عراق به عنوان دومین قربانی لشگر کشی آمریکا به خاورمیانه (سال ۲۰۰۳) تلاش دارد در کنار رفع بحران داخلی در عرصه منطقهای نیز نقشی فعال ایفا نماید. یکی از نکات قابل توجه در باب تحولات عراق، نارضایتی آمریکاییها از توسعه مناسبات میان جمهوری اسلامی ایران و عراق است چنانکه همزمان با سفر الکاظمی نخست وزیر عراق به ایران جوسازی رسانهای گستردهای را علیه روابط دو کشور صورت داده و بر آن شدهاند تا در کنار حاشیه راندن ابعاد گسترده روابط دو کشور، افکار عمومی ایران و عراق را نیز علیه یکدیگر و این روابط تحریک نمایند ادعاهای مقامات نظامی سنتکام( نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه) نمودی از این رفتار است. حال این سوال مطرح است که چرا این رویکرد از سوی آمریکاییها صورت میگیرد.؟ هر چند که اعمال تحریم علیه ایران به عنوان راهبرد کلان آمریکا از دلایل این مخالفتها است اما اصل مهم این رفتارها را در اهداف آمریکا در عراق میتوان مشاهده کرد. آمریکا عراق را منبع بزرگ انرژی میداند که در کنار منافعش برای آمریکا، میتواند ماهیت انتقال دهند انرژی به اروپا را برای واشنگتن حفظ و از آن به عنوان ابزار فشار بر اروپا بهره گیرد. در همین حال آمریکا حضور در عراق را عاملی برای جلوگیری از ورود چین به بازار این کشور از جمله در حوزه انرژی میداند. حضور بلند مدت واشنگتن در عراق با مخالفتهای گسترده مردم و پارلمان عراق مواجه و با ترور سرداران مقاومت در تجاوز پهپادی آمریکا به فرودگاه بغداد و شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس، اخراج آمریکاییها مطالبهای سراسری شد. وابستگی اقتصادی، القای فضای بحران امنیتی و نیز چالشهای سیاسی مولفهای برای توجیه ادامه اشغال عراق هستند. بر این اساس آمریکا در هر سه حوزه به دنبال ضعیف نگاه داشتن عراق است تا اشغال این کشور را استمرار دهد. جمهوری اسلامی ایران همواره در کمک به عراق در رفع چالشهای اقتصادی و امنیتی و نیز تلاش برای وحدت ملی این کشور نقشی مهم ایفا کرده است. لذا میتوان گفت که آمریکا با اقدام علیه روابط تهران – بغداد به دنبال محروم سازی عراق از این ظرفیتهاست. رویکردی که سفر محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به عراق پیش از سفر الکاظمی به تهران، که بیانگر عمق روابط دو کشور است، آن را خنثی و تحکیم هر چه بیشتر مناسبات طرفین را رقم زد.
نویسنده: مهسا شاه محمدی