوری، تأکید کردهاند که: «آنچه ملت ایران همواره و اکنون، از حضور انتخاباتی پرشور و بی تنش به دست آورده است، تنها نقشآفرینی در مدیریت کشور و برگزیدن و برکشیدن خدمتگزارانی تازهنفس برای دورهای تازه نیست، بلکه فراتر از آن، نشان دادن پختگی و بلوغ سیاسی است که اقتدار ملی او را با حکمت و عقلانیت درمیآمیزد و او را در افکار عمومی جهان، در رتبه والایی از عزت و شکوه مینشاند. آنان که خواستهاند با وسوسههای خود، این دریادلی ستایش برانگیز را برآشوبند و مرجعیت صندوقهای رأی و چرخه قانونی آن را نفی کنند، هر بار بهگونهای، با سنگر استوار عزم ملی روبرو شدهاند» و در فرازی از متن حکم تنفیذ رئیسجمهور دولت دوازدهم اشاره نمودهاند: «مؤکدا توصیه میکنم که این منصب خطیر را وسیلهای برای کسب رضای الهی و ذخیرهای برای هنگامه لقاء پروردگار قرار دهند و همت خود را متوجه استقرار عدالت و جانبداری از محرومان مستضعف و اجرای احکام اسلام ناب و تقویت وحدت و عزت ملی و توجه به توانمندیها و ظرفیتهای عظیم کشور و صراحت در بزرگداشت ارزشها و مبانی انقلاب اسلامی نمایند و مطمئن باشند که ملت غیور و شجاع، خدمتگزاران کشور را در دشواریها و در مقابله با زورگوییها و زیادهخواهیهای استکبار تنها نخواهد گذاشت» که شاهد بودیم تمامی آحاد جامعه کشور بهرغم همه تنگناهای حاصل از بعضی سادهاندیشیها و اعتماد بیجا به کسانی که بدون گزینشهای واقعی و فاقد پشتوانههای درونسازمانی، پستهای حساس اقتصادی و اجتماعی را اشغال نمودند و خسارات جبرانناپذیری را متوجه مردم، دولت و نظام کردند، اما همچنان پای رأی آری خود به جمهوری اسلامی ایران در روز ۱۲ فروردین ۵۸ ایستادند و خواهند ایستاد درحالیکه هزینههای کلانی طی شش سال گذشته برای عدم توجه به آنچه میتوانست چراغ راه باشد را پرداختنمودهاند و امروز حق خود میدانند تا همچنان گلهمند بوده و بگویند: «خودکردهها را تدبیر و پروا و امیدی نیست»!
نویسنده: حسن روانشید