در روزهای اخیر اروپا با تحولات قابل تاملی در حوزه امنیتی مواجه شده است. به عنوان نمونه در آلمان به مسجدی حمله میشود و مقدسات مورد هتک حرمت قرار میگیرد، در انگلیس به سفارت ایران تجاوز شده و البته در اقدامی سوال برانگیز حمله کنندگان به قید وسیقه آزاد میشوند، در اتریش به سفیر ایران سوء قصد میشود، در بسیاری از کشورهای اروپایی نیز از تهدیدات تروریستی سخن گفته میشود. مجموع این رخدادها و حوادث در حالی روی میدهد که در باب چرایی آنها چند نکته قابل توجه است. نخست آنکه شدت گرفتن این حملات نشان میدهد که ادعای غرب مبنی بر منطقه امن ادعایی واهی است این بحرانها را میتوان نشانه ضعف امنیتی و ساختاری این کشورها دانست. قطعا غرب که در تامین امنیت خود و البته اجرای تعهداتش مبنی بر تامین امنیت سفارتخانهها ناتوان است نمیتواند ادعای نقشآفرینی در امنیت جهان را داشته باشد.
دوم آنکه این ناآرامیها از سوی چند جریان صورت گرفته است. بخشی از آنها اعضای گروههای تروریستی هستند که از غرب آسیا به زادگاه و مبدا خود یعنی اروپا و آمریکا بازگشتهاند. بخشی شامل جریانهای افراطی یا همان افراطی مسیحی میشوند که در قلب اروپا رشد یافتهاند. و دسته دیگر اعضای فرق و جریانهای معلومالحالی هستند که به بهانه آزادی بیان به آنها اجازه حضور و فعالیت در غرب داده است. واقعیت امر آن است که تمام این جریانها تحت حمایت مستقیم و غیر مستقیم ساختارهای حاکم بر غرب ایجاد و رشد کردهاند. تمام اسناد و مدارک نشان میدهد که گروههای تروریستی یا زاده کشورهای غربی هستند و یا از سوی آنها مورد حمایت قرار گرفتهاند. کشورهایی که زمانی تمام امکانات خود را در اختیار این گروهها قرار دادند تا علیه امنیت غرب آسیا اقدام کنند با شکست این گروهها در عراق و سوریه با بحرانی به نام بازگشت آنها به مبدا خود مواجه شدهاند که زمینهساز ناامنی در اروپا و آمریکا شده است.
جریانهای افراطی مسیحی نیز در سایه حاکمیت نظام سرمایهداری بر غرب و نیز اقدامات و رفتارهای ضداسلامی سران غرب شکل گرفته است. نگاه ضداسلامی دولتمردان غربی و طراحی آنان برای معرفی اسلام به عنوان تهدید امنیت جهان زمینهساز تشکیل چنین جریانهایی شده است.
نکته دیگر آنکه غرب بویژه کشوری مانند انگلیس که سابقهای طولانی در فرقهسازی و جریانهای انحرافی دارد با ادعای آزادی بیان به مرکزی برای این جریانها مبدل شده و حتی به عنوان بخشی از سیاست خارجی خود علیه سایر کشورها از آنها بهرهبرداری میکند. جریانی مانند فرقه شیرازی که جنایت روزهای اخیر علیه سفارت ایران را رقم زده نمودی از همین جریانهاست.
بر این اساس میتوان گفت آنچه امروز در غرب زمینهساز بحرانهای امنیتی شده رفتارهای گذشته و حال دولتمردان غربی است که برای منافع شخصی و یا جاهطلبیهای سیاسی و اقتصادی زمینهساز ایجاد مولفههای ناامنی شدهاند. لذا نسبت دادن این بحرانها به اسلام و یا رفتارهای کشوری مانند جمهوری اسلامی که همواره در صف اول مبارزه با تروریسم بوده و هست رفتاری فریبکارانه و پنهانسازی ریشهبحرانها یعنی رفتارهای سران غرب است.
نویسنده: علی تتماج